پرش به محتوا

ابن مسکویه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمد بن زكرياى رازى' به 'محمد بن زكرياى رازى '
جز (جایگزینی متن - 'جالينوس' به 'جالینوس ')
جز (جایگزینی متن - 'محمد بن زكرياى رازى' به 'محمد بن زكرياى رازى ')
خط ۶۱: خط ۶۱:




استادان ابوعلى به درستى شناخته نيستند. چنانكه خود در تهذيب (ص 49-50) گويد: در جوانى به تشويق پدر به ادب و شعر روى آوردم. در جاى ديگر از خواندن استطالة الفهم [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] ياد كرده است (نك‍: جاويدان خرد، 5) كه در آن از وجود جاويدان خرد هوشنگ شاه آگاه گرديد. به گفتۀ ابوحيان (الامتاع، 35/1)، مسكويه در آغاز كار، سخت در انديشۀ كيمياگرى بود و آن را نزد ابوطيب كيميايى رازى مى‌آموخت، نيز فريفتۀ كتابهاى محمد بن زكرياى رازى و جابر بن حيان بود. به تاريخ هم توجه داشت و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را نزد ابن كامل (ه‍. م) كه از مصاحبان محمد بن جرير طبرى بود، خواند (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 184/2) و علوم اوايل (دانش يونان) را نزد ابن خمّار آموخت. وى در اين علوم، به ويژه در منطق و پزشكى، دستى قوى داشت، چنانكه او را بقراط دوم گفته‌اند (بدوى، 15-16). به گفتۀ ابوحيان (همان، 37/1) اكثر اعضاى انجمن ابن سعدان كه مسكويه يكى از آنان بوده است، از مجلس ابن عدى برخاسته‌اند.
استادان ابوعلى به درستى شناخته نيستند. چنانكه خود در تهذيب (ص 49-50) گويد: در جوانى به تشويق پدر به ادب و شعر روى آوردم. در جاى ديگر از خواندن استطالة الفهم [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] ياد كرده است (نك‍: جاويدان خرد، 5) كه در آن از وجود جاويدان خرد هوشنگ شاه آگاه گرديد. به گفتۀ ابوحيان (الامتاع، 35/1)، مسكويه در آغاز كار، سخت در انديشۀ كيمياگرى بود و آن را نزد ابوطيب كيميايى رازى مى‌آموخت، نيز فريفتۀ كتابهاى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]]  و جابر بن حيان بود. به تاريخ هم توجه داشت و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را نزد ابن كامل (ه‍. م) كه از مصاحبان محمد بن جرير طبرى بود، خواند (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 184/2) و علوم اوايل (دانش يونان) را نزد ابن خمّار آموخت. وى در اين علوم، به ويژه در منطق و پزشكى، دستى قوى داشت، چنانكه او را بقراط دوم گفته‌اند (بدوى، 15-16). به گفتۀ ابوحيان (همان، 37/1) اكثر اعضاى انجمن ابن سعدان كه مسكويه يكى از آنان بوده است، از مجلس ابن عدى برخاسته‌اند.


گذشته از اين، چنين مى‌نمايد كه او از طريق دوستى با اعضاى انجمنهاى علمى عصر و آميزش با وزيران دانشمندى همچون ابوالفضل ابن عميد و برخوردارى از كتابخانه‌هاى بزرگ آنان، دانش بسيارى اندوخته بود. خود نيز حلقه‌ها و مجالسى داشته كه در آنها به تدريس مى‌نشسته است. ابوسليمان (ص 347) ضمن برشمردن آثار او گويد كه اين آثار در نشستهاى تدريس نزد او، خوانده مى‌شد.
گذشته از اين، چنين مى‌نمايد كه او از طريق دوستى با اعضاى انجمنهاى علمى عصر و آميزش با وزيران دانشمندى همچون ابوالفضل ابن عميد و برخوردارى از كتابخانه‌هاى بزرگ آنان، دانش بسيارى اندوخته بود. خود نيز حلقه‌ها و مجالسى داشته كه در آنها به تدريس مى‌نشسته است. ابوسليمان (ص 347) ضمن برشمردن آثار او گويد كه اين آثار در نشستهاى تدريس نزد او، خوانده مى‌شد.
خط ۷۲: خط ۷۲:
ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (د پس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رساله‌اى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيده‌ها و ديده‌هاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق پاك» مسكويه در بر گيرد، بپردازد (ص 346- 347).
ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (د پس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رساله‌اى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيده‌ها و ديده‌هاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق پاك» مسكويه در بر گيرد، بپردازد (ص 346- 347).


رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانه‌اش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن (مثالب، 18- 19)، گنگى، تك روى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشته‌هاى محمد بن زكرياى رازى و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مى‌كند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاكيزگى مى‌ستايد (الامتاع، 35/1-36، قس: 136/1، 39/2، مثالب، 18، 228) و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رساله‌هايى گرد مى‌آورد و براى مسكويه مى‌فرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مى‌خواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مى‌خواند (براى نمونه، نك‍: «الهوامل»، 315، قس: المقابسات، 387، تعليق ابوحيان در پايان نقل «عهد» مسكويه، نك‍: بخش آثار يافت نشده در همين مقاله)، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مى‌گويد (نك‍: «الشوامل»، 1-3).
رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانه‌اش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن (مثالب، 18- 19)، گنگى، تك روى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشته‌هاى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]]  و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مى‌كند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاكيزگى مى‌ستايد (الامتاع، 35/1-36، قس: 136/1، 39/2، مثالب، 18، 228) و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رساله‌هايى گرد مى‌آورد و براى مسكويه مى‌فرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مى‌خواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مى‌خواند (براى نمونه، نك‍: «الهوامل»، 315، قس: المقابسات، 387، تعليق ابوحيان در پايان نقل «عهد» مسكويه، نك‍: بخش آثار يافت نشده در همين مقاله)، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مى‌گويد (نك‍: «الشوامل»، 1-3).


ابوبكر خوارزمى نيز از ديگر نزديكان ابوعلى بود (نك‍: ابوبكر، 161). اما بديع الزمان همدانى كه با معاصران وى، از جمله ابوبكر خوارزمى، سر خصومت داشته (ياقوت، ادبا، 166/2)، ابوعلى را آماج حملات خود قرار نداده و حتى در برابر او سر تعظيم فرود آورده است. ميان او و ابوعلى دوستى بود و سپس تيرگى پيش آمد. بديع الزمان رساله‌اى پرداخت و در آن بيتهايى سرود كه سراسر فروتنى و پوزش بود. نامۀ وى و پاسخ ابوعلى عمق دوستى آن دو را نشان مى‌دهد (همان، 11/5-17).
ابوبكر خوارزمى نيز از ديگر نزديكان ابوعلى بود (نك‍: ابوبكر، 161). اما بديع الزمان همدانى كه با معاصران وى، از جمله ابوبكر خوارزمى، سر خصومت داشته (ياقوت، ادبا، 166/2)، ابوعلى را آماج حملات خود قرار نداده و حتى در برابر او سر تعظيم فرود آورده است. ميان او و ابوعلى دوستى بود و سپس تيرگى پيش آمد. بديع الزمان رساله‌اى پرداخت و در آن بيتهايى سرود كه سراسر فروتنى و پوزش بود. نامۀ وى و پاسخ ابوعلى عمق دوستى آن دو را نشان مى‌دهد (همان، 11/5-17).
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:




جنبۀ ديگر فعاليت علمى ابوعلى پرداختن به علوم پزشكى است. به روايت ياقوت (ادبا، 10/5) او را كتابى بوده است، به نام الجامع، كه عزت (ص 140) معتقد است كه ابوعلى آن را تحت تأثير كتاب الجامع الكبير، معروف به الحاوى محمد بن زكرياى رازى نوشته است. اثر ديگر او در پزشكى كتابى است با نام كتاب فى الادوية المفردة، كه [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] در صيدنه (ص 236، 323) از آن ياد كرده است (نك‍: /336 III , SAG). كتاب ديگر او در پزشكى، كتاب فى تركيب الباجات من الاطعمة يا كتاب الطبيخ است كه به گفتۀ قفطى (ص 332) آن را در نهايت استوارى و درج نكته‌هايى بديع و نيكو نوشته است. ابوريحان در صيدنه (ص 83) در وصف انجدان و خواص طبى آن از اين اثر ياد كرده و در برترى نوع سرخسى آن به نظر ابوعلى استناد جسته است. بيرونى در جاهاى ديگر صيدنه (ص 213، 255) نيز نظريات پزشكى ابوعلى را نقل كرده است. كتاب ديگر ابوعلى در داروشناسى، كتاب الاشربة نام دارد كه ابن تلميذ آن را تلخيص كرده است (ابن ابى اصيبعه، 276/1).
جنبۀ ديگر فعاليت علمى ابوعلى پرداختن به علوم پزشكى است. به روايت ياقوت (ادبا، 10/5) او را كتابى بوده است، به نام الجامع، كه عزت (ص 140) معتقد است كه ابوعلى آن را تحت تأثير كتاب الجامع الكبير، معروف به الحاوى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]]  نوشته است. اثر ديگر او در پزشكى كتابى است با نام كتاب فى الادوية المفردة، كه [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] در صيدنه (ص 236، 323) از آن ياد كرده است (نك‍: /336 III , SAG). كتاب ديگر او در پزشكى، كتاب فى تركيب الباجات من الاطعمة يا كتاب الطبيخ است كه به گفتۀ قفطى (ص 332) آن را در نهايت استوارى و درج نكته‌هايى بديع و نيكو نوشته است. ابوريحان در صيدنه (ص 83) در وصف انجدان و خواص طبى آن از اين اثر ياد كرده و در برترى نوع سرخسى آن به نظر ابوعلى استناد جسته است. بيرونى در جاهاى ديگر صيدنه (ص 213، 255) نيز نظريات پزشكى ابوعلى را نقل كرده است. كتاب ديگر ابوعلى در داروشناسى، كتاب الاشربة نام دارد كه ابن تلميذ آن را تلخيص كرده است (ابن ابى اصيبعه، 276/1).


==كيميا==
==كيميا==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش