۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
جز (جایگزینی متن - '»ن' به '» ن') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مرورى نه چندان دقيق و كامل بر آثار جامعى كه در قرن چهاردهم در رشتۀ علوم قرآنى به رشتۀ تحرير در آمده،نشان مىدهد كه ظاهرا مناهل العرفان سومين كتاب جامع در اين رشته است.پيش از زرقانى، محمد على سلامة المصرى(؟-1362)با تدوين كتاب «منهج العرفان فى علوم القرآن» و شيخ طاهر جزايرى با تأليف كتاب «التبيان فى علوم القرآن» بر وى سبقت جستهاند.ظاهرا كتاب «التبيان فى علوم القرآن»از عمق و جامعيت بيشترى نسبت به كتاب محمد على سلامه برخوردار است،زيرا زرقانى در كتاب خود از آن سود برده و در موارد بسيارى بدان استناد كرده است، اما در هيچ كجا از كتاب «منهج العرفان»محمد على سلامه ياد نكرده است.متأسفانه كتاب «التبيان فى علوم القرآن»در دسترس اين جانب نيست،لذانمىتوان دربارۀ جامعيت آن قضاوت درستى داشت، اما نام دوم كتاب،يعنی «التبيان لبعض المباحث المتعلقة | مرورى نه چندان دقيق و كامل بر آثار جامعى كه در قرن چهاردهم در رشتۀ علوم قرآنى به رشتۀ تحرير در آمده،نشان مىدهد كه ظاهرا مناهل العرفان سومين كتاب جامع در اين رشته است.پيش از زرقانى، محمد على سلامة المصرى(؟-1362)با تدوين كتاب «منهج العرفان فى علوم القرآن» و شيخ طاهر جزايرى با تأليف كتاب «التبيان فى علوم القرآن» بر وى سبقت جستهاند.ظاهرا كتاب «التبيان فى علوم القرآن»از عمق و جامعيت بيشترى نسبت به كتاب محمد على سلامه برخوردار است،زيرا زرقانى در كتاب خود از آن سود برده و در موارد بسيارى بدان استناد كرده است، اما در هيچ كجا از كتاب «منهج العرفان»محمد على سلامه ياد نكرده است.متأسفانه كتاب «التبيان فى علوم القرآن»در دسترس اين جانب نيست،لذانمىتوان دربارۀ جامعيت آن قضاوت درستى داشت، اما نام دوم كتاب،يعنی «التبيان لبعض المباحث المتعلقة بالقرآن» نشان مىدهد كه ظاهرا همۀ مباحث علوم قرآنى را شامل نيست. | ||
علاوه بر اين، بعدها اهل نظر به اندازۀ كتاب مناهل از آن استقبال نكردهاند.به ويژه نويسندگان ايرانى هر جا به كتاب جزايرى استناد جستهاند، مرجعشان مناهل بوده است.بنابراين، اگر فضل تقدم با شيخ طاهر جزايرى و محمد على سلامه است،فضل تأليف كتابى معتبرتر و جامعتر در زمينۀ علوم قرآنى از آن زرقانى است. | علاوه بر اين، بعدها اهل نظر به اندازۀ كتاب مناهل از آن استقبال نكردهاند.به ويژه نويسندگان ايرانى هر جا به كتاب جزايرى استناد جستهاند، مرجعشان مناهل بوده است.بنابراين، اگر فضل تقدم با شيخ طاهر جزايرى و محمد على سلامه است،فضل تأليف كتابى معتبرتر و جامعتر در زمينۀ علوم قرآنى از آن زرقانى است. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مىتوان به نمونههاى زير اشاره كرد: | هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مىتوان به نمونههاى زير اشاره كرد: | ||
زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل،كتابى به نام«فهم السنن»را به محاسبى نسبت مىدهد و از آن مطلبى را نقل مىكند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب «البرهان»است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام«فهم | زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل،كتابى به نام«فهم السنن»را به محاسبى نسبت مىدهد و از آن مطلبى را نقل مىكند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب «البرهان»است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام«فهم السنن» نقل مىكند و كتاب را به محاسبى نسبت مىدهد،در حالى كه به گفتۀ دكتر يوسف عبدالرحمن مرعشلى در هامش كتاب «البرهان»،صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكردهاند. | ||
احتمالا منظور زركشى،كتاب «فهم القرآن»اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بىدقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مىنويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سورهاى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است[7].بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشتهاند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب «دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقهندارد.حتى صاحب «فصل الخطاب» که سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته،خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است. | احتمالا منظور زركشى،كتاب «فهم القرآن»اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بىدقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مىنويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سورهاى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است[7].بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشتهاند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب «دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقهندارد.حتى صاحب «فصل الخطاب» که سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته،خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است. |
ویرایش