پرش به محتوا

تشرف در سرداب مقدس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه ('
جز (جایگزینی متن - 'وحيد خراسانى' به 'وحيد خراسانى ')
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
خط ۴۸: خط ۴۸:




اثر از چهار بخش با عناوين طليعه، تشرّفات بين نفى و اثبات، معجزات بى‌شمار حضرت بقية الله(ع) و پرتوى از نورستان در دل كوير لوت تشكيل يافته است.
اثر از چهار بخش با عناوين طليعه، تشرّفات بين نفى و اثبات، معجزات بى‌شمار حضرت بقية الله (ع) و پرتوى از نورستان در دل كوير لوت تشكيل يافته است.


بخش طليعه، گزارشى از فعاليّت‌هاى مركز جهانى ولى عصر (عج) در سال‌هاى گذشته در رابطه با مقام خدمت گزاران با اخلاص عرصه مهدويت؛ همچون آيت الله ميرزا محمد باقر فقيه ايمانى، آية ا... حاج شيخ حيدر محقّق و آية ا... حاج ملّا جواد صافى گلپايگانى مى‌باشد و در ادامه به معرّفى آية ا... مير جهانى شامل زادگاه، زاد روز، هجرت به اصفهان، هجرت به سوى نجف و بازگشت به اصفهان ايشان، به خواننده ارائه مى دهد.
بخش طليعه، گزارشى از فعاليّت‌هاى مركز جهانى ولى عصر (عج) در سال‌هاى گذشته در رابطه با مقام خدمت گزاران با اخلاص عرصه مهدويت؛ همچون آيت الله ميرزا محمد باقر فقيه ايمانى، آية ا... حاج شيخ حيدر محقّق و آية ا... حاج ملّا جواد صافى گلپايگانى مى‌باشد و در ادامه به معرّفى آية ا... مير جهانى شامل زادگاه، زاد روز، هجرت به اصفهان، هجرت به سوى نجف و بازگشت به اصفهان ايشان، به خواننده ارائه مى دهد.
خط ۶۲: خط ۶۲:
نتيجه اين كه تلاش براى تصحيح و تقويت سند توقيع شريف به جايى نرسيد و اين توقيع، خبر واحد و ضعيفى بيش نيست و نمى‌توان با چنين حديثى به تكذيب ادعاى ديدار كننده حكم كرد.
نتيجه اين كه تلاش براى تصحيح و تقويت سند توقيع شريف به جايى نرسيد و اين توقيع، خبر واحد و ضعيفى بيش نيست و نمى‌توان با چنين حديثى به تكذيب ادعاى ديدار كننده حكم كرد.


مؤلف در قسمت ديگرى از اين بخش تلاش مى‌كند با ديگر احاديث مربوط به غيبت حضرت بقية الله(ع) مضمون توقيع را تقويت نموده و ضعف سند آن را جبران نمايد كه باز هم از اين تلاش نتيجه‌اى حاصل نمى‌شود، زيرا مؤلف از صدها حديثى كه پيرامون غيبت آن حضرت آمده، چهارده حديث كه صراحت بيشترى در اين رابطه دارند، برگزيده و فرازهايى از آن‌ها را در كتاب بازگو مى‌نمايد. ولى آنچه از همه اين احاديث وارده از معصومين (ع)؛ به طور صريح مى‌توان گفت، اين است كه حضرت مهدى(ع) در زمان غيبت از ديد عموم مخفى است و همگان او را مشاهده نمى‌كنند و در هيچ يك از آن‌ها اين مطرح نشده كه هرگز شخصى آن حضرت را نخواهد ديد و اشاره‌اى هم به تكذيب مدعى مشاهده نشده است. پس توقيع از حد خبر واحد ضعيف، فراتر نمى‌رود و ديگر احاديث مربوط به غيبت، ضعف سند آن را جبران نمى‌كنند.
مؤلف در قسمت ديگرى از اين بخش تلاش مى‌كند با ديگر احاديث مربوط به غيبت حضرت بقية الله (ع) مضمون توقيع را تقويت نموده و ضعف سند آن را جبران نمايد كه باز هم از اين تلاش نتيجه‌اى حاصل نمى‌شود، زيرا مؤلف از صدها حديثى كه پيرامون غيبت آن حضرت آمده، چهارده حديث كه صراحت بيشترى در اين رابطه دارند، برگزيده و فرازهايى از آن‌ها را در كتاب بازگو مى‌نمايد. ولى آنچه از همه اين احاديث وارده از معصومين (ع)؛ به طور صريح مى‌توان گفت، اين است كه حضرت مهدى(ع) در زمان غيبت از ديد عموم مخفى است و همگان او را مشاهده نمى‌كنند و در هيچ يك از آن‌ها اين مطرح نشده كه هرگز شخصى آن حضرت را نخواهد ديد و اشاره‌اى هم به تكذيب مدعى مشاهده نشده است. پس توقيع از حد خبر واحد ضعيف، فراتر نمى‌رود و ديگر احاديث مربوط به غيبت، ضعف سند آن را جبران نمى‌كنند.


مؤلف در آغاز اين بخش هم، متن گفتار بيش از ده تن از فقهاى شيعه را به ترتيب تنظيم زمانى آورده است كه همگى به امكان تشرّف به صراحت فتوا داده‌اند؛ از جمله آن‌ها مى‌توان [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى(متوفاى 436ق)، سيد ابن طاووس(متوفاى 664ق)، [[علامه مجلسى]] (متوفاى 1110ق)، ميرزاى نائينى(متوفاى 1355ق)، آيت الله [[حکیم، محسن|سيد محسن حكيم]](متوفاى 1390ق) و [[گلپایگانی، محمدرضا|آيت الله گلپايگانى]] (متوفاى 1414ق) و آيت الله [[وحید خراسانی، حسین|وحيد خراسانى]]  نام برد.(ص23).
مؤلف در آغاز اين بخش هم، متن گفتار بيش از ده تن از فقهاى شيعه را به ترتيب تنظيم زمانى آورده است كه همگى به امكان تشرّف به صراحت فتوا داده‌اند؛ از جمله آن‌ها مى‌توان [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى(متوفاى 436ق)، سيد ابن طاووس(متوفاى 664ق)، [[علامه مجلسى]] (متوفاى 1110ق)، ميرزاى نائينى(متوفاى 1355ق)، آيت الله [[حکیم، محسن|سيد محسن حكيم]](متوفاى 1390ق) و [[گلپایگانی، محمدرضا|آيت الله گلپايگانى]] (متوفاى 1414ق) و آيت الله [[وحید خراسانی، حسین|وحيد خراسانى]]  نام برد.(ص23).


در بخش معجزات بى‌شمار حضرت بقية الله(ع) در دوران غيبت (بخش سوم)، مؤلف نخست به ذكر نقل اقوال بزرگان و علماى شيعه؛ از جمله [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و [[قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله |قطب‌الدين راوندى]] در خصوص تشرفات تحت عنوان معجزات، اشاره‌اى دارند. سپس از همه موارد تشرفات كه معجزه باهره‌اى از آن حضرت را در بردارند، فهرست چند مورد از اين ديدارها و تشرفات را در اماكن زيارتى منتسب به آن حضرت؛ همانند مسجد مقدس جمكران، مسجد سهله، مقام حضرت در وادى السلام نجف اشرف و سرداب مقدس نام مى‌برد و در پايان مؤلف به نقل يك تشرّف از مرحوم آيت الله ميرجهانى اين بخش را به پايان مى‌برد و در پايان آن متذكر مى‌شوند كه جوانان شيفته و دل باخته حضرت هرگز به دنبال اشخاصى كه ادعاى ارتباط داشتن با ايشان را دارند، نروند و در پى آن‌ها حركت ننمايند و در صورتى كه آن‌ها ادعا كردند كه حضرت پيامى را همراه آنان ساخته است، با قطعيت آن را رد نمايند.
در بخش معجزات بى‌شمار حضرت بقية الله (ع) در دوران غيبت (بخش سوم)، مؤلف نخست به ذكر نقل اقوال بزرگان و علماى شيعه؛ از جمله [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و [[قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله |قطب‌الدين راوندى]] در خصوص تشرفات تحت عنوان معجزات، اشاره‌اى دارند. سپس از همه موارد تشرفات كه معجزه باهره‌اى از آن حضرت را در بردارند، فهرست چند مورد از اين ديدارها و تشرفات را در اماكن زيارتى منتسب به آن حضرت؛ همانند مسجد مقدس جمكران، مسجد سهله، مقام حضرت در وادى السلام نجف اشرف و سرداب مقدس نام مى‌برد و در پايان مؤلف به نقل يك تشرّف از مرحوم آيت الله ميرجهانى اين بخش را به پايان مى‌برد و در پايان آن متذكر مى‌شوند كه جوانان شيفته و دل باخته حضرت هرگز به دنبال اشخاصى كه ادعاى ارتباط داشتن با ايشان را دارند، نروند و در پى آن‌ها حركت ننمايند و در صورتى كه آن‌ها ادعا كردند كه حضرت پيامى را همراه آنان ساخته است، با قطعيت آن را رد نمايند.


در بخش آخر اين اثر به گوشه‌اى از رخدادى كه موجب تحول در زندگى آيت الله ميرجهانى شد و از نظر مؤلف، مهم‌ترين نقطه عطف در طول زندگى ايشان مى‌باشد و آن ديدار آيت الله ميرجهانى با يكى از اهالى نورستان مى‌باشد، مى‌پردازد. اين داستان كه بسيار طولانى است، خود آيت الله ميرجهانى در اثرى مستقل به رشته تحرير در آورده، ولى اجازه چاپ آن را در دوران حيات خود به كسى نداد؛ ولى به طور مختصر در يكى از منابر خود به صورت سربسته مطرح كرده بود كه مؤلف به همين مقدار بسنده كرده، آن را بيان مى‌كند كه بعد از اين ديدار، آيت الله ميرجهانى به شهر اصفهان مهاجرت و تا پايان عمر خود در اصفهان زندگى نمودند. در ادامه مؤلف به ذكر روياى صادقه‌اى از همسران ايشان بعد از وفات آيت الله ميرجهانى مى‌پردازند و در پايان به معرّفى آثار ماندگار قلمى ايشان پرداخته مى‌شود.
در بخش آخر اين اثر به گوشه‌اى از رخدادى كه موجب تحول در زندگى آيت الله ميرجهانى شد و از نظر مؤلف، مهم‌ترين نقطه عطف در طول زندگى ايشان مى‌باشد و آن ديدار آيت الله ميرجهانى با يكى از اهالى نورستان مى‌باشد، مى‌پردازد. اين داستان كه بسيار طولانى است، خود آيت الله ميرجهانى در اثرى مستقل به رشته تحرير در آورده، ولى اجازه چاپ آن را در دوران حيات خود به كسى نداد؛ ولى به طور مختصر در يكى از منابر خود به صورت سربسته مطرح كرده بود كه مؤلف به همين مقدار بسنده كرده، آن را بيان مى‌كند كه بعد از اين ديدار، آيت الله ميرجهانى به شهر اصفهان مهاجرت و تا پايان عمر خود در اصفهان زندگى نمودند. در ادامه مؤلف به ذكر روياى صادقه‌اى از همسران ايشان بعد از وفات آيت الله ميرجهانى مى‌پردازند و در پايان به معرّفى آثار ماندگار قلمى ايشان پرداخته مى‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش