۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
و آنگاه به پاسخ اين پرسش مقدّر مىپردازد كه اگر دسترس به چنين ساحتى، مقدور و ميسور هيچ كس نيست، متعلّق معرفت آدمى چه خواهد بود، كه اوّلاً علم به حق به اندازه ظرفيّت هر عامى و عالم است و ثانيا متعلّق معرفت، ساحت اسما و صفات الهى و شهود اطلاقى حق، شهودى فطرى است: فان الانسان بحسب اصل فطرته يدرك بذاته وجوده و اَنَّ كل تعيّن فهو عن اطلاق و ارسال اذ شهر المتعيّن لا يخلو عن شهود المطلق و يشاهد ايضا ان كل تعين فى نفسه و غيره فهو قائم الذات بالاطلاق فمطلق التعيّن قائمالذات بالاطلاقالتام[2] | و آنگاه به پاسخ اين پرسش مقدّر مىپردازد كه اگر دسترس به چنين ساحتى، مقدور و ميسور هيچ كس نيست، متعلّق معرفت آدمى چه خواهد بود، كه اوّلاً علم به حق به اندازه ظرفيّت هر عامى و عالم است و ثانيا متعلّق معرفت، ساحت اسما و صفات الهى و شهود اطلاقى حق، شهودى فطرى است: فان الانسان بحسب اصل فطرته يدرك بذاته وجوده و اَنَّ كل تعيّن فهو عن اطلاق و ارسال اذ شهر المتعيّن لا يخلو عن شهود المطلق و يشاهد ايضا ان كل تعين فى نفسه و غيره فهو قائم الذات بالاطلاق فمطلق التعيّن قائمالذات بالاطلاقالتام[2] | ||
بهره سومى هم كه ايشان از اين موضوع مىبرند، بسيار جالب است. مىنويسند: اين شهود فطرى، نتيجه سومى كه مىدهد آن است كه انسان را از درون به خضوع و خشوع و تصديق و تسليم در برابر حق و گرايش به زيبايىها و گريز از زشتىها وامى دارد كه حقيقت شريعت و آيين اسلام، همين معانى ثلاثه؛ يعنى «توحيد ذاتى»، «ولايت مطلقه» و «نبوّت عامّه» است كه خداوند در آيه شريفه '''"فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة اللّه التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه"'''، بيان فرموده است. در شريعت مقدسه و [[امام صادق]] عليهالسلام اين فطرت را به ايمان به توحيد، تفسير، و [[علی بن حسین (ع)، امام چهارم|امام سجاد]] | بهره سومى هم كه ايشان از اين موضوع مىبرند، بسيار جالب است. مىنويسند: اين شهود فطرى، نتيجه سومى كه مىدهد آن است كه انسان را از درون به خضوع و خشوع و تصديق و تسليم در برابر حق و گرايش به زيبايىها و گريز از زشتىها وامى دارد كه حقيقت شريعت و آيين اسلام، همين معانى ثلاثه؛ يعنى «توحيد ذاتى»، «ولايت مطلقه» و «نبوّت عامّه» است كه خداوند در آيه شريفه '''"فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة اللّه التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه"'''، بيان فرموده است. در شريعت مقدسه و [[امام صادق]] عليهالسلام اين فطرت را به ايمان به توحيد، تفسير، و [[علی بن حسین (ع)، امام چهارم|امام سجاد]] عليهالسلام آن را در سه مقوله «لا اِله اَلاّ اللّه» «محمد رسولاللّه» و «على اميرالمومنين» تبيين فرموده است. در شريعت مقدسه ساحت اخلاق و ملكات فاضله نيز با همين فطرت، توحيدى مىشود و رفتار، كردار و گفتار آدمى نيز از همين سرشت پاك مايه مىگيرد و رشد و رويش مىيابد و سرانجام چنين اخلاق و افعالى، چنان اختصاصى اين آيين مىشود كه سابقهاش را در هيچ مكتب و مشرب اخلاقى و حتّى شرايع پيشين الهى نمىتوان يافت و اين نكته تازه ديگرى است كه علاّمه آن را دريافته و به تأكيد و تكيه بر آن پرداخته است: و قد انتج استعمال الفطرة الساذجة في هذه الشريعة المقدسة في كل من مرتبتى الملكات و الافعال نتيجةً عجيبةً لم يسبقها اليها شىء من الشرايع السالفة[3] | ||
و آن گاه چنين توضيح مىدهند كه براى انسان كمالى جويى كه نبايد به غير خدا توجّه كند، جايى براى ظهور اخلاق رذيله باقى نمىماند و سراسر جان و دل او از فضايل اخلاقى الهى پر مىشود و چنين اخلاقى باللّه و للّه خواهد بود. فافِهم؛ سپس به بيان حديث شريف معراجيه از تفسير قمى مىپردازد كه در شب معراج، رسول اكرم معروض مىدارد: يا رب اعطيتَ انبياءك فضائل فاعطنى فقال اللّه و قداعطيتك فيما اعطيتك كلمتين من تحت عرشى: لاحول و لاقوّة اِلا باللّه و لا منجى منك اِلا اليك؛[4] يعنى فضايل ارزانى شده به تو، همه الهى است. | و آن گاه چنين توضيح مىدهند كه براى انسان كمالى جويى كه نبايد به غير خدا توجّه كند، جايى براى ظهور اخلاق رذيله باقى نمىماند و سراسر جان و دل او از فضايل اخلاقى الهى پر مىشود و چنين اخلاقى باللّه و للّه خواهد بود. فافِهم؛ سپس به بيان حديث شريف معراجيه از تفسير قمى مىپردازد كه در شب معراج، رسول اكرم معروض مىدارد: يا رب اعطيتَ انبياءك فضائل فاعطنى فقال اللّه و قداعطيتك فيما اعطيتك كلمتين من تحت عرشى: لاحول و لاقوّة اِلا باللّه و لا منجى منك اِلا اليك؛[4] يعنى فضايل ارزانى شده به تو، همه الهى است. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
اين رساله در 3 فصل و در دهه دوم صفر 1361 قمرى در تبريز نوشته شده است. موضوع رساله بحث از وسائط موجود بين مقام ربوبى و بين عالم طبيعت مىباشد. | اين رساله در 3 فصل و در دهه دوم صفر 1361 قمرى در تبريز نوشته شده است. موضوع رساله بحث از وسائط موجود بين مقام ربوبى و بين عالم طبيعت مىباشد. | ||
[[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] | [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در اين رساله به بحث از عوالم كلى هستى پرداخته و روس اين عوالم را چهار عالم معرفى مىنمايد: | ||
الف. عالم اسماء و صفات كه از آن به عالم لاهوت ياد مىكنند. | الف. عالم اسماء و صفات كه از آن به عالم لاهوت ياد مىكنند. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
«الانسان بعد الدنيا»، پيرامون عمده مباحثى است كه در رابطه با معاد مطرح است، در شانزده فصل مباحثى؛ همچون موت، برزخ، حساب، شهدا، قيامت، شفاعت، ميزان، جزا، بهشت و جهنم و مباحث ديگرى را از طريق آيات و روايات مطرح و درباره آنها بحث مىكند. | «الانسان بعد الدنيا»، پيرامون عمده مباحثى است كه در رابطه با معاد مطرح است، در شانزده فصل مباحثى؛ همچون موت، برزخ، حساب، شهدا، قيامت، شفاعت، ميزان، جزا، بهشت و جهنم و مباحث ديگرى را از طريق آيات و روايات مطرح و درباره آنها بحث مىكند. | ||
قبل از اين كه متن عربى اين سه رساله به چاپ برسد، يك بار بخش قابل توجهى از رساله «الانسان بعد الدنيا» به اسم «حيات پس از مرگ» با ترجمه آقايان لاريجانى و نبوى در جلد اول يادنامه استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] به چاپ رسيده است و همچنين در مجموعه رسائل [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] | قبل از اين كه متن عربى اين سه رساله به چاپ برسد، يك بار بخش قابل توجهى از رساله «الانسان بعد الدنيا» به اسم «حيات پس از مرگ» با ترجمه آقايان لاريجانى و نبوى در جلد اول يادنامه استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] به چاپ رسيده است و همچنين در مجموعه رسائل [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] با عنوان «معاد، زندگى پس از معاد» به چاپ رسيده است و به صورت كامل هر سه رساله با عنوان «انسان از آغاز تا انجام» با ترجمه آقاى صادق لاريجانى به چاپ رسيده است. | ||
== نسخه شناسى== | == نسخه شناسى== |
ویرایش