پرش به محتوا

تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:




«تاريخ سيستان از آمدن تازيان تا بر آمدن دولت صفاريان»، تأليف ادموند كليفورد باسورث مورخ و ايران‌شناس انگليسى است كه توسط [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] به زبان فارسى برگردانده شده است. در اين اثر جغرافياى سياسى سيستان از پيش از اسلام تا زمان صفاريان مورد بحث قرار گرفته است و از منابع ارزشمند در اين موضوع به شمار مى‌رود.
'''تاريخ سيستان از آمدن تازيان تا بر آمدن دولت صفاريان'''، تأليف ادموند كليفورد باسورث مورخ و ايران‌شناس انگليسى است كه توسط [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] به زبان فارسى برگردانده شده است. در اين اثر جغرافياى سياسى سيستان از پيش از اسلام تا زمان صفاريان مورد بحث قرار گرفته است و از منابع ارزشمند در اين موضوع به شمار مى‌رود.


== ساختار==
== ساختار==
خط ۵۵: خط ۵۵:
در ابتداى اين گزارش به طور خلاصه مطالب فصول پنجگانه كتاب و در انتها نيز توضيحى پيرامون شيوه نگارش نويسنده ارائه مى‌شود:
در ابتداى اين گزارش به طور خلاصه مطالب فصول پنجگانه كتاب و در انتها نيز توضيحى پيرامون شيوه نگارش نويسنده ارائه مى‌شود:


1- فصل اول كتاب به اوضاع سياسى، اجتماعى و اقتصادى سيستان پيش از اسلام است، اختصاص دارد كه به منزله پيش‌گفتارى براى موضوع اصلى بحث؛ يعنى سيستان پس از اسلام مى‌باشد.
#فصل اول كتاب به اوضاع سياسى، اجتماعى و اقتصادى سيستان پيش از اسلام است، اختصاص دارد كه به منزله پيش‌گفتارى براى موضوع اصلى بحث؛ يعنى سيستان پس از اسلام مى‌باشد.
 
#:سيستان نام خود را از سكاها، مردمى از گروه اقوام هند و اروپايى گرفته كه در ادامه اين بخش به شرح حال اين اقوام تا زمان حكومت ساسانيان پرداخته شده است. نويسنده براى بررسى جامع‌تر پاره‌اى موضوعاتى كه در اين جا از آنها سخن رفته، خواننده را به مجموعه گزارش‌ها و يادداشت‌هاى مركز مطالعات و بررسى‌هاى باستانشناسى در آسيا ارجاع مى‌دهد.
سيستان نام خود را از سكاها، مردمى از گروه اقوام هند و اروپايى گرفته كه در ادامه اين بخش به شرح حال اين اقوام تا زمان حكومت ساسانيان پرداخته شده است. نويسنده براى بررسى جامع‌تر پاره‌اى موضوعاتى كه در اين جا از آنها سخن رفته، خواننده را به مجموعه گزارش‌ها و يادداشت‌هاى مركز مطالعات و بررسى‌هاى باستانشناسى در آسيا ارجاع مى‌دهد.
#مسلمانان نخستين بار در سال‌هاى ميانى خلافت عثمان (35- 23 ق/ 56- 644م) به فرماندهى عبداللّه بن عامر بن كريز عبشمى كه به داشتن اصالت خانوادگى و ثروت بلند آوازه بود، به سيستان وارد شدند.
 
