۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''نقش معلم در تربيت دينى'''، اثر فارسى محمد داوودى است كه در آن به بررسى نقش معلم در تربيت دينى و اعتقادى دانشآموزان پرداخته است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
وى براى بررسى نقش معلم در تربيت دينى، به پرسشهاى زير پاسخ داده است: | وى براى بررسى نقش معلم در تربيت دينى، به پرسشهاى زير پاسخ داده است: | ||
#اسلام چه مؤلفهها و اجزايى داشته و اين مؤلفهها و اجزا، چه رابطهاى با يكديگر دارند؟ به سخن ديگر، ساختار اسلام چيست؟ | |||
#ديندارى مطلوب اسلام كدام است؟ اين ديندارى چه درجات و مراتبى داشته و كداميك از اين مراتب، مناسب است محور تربيت دينى در مدارس قرار گيرد؟ | |||
#بر اساس آن مرتبه از ديندارى مطلوب اسلام كه محور تربيت دينى در مدارس قرار مىگيرد، يك دانشآموز مؤمن بايد چه ويژگىهايى را دارا باشد؟ | |||
#چه عواملى در تربيت دينى مؤثرند و ميزان تأثير هريك از آنها چه اندازه است؟ | |||
#در اين ميان، معلمان چه نقشى مىتوانند ايفا كنند؟ (نويسنده معتقد است پاسخ دادن به اين سؤال، مىتواند مشخص كند كه آيا همه انتظاراتى كه جامعه از معلمان در تربيت دينى دارد انتظاراتى بجا يا نابجاست؟) | |||
#معلمان اكنون در كشور ما چه نقشى در تربيت دينى ايفا مىكنند؟ | |||
#آيا نقش كنونى معلمان در تربيت دينى، با نقشى كه بايد ايفا كنند تفاوت دارد؟ اگر چنين است، چه تغييراتى بايد صورت گيرد تا نقش معلمان در تربيت دينى به وضعيت مطلوب برسد؟ | |||
در بخش دوم، مباحث بنيادين نقش معلم، در سه فصل زير بررسى شده است: | در بخش دوم، مباحث بنيادين نقش معلم، در سه فصل زير بررسى شده است: | ||
خط ۸۵: | خط ۷۹: | ||
الف)- اسلام داراى هفت مؤلفه يا جزء است كه عبارتند از: | الف)- اسلام داراى هفت مؤلفه يا جزء است كه عبارتند از: | ||
#دانش و شناخت؛ | |||
#اعتقادات؛ | |||
#اخلاقيات؛ | |||
#آداب و سنن؛ | |||
#عبادات و شعاير دينى؛ | |||
#تعاليم اقتصادى؛ | |||
#تعاليم سياسى و حكومتى. | |||
ب)- اشاره به اين نكته كه رابطه اجزا و مؤلفههاى اسلام با يكديگر، تنها رابطه طولى يك طرفه نيست، بلكه رابطه آنها، رابطه هسته و پوسته است؛ يعنى لايههاى درونى، بهوجودآورنده ريشه و منشأ لايههاى بيرونى هستند و لايههاى بيرونى، فراهمآورنده زمينه مناسب براى تحقق لايههاى درونىتر از يكسو و محافظ و تقويتكننده لايههاى درونىتر، از سوى ديگر هستند؛ در نتيجه، لايههاى درونى به هر ميزان كه عميقتر باشند، از اهميت بيشترى برخوردارند. | ب)- اشاره به اين نكته كه رابطه اجزا و مؤلفههاى اسلام با يكديگر، تنها رابطه طولى يك طرفه نيست، بلكه رابطه آنها، رابطه هسته و پوسته است؛ يعنى لايههاى درونى، بهوجودآورنده ريشه و منشأ لايههاى بيرونى هستند و لايههاى بيرونى، فراهمآورنده زمينه مناسب براى تحقق لايههاى درونىتر از يكسو و محافظ و تقويتكننده لايههاى درونىتر، از سوى ديگر هستند؛ در نتيجه، لايههاى درونى به هر ميزان كه عميقتر باشند، از اهميت بيشترى برخوردارند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۹۱: | ||
ج)- اسلام داراى ساختارى پنج لايه است كه عبارتند از: | ج)- اسلام داراى ساختارى پنج لايه است كه عبارتند از: | ||
#شناخت و اعتقاد به خدا كه درونىترين لايه و در نتيجه، هسته اصلى اسلام است و اجزا و مؤلفههاى ديگر از آن سرچشمه مىگيرند؛ | |||
#شناخت پيامبر(ص)، امامان(ع)، معاد و اعتقاد به آنها؛ اين لايه، ثمره و لازمه مستقيم شناخت خدا و اعتقاد به اوست و به همين سبب، از بقيه مؤلفهها، به هسته دين نزديكتر است؛ | |||
#عبادات و اخلاقيات كه لازمه دو لايه قبل هستند؛ يعنى شناختها و اعتقادات قبلى، خودبهخود التزام به برخى عبادات و اخلاقيات را به دنبال دارد؛ | |||
#آداب و سنن؛ اين لايه، در عين اينكه لازمه همه لايههاى قبل است، محافظ اخلاقيات و عبادات نيز هست؛ | |||
#اقتصاديات و تعاليم سياسى كه بيرونىترين لايه است. | |||
در فصل دوم، ديندارى مطلوب اسلام و مراتب و درجات آن بيان شده است. نويسنده معتقد است كه ديندارى مورد قبول اسلام، آن است كه انسان به همه ابعاد دين اسلام، توجه كرده و از افراط و تفريط بپرهيزد. اين ديندارى، داراى درجاتى است كه مرتبه متوسط آن، اين است كه فرد، با شناختهاى اسلامى، بهصورت مختصر آشناست و به اصول عقايد اسلامى، آگاهانه و عالمانه معتقد است؛ به عبادات واجب پايبند، به فضايل اخلاقى اساسى اسلام متخلق و با مهمترين آداب و سنن اسلامى و نيز با ارزشها و رفتارهاى بنيادين اقتصادى و سياسى اسلام، آشنا و نسبت به آنها، متعهد است. نويسنده اين مرتبه را مناسب محور برنامههاى تربيتى آموزش و پروش دانسته است. | در فصل دوم، ديندارى مطلوب اسلام و مراتب و درجات آن بيان شده است. نويسنده معتقد است كه ديندارى مورد قبول اسلام، آن است كه انسان به همه ابعاد دين اسلام، توجه كرده و از افراط و تفريط بپرهيزد. اين ديندارى، داراى درجاتى است كه مرتبه متوسط آن، اين است كه فرد، با شناختهاى اسلامى، بهصورت مختصر آشناست و به اصول عقايد اسلامى، آگاهانه و عالمانه معتقد است؛ به عبادات واجب پايبند، به فضايل اخلاقى اساسى اسلام متخلق و با مهمترين آداب و سنن اسلامى و نيز با ارزشها و رفتارهاى بنيادين اقتصادى و سياسى اسلام، آشنا و نسبت به آنها، متعهد است. نويسنده اين مرتبه را مناسب محور برنامههاى تربيتى آموزش و پروش دانسته است. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۰۱: | ||
در فصل سوم، ويژگىهاى دانشآموز مسلمان در قلمرو و ابعاد مختلف، با استناد به منابع اسلامى بيان گرديده است. برخى از اين ويژگىها، عبارتند از: | در فصل سوم، ويژگىهاى دانشآموز مسلمان در قلمرو و ابعاد مختلف، با استناد به منابع اسلامى بيان گرديده است. برخى از اين ويژگىها، عبارتند از: | ||
#بعد معرفتى: توانايى قرائت قرآن و آشنايى با معارف قرآنى، آشنايى با احاديث پيامبر(ص) و اهل بيت(ص)، آشنايى با تاريخ اسلام و سيره پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)، آشنايى با زبان عربى. | |||
#بعد اعتقادى: شناخت خدا و اعتقاد، محبت، پرستش، تعبدو اطاعت او. | |||
#در ارتباط با نبوت و امامت: شناخت، اعتقاد، محبت و پيروى از معصومين(ع). | |||
#در ارتباط با معاد: شناخت معاد و نتايج اعمال و اعتقاد به آنها و ترجيح سعادت اخروى بر دنيوى. | |||
#در قلمرو اخلاق فردى: تقوا، توكل، اخلاص، روحيه شكرگذارى در برابر نعمتهاى خداوند، صبر و پايدارى، عزت نفس و... | |||
در بخش سوم در دو فصل، بر عوامل مؤثر بر تربيت دينى و جايگاه معلم در اين عرصه، توجه شده است. | در بخش سوم در دو فصل، بر عوامل مؤثر بر تربيت دينى و جايگاه معلم در اين عرصه، توجه شده است. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۲۱: | ||
در فصل دوم، ابتدا وضعيت فعلى معلمان در تربيت اعتقادى بيان و سپس نقشهايى را كه معلمان مىتوانند در تربيت اعتقادى ايفا كنند، بررسى شده است. يافتههاى اين فصل، به شرح ذيل مىباشد: | در فصل دوم، ابتدا وضعيت فعلى معلمان در تربيت اعتقادى بيان و سپس نقشهايى را كه معلمان مىتوانند در تربيت اعتقادى ايفا كنند، بررسى شده است. يافتههاى اين فصل، به شرح ذيل مىباشد: | ||
#در حال حاضر تمام مسئوليت تربيتى از جمله تربيت اعتقادى، بر عهده مربيان پرورشى است و ديگر معلمان و كادر مدرسه براى خود نقشى در اين زمينه قائل نيستند. | |||
#معلمان دينى نيز تنها به آموزش اعتقادات، در حدى كه دانشآموز بتواند نمره قبولى بگيرد، اهميت مىدهند؛ در صورتى كه ايشان بايد عهدهدار دو نقش آموزشى و ايمانآفرينى باشند. | |||
#براى ايجاد باورشناختى لازم است اين مراحل طى شود: | |||
#:الف)- جدا كردن گزارههاى اسلامى از غير اسلامى. | |||
#:ب)- جدا كردن باورهاى صادق موجه. | |||
#:ج)- كمك به ايجاد تصورى صحيح از موضوع، محمول و نسبت در قضاياى اعتقادى. | |||
الف)- جدا كردن گزارههاى اسلامى از غير اسلامى. | #:د)- بيان دليل متقن و قابل فهم. | ||
#براى ايفاى نقش ايمانآفرينى، اين فعاليتها ضرورى است: | |||
ب)- جدا كردن باورهاى صادق موجه. | #:الف)- تقويت روحيه حقگرايى (بيدار كردن فطرت الهى). | ||
#:ب)- تقويت تفكر، تعقل و تشخيص حق از باطل. | |||
ج)- كمك به ايجاد تصورى صحيح از موضوع، محمول و نسبت در قضاياى اعتقادى. | #:ج)- مقبوليت و اعتبار معلم. | ||
#:د)- محبوبيت معلم. | |||
د)- بيان دليل متقن و قابل فهم. | #:ه)- انتخاب رويكرد مناسب در بيان آموزههاى دينى. | ||
#:و)- عدم افراط و تفريط در بيان آموزههاى دينى. | |||
#:ز)- پاسخ به پرسشها و شبههها. | |||
#:ح)- مقاومسازى اعتقادات دانشآموزان. | |||
الف)- تقويت روحيه حقگرايى (بيدار كردن فطرت الهى). | #معلمان ديگر نيز مىتوانند دو نقش در تربيت اعتقادى ايفا كنند: نخست، نقش الگويى؛ يعنى ارائه الگويى از مؤمن به دانشآموزان و ديگر، نقش آموزشى؛ به اين معنا كه مطالب اعتقادى متناسب با موضوع درس خود را براى دانشآموزان بيان يا بر آنها تأكيد كنند. | ||
ب)- تقويت تفكر، تعقل و تشخيص حق از باطل. | |||
ج)- مقبوليت و اعتبار معلم. | |||
د)- محبوبيت معلم. | |||
ه)- انتخاب رويكرد مناسب در بيان آموزههاى دينى. | |||
و)- عدم افراط و تفريط در بيان آموزههاى دينى. | |||
ز)- پاسخ به پرسشها و شبههها. | |||
ح)- مقاومسازى اعتقادات دانشآموزان. | |||
نقش معلم در تربيت عبادى، در فصل سوم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است كه مدرسه، دو نقش در تربيت عبادى ايفا مىكند: نخست، ارائه آموزشهاى نظرى و شفاهى در مورد عبادات كه اغلب محدود به احكام است و ديگر، برگزارى مراسم مذهبى كه عمدتا محدود به اقامه نماز جماعت است. | نقش معلم در تربيت عبادى، در فصل سوم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است كه مدرسه، دو نقش در تربيت عبادى ايفا مىكند: نخست، ارائه آموزشهاى نظرى و شفاهى در مورد عبادات كه اغلب محدود به احكام است و ديگر، برگزارى مراسم مذهبى كه عمدتا محدود به اقامه نماز جماعت است. |
ویرایش