پرش به محتوا

تاریخ شروان و دربند: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن ('
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف')
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (')
خط ۴۹: خط ۴۹:
اثر مينورسكى بر پايه جامع‌الدول (صحايف الاخبار)، كتاب مورخ ترك احمد بن لطف‌اللّه، ملقب به منجم باشى انجام گرفته است. جامع‌الدول كه تاريخ سلسله‌هاى سلاطين و امراى عالم اسلامى است كه از كتب مهم ديگرى تلفيق و تركيب شده است كه بعضى از آنها اكنون در دست نيست و از آن جمله است، متن عربى تاريخ دربند و شروان كه در سال 500 هجرى تألیف شده است و مينورسكى همين فصل‌هاى مربوط به خاندان‌هاى شروان و دربند را از اين كتاب ترجمه كرده است.
اثر مينورسكى بر پايه جامع‌الدول (صحايف الاخبار)، كتاب مورخ ترك احمد بن لطف‌اللّه، ملقب به منجم باشى انجام گرفته است. جامع‌الدول كه تاريخ سلسله‌هاى سلاطين و امراى عالم اسلامى است كه از كتب مهم ديگرى تلفيق و تركيب شده است كه بعضى از آنها اكنون در دست نيست و از آن جمله است، متن عربى تاريخ دربند و شروان كه در سال 500 هجرى تألیف شده است و مينورسكى همين فصل‌هاى مربوط به خاندان‌هاى شروان و دربند را از اين كتاب ترجمه كرده است.


تاريخ شروان و دربند شرحى است بر تحولات پرفراز و نشيب دربند، در فترت ميان تسلط اعراب و هجوم اقوام ترك زبان، در فاصله قرن‌هاى دوم تا پنجم هجرى كه در طى اين زمان حكمرانان عرب‌تبار شروان(اعراب شيبانى) در خدمت خلفا، به قدرت رسيده بودند، به تدريج از بغداد جدا شده و عنوان ايرانى قديم شروانشاه را اختيار نمودند. منورسكى در صفحه 225 مى‌آورد «خالدها و نيريدهاى پيشين نام‌هاى ايرانى انوشيروان، منوچهر و قباد و امثال آن را بر خود نهادند.» و در اين بازيابى هويت راستين خود تا بدان جا پيش رفتند كه در يك مقطع زمانى دربارشان مركز فرهنگ ايرانى شد و شاعرانى؛ چون نظامى، خاقانى، شاعر و منجمى چون فلكى شروانى را جذب كرد.
تاريخ شروان و دربند شرحى است بر تحولات پرفراز و نشيب دربند، در فترت ميان تسلط اعراب و هجوم اقوام ترك زبان، در فاصله قرن‌هاى دوم تا پنجم هجرى كه در طى اين زمان حكمرانان عرب‌تبار شروان (اعراب شيبانى) در خدمت خلفا، به قدرت رسيده بودند، به تدريج از بغداد جدا شده و عنوان ايرانى قديم شروانشاه را اختيار نمودند. منورسكى در صفحه 225 مى‌آورد «خالدها و نيريدهاى پيشين نام‌هاى ايرانى انوشيروان، منوچهر و قباد و امثال آن را بر خود نهادند.» و در اين بازيابى هويت راستين خود تا بدان جا پيش رفتند كه در يك مقطع زمانى دربارشان مركز فرهنگ ايرانى شد و شاعرانى؛ چون نظامى، خاقانى، شاعر و منجمى چون فلكى شروانى را جذب كرد.


از نظر جغرافيايى باب الابواب دربند، حد فاصل باريك و مبهمى كه منتهى اليه شرق جبال قفقاز را به درياى مازندران منتقل مى‌سازد و از ديرباز بر سر راه پيشروى اقوام مهاجر استپ‌هاى شمال به سرزمين ايران، در يد اقتدار امراى كرملين قرار داشته است و يكى از نادر ادوار مسدود و محفوظ بودنش را مى‌گذراند. به همين جهت انتشار تاريخ شروان و دربند، به روشن ساختن بخشى از تاريخ قفقاز كمك شايانى مى‌كند. تذكر اين مطلب لازم است كه الباب عربى است كه در فارسى دربند و در تركى دميرقاپى مى‌آيد و نبايد اين‌ها را با هم اشتباه نمود.
از نظر جغرافيايى باب الابواب دربند، حد فاصل باريك و مبهمى كه منتهى اليه شرق جبال قفقاز را به درياى مازندران منتقل مى‌سازد و از ديرباز بر سر راه پيشروى اقوام مهاجر استپ‌هاى شمال به سرزمين ايران، در يد اقتدار امراى كرملين قرار داشته است و يكى از نادر ادوار مسدود و محفوظ بودنش را مى‌گذراند. به همين جهت انتشار تاريخ شروان و دربند، به روشن ساختن بخشى از تاريخ قفقاز كمك شايانى مى‌كند. تذكر اين مطلب لازم است كه الباب عربى است كه در فارسى دربند و در تركى دميرقاپى مى‌آيد و نبايد اين‌ها را با هم اشتباه نمود.
خط ۶۵: خط ۶۵:




مينورسكى در مقدّمه كتاب كه 39 صفحه است، پس از اشاراتى به نحوه شكل گرفتن اين اثر و منابع احتمالى، نسخ گوناگون(5 نسخه)، ترجمه‌ها، و چاپ‌هاى پيشين آن، بخشى را نيز تحت عنوان زمينه تاريخى، به توضيح پاره‌اى از تحولات تاريخى شروان، و دربند در سده‌هاى بين عصر باستان و فتوحات مسلمين اختصاص داده است كه به رغم اختصار نسبى آن، يكى از سودمندترين بخش‌هاى كتاب است. در اين قسمت وئوس تحولات تاريخى آلبانيا(اران معادل سريانى آن و اغوانيك ياران معادل ارمنى ال) كه امروز نام آذربايجان گرفته است، ارتباط و نفوذ ايرانى‌ها، عناصر و تاثير مسيحيان؛ يعنى نفوذ ارمنى‌ها و مسيحيان آلبانى و گرجى‌ها و امپراتور روم شرقى بر اين منطقه، اقوام مهاجم شمالى و بالاخره چيرگى اعراب بر قفقاز مورد بحث قرار گرفته است. در اين مقدّمه به منابع ديگر تاريخ دربند و شروان اشاره مى‌كند، مخصوصا از كتاب معروف دربندنامه كه در سال 1851 ميلادى توسط ميرزا كاظم بيك به انگليس ترجمه شده است، به تفصيل سخن مى‌گويد و از ارتباط آن با متن عربى كتاب مجهول‌المؤلف گتفگوى مى‌كند.
مينورسكى در مقدّمه كتاب كه 39 صفحه است، پس از اشاراتى به نحوه شكل گرفتن اين اثر و منابع احتمالى، نسخ گوناگون (5 نسخه)، ترجمه‌ها، و چاپ‌هاى پيشين آن، بخشى را نيز تحت عنوان زمينه تاريخى، به توضيح پاره‌اى از تحولات تاريخى شروان، و دربند در سده‌هاى بين عصر باستان و فتوحات مسلمين اختصاص داده است كه به رغم اختصار نسبى آن، يكى از سودمندترين بخش‌هاى كتاب است. در اين قسمت وئوس تحولات تاريخى آلبانيا(اران معادل سريانى آن و اغوانيك ياران معادل ارمنى ال) كه امروز نام آذربايجان گرفته است، ارتباط و نفوذ ايرانى‌ها، عناصر و تاثير مسيحيان؛ يعنى نفوذ ارمنى‌ها و مسيحيان آلبانى و گرجى‌ها و امپراتور روم شرقى بر اين منطقه، اقوام مهاجم شمالى و بالاخره چيرگى اعراب بر قفقاز مورد بحث قرار گرفته است. در اين مقدّمه به منابع ديگر تاريخ دربند و شروان اشاره مى‌كند، مخصوصا از كتاب معروف دربندنامه كه در سال 1851 ميلادى توسط ميرزا كاظم بيك به انگليس ترجمه شده است، به تفصيل سخن مى‌گويد و از ارتباط آن با متن عربى كتاب مجهول‌المؤلف گتفگوى مى‌كند.


پس از اين مقدّمه، ترجمه تاريخ شروان و باب درباره شاهان شروان و باب‌الابواب منجم باشى از صفحه 43 تا 92 مى‌آيد.
پس از اين مقدّمه، ترجمه تاريخ شروان و باب درباره شاهان شروان و باب‌الابواب منجم باشى از صفحه 43 تا 92 مى‌آيد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش