۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
مينورسكى در مقدّمه كتاب كه 39 صفحه است، پس از اشاراتى به نحوه شكل گرفتن اين اثر و منابع احتمالى، نسخ گوناگون (5 نسخه)، ترجمهها، و چاپهاى پيشين آن، بخشى را نيز تحت عنوان زمينه تاريخى، به توضيح پارهاى از تحولات تاريخى شروان، و دربند در سدههاى بين عصر باستان و فتوحات مسلمين اختصاص داده است كه به رغم اختصار نسبى آن، يكى از سودمندترين بخشهاى كتاب است. در اين قسمت وئوس تحولات تاريخى آلبانيا(اران معادل سريانى آن و اغوانيك ياران معادل ارمنى ال) كه امروز نام آذربايجان گرفته است، ارتباط و نفوذ ايرانىها، عناصر و تاثير مسيحيان؛ يعنى نفوذ ارمنىها و مسيحيان آلبانى و گرجىها و امپراتور روم شرقى بر اين منطقه، اقوام مهاجم شمالى و بالاخره چيرگى اعراب بر قفقاز مورد بحث قرار گرفته است. در اين مقدّمه به منابع ديگر تاريخ دربند و شروان اشاره مىكند، مخصوصا از كتاب معروف دربندنامه كه در سال 1851 ميلادى توسط ميرزا كاظم بيك به انگليس ترجمه شده است، به تفصيل سخن مىگويد و از ارتباط آن با متن عربى كتاب مجهولالمؤلف گتفگوى مىكند. | مينورسكى در مقدّمه كتاب كه 39 صفحه است، پس از اشاراتى به نحوه شكل گرفتن اين اثر و منابع احتمالى، نسخ گوناگون (5 نسخه)، ترجمهها، و چاپهاى پيشين آن، بخشى را نيز تحت عنوان زمينه تاريخى، به توضيح پارهاى از تحولات تاريخى شروان، و دربند در سدههاى بين عصر باستان و فتوحات مسلمين اختصاص داده است كه به رغم اختصار نسبى آن، يكى از سودمندترين بخشهاى كتاب است. در اين قسمت وئوس تحولات تاريخى آلبانيا (اران معادل سريانى آن و اغوانيك ياران معادل ارمنى ال) كه امروز نام آذربايجان گرفته است، ارتباط و نفوذ ايرانىها، عناصر و تاثير مسيحيان؛ يعنى نفوذ ارمنىها و مسيحيان آلبانى و گرجىها و امپراتور روم شرقى بر اين منطقه، اقوام مهاجم شمالى و بالاخره چيرگى اعراب بر قفقاز مورد بحث قرار گرفته است. در اين مقدّمه به منابع ديگر تاريخ دربند و شروان اشاره مىكند، مخصوصا از كتاب معروف دربندنامه كه در سال 1851 ميلادى توسط ميرزا كاظم بيك به انگليس ترجمه شده است، به تفصيل سخن مىگويد و از ارتباط آن با متن عربى كتاب مجهولالمؤلف گتفگوى مىكند. | ||
پس از اين مقدّمه، ترجمه تاريخ شروان و باب درباره شاهان شروان و بابالابواب منجم باشى از صفحه 43 تا 92 مىآيد. | پس از اين مقدّمه، ترجمه تاريخ شروان و باب درباره شاهان شروان و بابالابواب منجم باشى از صفحه 43 تا 92 مىآيد. |
ویرایش