نقش معلم در تربیت دینی

    از ویکی‌نور
    نقش معلم در تربیت دینی
    نقش معلم در تربیت دینی
    پدیدآورانداودی، محمد (نویسنده)
    ناشرپژوهشگاه حوزه و دانشگاه
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1385 ش
    چاپ2
    شابک964-7788-35-5
    موضوعاسلام و آموزش و پرورش

    معلمان - اثر بخشی - جنبه‏‌های مذهبی - اسلام

    معلمان - اخلاق حرفه‌ای - جنبه‌های مذهبی - اسلام

    معلمان - روابط با شاگردان - جنبه‌های مذهبی - اسلام
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏254‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏2‎‏ن‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نقش معلم در تربيت دينى، اثر فارسى محمد داوودى است كه در آن به بررسى نقش معلم در تربيت دينى و اعتقادى دانش‌آموزان پرداخته است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه نویسنده در اشاره به بخش‌هاى كتاب آغاز و مطالب در چهار بخش و هر بخش در چندين فصل، ارائه شده است.

    با توجه به نقش مهمى كه معلمان در تربيت دينى دانش‌آموزان دارند، هرگاه از تربيت دينى دانش‌آموزان و كاميابى يا ناكامى آموزش و پرورش در اين زمينه سخن به ميان مى‌آيد، نگاه‌ها متوجه معلمان مى‌شود. در اين كتاب سعى شده است تا نقش معلمان در تربيت دينى بررسى شده و به اين پرسش‌هاى اساسى پاسخ داده شود كه: معلمان، چه نقشى مى‌توانند در تربيت دينى ايفا كنند؟ آيا در حال حاضر، اين نقش را ايفا مى‌كنند؟ براى بالا بردن نقش معلمان در تربيت دينى، چه اقداماتى لازم است.

    در پژوهش پيرامون اين پرسش‌ها، سعى نویسنده بر آن بوده است تا از منابع فارسى، عربى و لاتين، بيشترين استفاده برده شود. همچنين تلاش شده تا افزون بر منابع علمى - در موضوعاتى چون روان‌شناسى، علوم تربيتى، فلسفه تعليم و تربيت - از منابع اسلامى (آيات و روايات)، آثار مربوط به تربيت اسلامى و فلسفه تربيت اسلامى نيز استفاده شده است.

    كتاب، به‌عنوان منبع درسى براى دانشجويان رشته علوم تربيتى تهيه شده است.

    گزارش محتوا

    در بخش اول، مفاهيم كليدى به‌كاررفته در عنوان پژوهش، قلمرو پژوهش و چارچوب آن مشخص شده است. نویسنده معتقد است براى روشن شدن عنوان بحث، لازم است ابتدا مفهوم واژه‌هاى كليدى «نقش، معلم، تربيت و دين» روشن شود. نویسنده در اين بخش، اين مفاهيم را در ذيل دو عنوان «نقش معلم» و «تربيت دينى» بررسى و در پايان نيز قلمرو و محدوده بحث را تعيين كرده است.

    وى براى بررسى نقش معلم در تربيت دينى، به پرسش‌هاى زير پاسخ داده است:

    1. اسلام چه مؤلفه‌ها و اجزايى داشته و اين مؤلفه‌ها و اجزا، چه رابطه‌اى با يكديگر دارند؟ به سخن ديگر، ساختار اسلام چيست؟
    2. دين‌دارى مطلوب اسلام كدام است؟ اين دين‌دارى چه درجات و مراتبى داشته و كدام‌يك از اين مراتب، مناسب است محور تربيت دينى در مدارس قرار گيرد؟
    3. بر اساس آن مرتبه از دين‌دارى مطلوب اسلام كه محور تربيت دينى در مدارس قرار مى‌گيرد، يك دانش‌آموز مؤمن بايد چه ويژگى‌هايى را دارا باشد؟
    4. چه عواملى در تربيت دينى مؤثرند و ميزان تأثير هريك از آن‌ها چه اندازه است؟
    5. در اين ميان، معلمان چه نقشى مى‌توانند ايفا كنند؟ (نویسنده معتقد است پاسخ دادن به اين سؤال، مى‌تواند مشخص كند كه آيا همه انتظاراتى كه جامعه از معلمان در تربيت دينى دارد انتظاراتى بجا يا نابجاست؟)
    6. معلمان اكنون در كشور ما چه نقشى در تربيت دينى ايفا مى‌كنند؟
    7. آيا نقش كنونى معلمان در تربيت دينى، با نقشى كه بايد ايفا كنند تفاوت دارد؟ اگر چنين است، چه تغييراتى بايد صورت گيرد تا نقش معلمان در تربيت دينى به وضعيت مطلوب برسد؟

    در بخش دوم، مباحث بنيادين نقش معلم، در سه فصل زير بررسى شده است:

    نویسنده در فصل اول، به تبيين بخش ساختار اسلام پرداخته است. مى‌توان مطالب اين فصل را در سه بخش زير، خلاصه نمود:

    الف)- اسلام داراى هفت مؤلفه يا جزء است كه عبارتند از:

    1. دانش و شناخت؛
    2. اعتقادات؛
    3. اخلاقيات؛
    4. آداب و سنن؛
    5. عبادات و شعاير دينى؛
    6. تعاليم اقتصادى؛
    7. تعاليم سياسى و حكومتى.

    ب)- اشاره به اين نكته كه رابطه اجزا و مؤلفه‌هاى اسلام با يكديگر، تنها رابطه طولى يك طرفه نيست، بلكه رابطه آن‌ها، رابطه هسته و پوسته است؛ يعنى لايه‌هاى درونى، به‌وجودآورنده ريشه و منشأ لايه‌هاى بيرونى هستند و لايه‌هاى بيرونى، فراهم‌آورنده زمينه مناسب براى تحقق لايه‌هاى درونى‌تر از يك‌سو و محافظ و تقويت‌كننده لايه‌هاى درونى‌تر، از سوى ديگر هستند؛ در نتيجه، لايه‌هاى درونى به هر ميزان كه عميق‌تر باشند، از اهميت بيشترى برخوردارند.

    ج)- اسلام داراى ساختارى پنج لايه است كه عبارتند از:

    1. شناخت و اعتقاد به خدا كه درونى‌ترين لايه و در نتيجه، هسته اصلى اسلام است و اجزا و مؤلفه‌هاى ديگر از آن سرچشمه مى‌گيرند؛
    2. شناخت پيامبر(ص)، امامان(ع)، معاد و اعتقاد به آن‌ها؛ اين لايه، ثمره و لازمه مستقيم شناخت خدا و اعتقاد به اوست و به همين سبب، از بقيه مؤلفه‌ها، به هسته دين نزديك‌تر است؛
    3. عبادات و اخلاقيات كه لازمه دو لايه قبل هستند؛ يعنى شناخت‌ها و اعتقادات قبلى، خودبه‌خود التزام به برخى عبادات و اخلاقيات را به دنبال دارد؛
    4. آداب و سنن؛ اين لايه، در عين اينكه لازمه همه لايه‌هاى قبل است، محافظ اخلاقيات و عبادات نيز هست؛
    5. اقتصادیات و تعاليم سياسى كه بيرونى‌ترين لايه است.

    در فصل دوم، دين‌دارى مطلوب اسلام و مراتب و درجات آن بيان شده است. نویسنده معتقد است كه دين‌دارى مورد قبول اسلام، آن است كه انسان به همه ابعاد دين اسلام، توجه كرده و از افراط و تفريط بپرهيزد. اين دين‌دارى، داراى درجاتى است كه مرتبه متوسط آن، اين است كه فرد، با شناخت‌هاى اسلامى، به‌صورت مختصر آشناست و به اصول عقايد اسلامى، آگاهانه و عالمانه معتقد است؛ به عبادات واجب پايبند، به فضايل اخلاقى اساسى اسلام متخلق و با مهم‌ترين آداب و سنن اسلامى و نيز با ارزش‌ها و رفتارهاى بنيادين اقتصادى و سياسى اسلام، آشنا و نسبت به آن‌ها، متعهد است. نویسنده اين مرتبه را مناسب محور برنامه‌هاى تربيتى آموزش و پروش دانسته است.

    در فصل سوم، ويژگى‌هاى دانش‌آموز مسلمان در قلمرو و ابعاد مختلف، با استناد به منابع اسلامى بيان گرديده است. برخى از اين ويژگى‌ها، عبارتند از:

    1. بعد معرفتى: توانايى قرائت قرآن و آشنايى با معارف قرآنى، آشنايى با احاديث پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ص)، آشنايى با تاريخ اسلام و سيره پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع)، آشنايى با زبان عربى.
    2. بعد اعتقادى: شناخت خدا و اعتقاد، محبت، پرستش، تعبدو اطاعت او.
    3. در ارتباط با نبوت و امامت: شناخت، اعتقاد، محبت و پيروى از معصومين(ع).
    4. در ارتباط با معاد: شناخت معاد و نتايج اعمال و اعتقاد به آن‌ها و ترجيح سعادت اخروى بر دنيوى.
    5. در قلمرو اخلاق فردى: تقوا، توكل، اخلاص، روحيه شكرگذارى در برابر نعمت‌هاى خداوند، صبر و پايدارى، عزت نفس و...

    در بخش سوم در دو فصل، بر عوامل مؤثر بر تربيت دينى و جايگاه معلم در اين عرصه، توجه شده است.

    نویسنده معتقد است كه مهم‌ترين اين عوامل را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير توضيح داد: اراده، فطرت، داشته‌هاى ارثى دانش‌آموز (عوامل درونى)، خانواده، مدرسه، گروه دوستان، رسه‌گانه‌هاى جمعى و مؤسسات فرهنگى دينى (عوامل بيرونى). وى در اين ميان، نقش كليدى و اصلى را از آن اراده دانش‌آموز و داشته‌هاى فطرى و ارثى او دانسته و معتقد است از بين عوامل بيرونى، در سال‌هاى اوليه مدرسه، تربيت خانواده، مدرسه و تلوزيون، نقش اصلى را در شكل‌گيرى شخصيت دينى دانش‌آموز ايفا مى‌كنند، اما به‌تدريج، نقش مدرسه و گروه دوستان، پررنگ‌تر مى‌شود و رسه‌گانه‌هاى جمعى، نقش خود را بيشتر از طريق ساير عوامل تربيتى و نه به‌صورت مستقيم، ايفا مى‌كنند.