#:نويسنده با ذكر نخستين لشكركشى عبدالله بن عامر به سيستان در سال 30ق/ 650م به روايت تاريخ سيستان به بررسى اين حادثه و نقل آن از منابع مختلف مى‌پردازد. چگونگى استقرار اسلام در اين سرزمين و سازمان ادارى سيستان از ديگر مباحث اين فصل است. به گفته نويسنده حسن بصرى گذشته از كار تعليمى و تبليغى گويا به كار سازماندهى دستگاه ادارى ابتدايى اين سرزمين نيز مى‌پرداخته است. ساختار ادارى ولايت تسخير شده‌اى، چون سيستان در اين روزگار نسبتا ساده بود: نخست دستگاهى براى گردآورى ماليات‌ها، و پس از آن دستگاهى براى پرداخت مستمرى (عطيه) به جنگاوران عرب. ذكر فعاليت‌هاى هر يك از اين دستگاه‌ها و اعداد و ارقام گردآورى ماليات از بخش‌هاى جالب توجه اين فصل است.
2- مسلمانان نخستين بار در سال‌هاى ميانى خلافت عثمان (35- 23 ق/ 56- 644م) به فرماندهى عبداللّه بن عامر بن كريز عبشمى كه به داشتن اصالت خانوادگى و ثروت بلند آوازه بود، به سيستان وارد شدند.
#با آغاز حكومت امويان مسايل داخلى گذشته؛ يعنى ستيزه‌هاى قبيله‌اى و گروه‌بندى‌ها به جاى اين كه فروكش كند، بالا گرفت؛ گرايش‌هاى جدايى‌خواهانه همچنان پا بر جاى بود. پس از كمتر از پنجاه سال، حكومت عباسى در سيستان، استيلاى بى‌واسطه خلفا در اين سرزمين آنچنان ضربه خورد كه ديگر هرگز وضعيت پيشين خود را باز نيافت.
 
#:در بخشى از اين فصل مى‌خوانيم: «با در ميان آوردن نام خوارج مى‌رسيم به يكى از پايدارترين عوامل در ستيزه‌هاى فرقه‌اى كه در دو يا سه سده نخست اسلامى سيستان را گرفتار دشوارى‌هاى سنگين كرد و سرانجام چنان اين ولايت را به خاك سياه نشاند كه به جاى اين كه چيزى به دستگاه خلافت بپردازد، متكى به يارى‌هاى مالى آن دستگاه گرديد».
نويسنده با ذكر نخستين لشكركشى عبدالله بن عامر به سيستان در سال 30ق/ 650م به روايت تاريخ سيستان به بررسى اين حادثه و نقل آن از منابع مختلف مى‌پردازد. چگونگى استقرار اسلام در اين سرزمين و سازمان ادارى سيستان از ديگر مباحث اين فصل است. به گفته نويسنده حسن بصرى گذشته از كار تعليمى و تبليغى گويا به كار سازماندهى دستگاه ادارى ابتدايى اين سرزمين نيز مى‌پرداخته است. ساختار ادارى ولايت تسخير شده‌اى، چون سيستان در اين روزگار نسبتا ساده بود: نخست دستگاهى براى گردآورى ماليات‌ها، و پس از آن دستگاهى براى پرداخت مستمرى (عطيه) به جنگاوران عرب. ذكر فعاليت‌هاى هر يك از اين دستگاه‌ها و اعداد و ارقام گردآورى ماليات از بخش‌هاى جالب توجه اين فصل است.
#در ابتداى اين فصل اوضاع اجتماعى سيستان در زمان حكومت واليان نخستين عباسى ذكر شده است. سپس به بررسى حركات در اين دوران اشاره و چنين نتيجه مى‌گيرد كه اگر چه خوارج دشمنان آشتى‌ناپذير امويان بودند؛ اما دشمنى آنها با عباسيان نيز كمتر از آن نبوده است. بررسى شورش يك دهقان ايرانى به نام حمزة بن آذرك و قوت گرفتن طاهريان مباحث پايانى اين فصل را تشكيل مى‌دهد.
 
#مباحث اين فصل با بررسى منابع آغاز شده است. آثار يعقوبى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]؛ از جمله منابعى مهمى است كه در گروه منابع شرقى مورد مطالعه قرار گرفته است. به گفته نويسنده منابعى كه به گروه «شرقى» تعلق دارند، برخلاف فى‌المثل يعقوبى هم روزگار اوايل دوره صفارى نيستند؛ اما در دوره جانشينان صفاريان در خراسان؛ يعنى سامانيان زندگى مى‌كردند. در نتيجه در بدست دادن تاريخ دقيق رويدادها دقت كمترى دارند؛ اما در عوض به ذكر جزئياتى مى‌پردازند كه در جاى ديگر بدست نمى‌آيد. تمامى مطالب اين بخش نيز پيرامون حكومت يعقوب ليث صفارى و به پايان آمدن حكومت عباسيان است.
3- با آغاز حكومت امويان مسايل داخلى گذشته؛ يعنى ستيزه‌هاى قبيله‌اى و گروه‌بندى‌ها به جاى اين كه فروكش كند، بالا گرفت؛ گرايش‌هاى جدايى‌خواهانه همچنان پا بر جاى بود. پس از كمتر از پنجاه سال، حكومت عباسى در سيستان، استيلاى بى‌واسطه خلفا در اين سرزمين آنچنان ضربه خورد كه ديگر هرگز وضعيت پيشين خود را باز نيافت.
 
در بخشى از اين فصل مى‌خوانيم: «با در ميان آوردن نام خوارج مى‌رسيم به يكى از پايدارترين عوامل در ستيزه‌هاى فرقه‌اى كه در دو يا سه سده نخست اسلامى سيستان را گرفتار دشوارى‌هاى سنگين كرد و سرانجام چنان اين ولايت را به خاك سياه نشاند كه به جاى اين كه چيزى به دستگاه خلافت بپردازد، متكى به يارى‌هاى مالى آن دستگاه گرديد».
 
4- در ابتداى اين فصل اوضاع اجتماعى سيستان در زمان حكومت واليان نخستين عباسى ذكر شده است. سپس به بررسى حركات در اين دوران اشاره و چنين نتيجه مى‌گيرد كه اگر چه خوارج دشمنان آشتى‌ناپذير امويان بودند؛ اما دشمنى آنها با عباسيان نيز كمتر از آن نبوده است. بررسى شورش يك دهقان ايرانى به نام حمزة بن آذرك و قوت گرفتن طاهريان مباحث پايانى اين فصل را تشكيل مى‌دهد.
 
5- مباحث اين فصل با بررسى منابع آغاز شده است. آثار يعقوبى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]؛ از جمله منابعى مهمى است كه در گروه منابع شرقى مورد مطالعه قرار گرفته است. به گفته نويسنده منابعى كه به گروه «شرقى» تعلق دارند، برخلاف فى‌المثل يعقوبى هم روزگار اوايل دوره صفارى نيستند؛ اما در دوره جانشينان صفاريان در خراسان؛ يعنى سامانيان زندگى مى‌كردند. در نتيجه در بدست دادن تاريخ دقيق رويدادها دقت كمترى دارند؛ اما در عوض به ذكر جزئياتى مى‌پردازند كه در جاى ديگر بدست نمى‌آيد. تمامى مطالب اين بخش نيز پيرامون حكومت يعقوب ليث صفارى و به پايان آمدن حكومت عباسيان است.


در مطالعه كتاب بايد توجه داشت كه در آثار باسورث عنايت به مقوله تاريخ ملى بسيار اندك است و بدين جهت كليت وقايع در پرتو يك مفهوم واحد شكل نمى‌گيرند. هر واقعه‌اى خود ذاتاً موجوديت دارد و گويى تاريخ از نظر او مجمع‌الحوادث است. اين موجب مى‌شود، نوشته‌هاى او صورت تحليلى به خود نگيرد، بلكه تأليفى باقى بماند. از آن جا كه مطالب تواريخ محلى معمولاً موردى و غيرمستمر هستند؛ لذا اخبار آنها كامل نيست و نمى‌توانند تصوير كامل و دقيقى از كليت يك دوره تاريخى را بدست دهند.
در مطالعه كتاب بايد توجه داشت كه در آثار باسورث عنايت به مقوله تاريخ ملى بسيار اندك است و بدين جهت كليت وقايع در پرتو يك مفهوم واحد شكل نمى‌گيرند. هر واقعه‌اى خود ذاتاً موجوديت دارد و گويى تاريخ از نظر او مجمع‌الحوادث است. اين موجب مى‌شود، نوشته‌هاى او صورت تحليلى به خود نگيرد، بلكه تأليفى باقى بماند. از آن جا كه مطالب تواريخ محلى معمولاً موردى و غيرمستمر هستند؛ لذا اخبار آنها كامل نيست و نمى‌توانند تصوير كامل و دقيقى از كليت يك دوره تاريخى را بدست دهند.
خط ۸۵: خط ۷۸:




1- مقدمه و متن كتاب.
#مقدمه و متن كتاب.
 
#مقاله نقد و نظر در باب تاريخنگارى باسورث براى شرق ايران، عبدالرسول خيرانديش، كتاب ماه، آذر 1380، شماره 50.
2- مقاله نقد و نظر در باب تاريخنگارى باسورث براى شرق ايران، عبدالرسول خيرانديش، كتاب ماه، آذر 1380، شماره 50.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش