۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ر«' به 'ر «') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#[[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] در اين اثر بزرگ عرفانى خويش، از قرآن و احاديث فراوان بهره جسته است. | #[[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] در اين اثر بزرگ عرفانى خويش، از قرآن و احاديث فراوان بهره جسته است. | ||
#نويسنده در برخى موارد به توضيح چند اصطلاح مختصر در يك باب اكتفا مىنمايد؛ براى نمونه در باب الضاد، تنها به دو اصطلاح «الضنائن» و «الضياء» بسنده مىكند. و در باب الدال فقط به سه اصطلاح اشاره مىنمايد، درحالىكه مصطلحات فراوانى از صوفيه در اين ابواب موجود است. | #نويسنده در برخى موارد به توضيح چند اصطلاح مختصر در يك باب اكتفا مىنمايد؛ براى نمونه در باب الضاد، تنها به دو اصطلاح «الضنائن» و «الضياء» بسنده مىكند. و در باب الدال فقط به سه اصطلاح اشاره مىنمايد، درحالىكه مصطلحات فراوانى از صوفيه در اين ابواب موجود است. | ||
#نويسنده در توضيح اصطلاحات، كلمات و جملاتى كه قبلاً مطرح شده، با عباراتى | #نويسنده در توضيح اصطلاحات، كلمات و جملاتى كه قبلاً مطرح شده، با عباراتى نظير «كما عرفت ذلك» به ماقبل ارجاع مىدهد و مصحّح نيز نشانى صفحه آن را ذكر مىنمايد و نيز اگر يك اصطلاح را بيان نكرده، امّا براى شرح اصطلاحى ديگر بدان نيازمند است، با عباراتى چون: «التي ستعرفها في باب كذا» و «سيأتي في باب كذا»، به مابعد ارجاع مىدهد، كه اين امر نشانگر اشراف كامل نويسنده بر كل اثر و نيز نظاممند بودن آن است. | ||
#در اين اثر در بسيارى از موارد به كتب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بهويژه فصوص الحكم و فتوحات استناد مىكند و نيز بهطور فراوان از [[منازل السائرين]] [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] سخن مىگويد و او را بهعنوان شيخ الشيوخ مىستايد. همچنين اشعار ابن فارض و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بهصورت چشمگيرى مشاهده مىگردد. | #در اين اثر در بسيارى از موارد به كتب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بهويژه فصوص الحكم و فتوحات استناد مىكند و نيز بهطور فراوان از [[منازل السائرين]] [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] سخن مىگويد و او را بهعنوان شيخ الشيوخ مىستايد. همچنين اشعار ابن فارض و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بهصورت چشمگيرى مشاهده مىگردد. | ||
#در برخى موارد، نويسنده قبل از تعريف اصطلاح به توضيح لغوى آن مىپردازد؛ بهعنوان مثال در اصطلاح 66، «اسم» را به «معرّف ذات شيء» تعريف نموده و اصل و ريشه آن را از «سمّو» معرفى مىكند. مؤلف از نظر نحوى نيز به توضيح كلمه مربوط همّت مىگمارد و «اسم» را از ديدگاه اهل لغت امرى در مقابل فعل و حرف مىداند. همچنين گاهى يك اصطلاح را از چشماندازهاى مختلف فلسفى، كلامى و عرفانى مطرح مىكند؛ براى نمونه در اصطلاح 741 حقيقتى را كه اغمض المسائل است، به اصطلاح حكما، ماهيت و در لسان متكلّم، شيء ثابت و معدوم ممكن و در زبان رايج عرفا، عين ثابت مىداند. | #در برخى موارد، نويسنده قبل از تعريف اصطلاح به توضيح لغوى آن مىپردازد؛ بهعنوان مثال در اصطلاح 66، «اسم» را به «معرّف ذات شيء» تعريف نموده و اصل و ريشه آن را از «سمّو» معرفى مىكند. مؤلف از نظر نحوى نيز به توضيح كلمه مربوط همّت مىگمارد و «اسم» را از ديدگاه اهل لغت امرى در مقابل فعل و حرف مىداند. همچنين گاهى يك اصطلاح را از چشماندازهاى مختلف فلسفى، كلامى و عرفانى مطرح مىكند؛ براى نمونه در اصطلاح 741 حقيقتى را كه اغمض المسائل است، به اصطلاح حكما، ماهيت و در لسان متكلّم، شيء ثابت و معدوم ممكن و در زبان رايج عرفا، عين ثابت مىداند. |
ویرایش