    به اعتقاد وى، در گذشته، ديگر عوامل مؤثر در تربيت، محدود بوده و معلم و مدرسه، در ميان ساير عوامل، نقشى ممتاز داشتند، اما در جوامع جديد، عوامل جديدى غير از معلم به وجود آمده‌اند و معلم، جايگاه برجسته خود را از دست داده است.

    آخرين بخش، در چهار فصل زير، به بررسى نقش معلم در تربيت دينى اختصاص يافته است.

    در فصل اول به نقش معلم در فرهنگ اسلامى اشاره شده است. ارزش و مقامى كه براى معلم در متون اسلامى بيان شده، بسيار والا و بلند است تا جايى كه پيامبر(ص)، خود را معلم مى‌داند و آثار قلمى معلم، بر خون شهيد، برترى داده شده است.

    نویسنده معتقد است كه نقش‌هاى معلم در متون دينى، همان نقش پيامبرى است؛ يعنى روشنگرى و هدايت مردم به‌سوى رستگارى و دفاع از مرزهاى فرهنگى اسلام و در طول تاريخ اسلام نيز هم پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) و هم ساير معلمان، نقش‌هاى برجسته‌اى را در تربيت مردم ايفا كرده‌اند.

    در فصل دوم، ابتدا وضعيت فعلى معلمان در تربيت اعتقادى بيان و سپس نقش‌هايى را كه معلمان مى‌توانند در تربيت اعتقادى ايفا كنند، بررسى شده است. يافته‌هاى اين فصل، به شرح ذيل مى‌باشد:

    1. در حال حاضر تمام مسئوليت تربيتى از جمله تربيت اعتقادى، بر عهده مربيان پرورشى است و ديگر معلمان و كادر مدرسه براى خود نقشى در اين زمينه قائل نيستند.
    2. معلمان دينى نيز تنها به آموزش اعتقادات، در حدى كه دانش‌آموز بتواند نمره قبولى بگيرد، اهميت مى‌دهند؛ در صورتى كه ايشان بايد عهده‌دار دو نقش آموزشى و ايمان‌آفرينى باشند.
    3. براى ايجاد باورشناختى لازم است اين مراحل طى شود:
      الف)- جدا كردن گزاره‌هاى اسلامى از غير اسلامى.
      ب)- جدا كردن باورهاى صادق موجه.
      ج)- كمك به ايجاد تصورى صحيح از موضوع، محمول و نسبت در قضاياى اعتقادى.
      د)- بيان دليل متقن و قابل فهم.
    4. براى ايفاى نقش ايمان‌آفرينى، اين فعاليت‌ها ضرورى است:
      الف)- تقويت روحيه حق‌گرايى (بيدار كردن فطرت الهى).
      ب)- تقويت تفكر، تعقل و تشخيص حق از باطل.
      ج)- مقبوليت و اعتبار معلم.
      د)- محبوبيت معلم.
      ه‍)- انتخاب رويكرد مناسب در بيان آموزه‌هاى دينى.
      و)- عدم افراط و تفريط در بيان آموزه‌هاى دينى.
      ز)- پاسخ به پرسش‌ها و شبهه‌ها.
      ح)- مقاوم‌سازى اعتقادات دانش‌آموزان.
    5. معلمان ديگر نيز مى‌توانند دو نقش در تربيت اعتقادى ايفا كنند: نخست، نقش الگويى؛ يعنى ارائه الگويى از مؤمن به دانش‌آموزان و ديگر، نقش آموزشى؛ به اين معنا كه مطالب اعتقادى متناسب با موضوع درس خود را براى دانش‌آموزان بيان يا بر آن‌ها تأكيد كنند.

    نقش معلم در تربيت عبادى، در فصل سوم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است كه مدرسه، دو نقش در تربيت عبادى ايفا مى‌كند: نخست، ارائه آموزش‌هاى نظرى و شفاهى در مورد عبادات كه اغلب محدود به احكام است و ديگر، برگزارى مراسم مذهبى كه عمدتاً محدود به اقامه نماز جماعت است.

    نقش‌هايى كه به نظر وى، معلمان مى‌توانند در تربيت عبادى ايفا كنند، عبارتند از: نقش آموزشى و الگويى، نظارت و مراقبت، ايجاد فضاى اسلامى، ايجاد هماهنگى ميان خانواده و مدرسه و...

    آخرين فصل، به چكيده‌اى از مطالب كتاب و در پايان، نتيجه‌گيرى و پيشنهادهايى به‌منظور بهبود وضع تربيتى دينى در مدارس، اختصاص يافته است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع فارسى، عربى و لاتين و نمايه اشخاص، آيات و روايات در انتهاى كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها