پرش به محتوا

باقلانی، محمد بن طیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «'
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «')
جز (جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «')
خط ۹۵: خط ۹۵:
اما آنچه از كلام خود باقلاّنى در اعجاز القرآن(ص 394)استنباط مى‌شود اينكه او كلام قديم را قايم به ذات خدا مى‌دانسته است.
اما آنچه از كلام خود باقلاّنى در اعجاز القرآن(ص 394)استنباط مى‌شود اينكه او كلام قديم را قايم به ذات خدا مى‌دانسته است.


به عقيدۀ او آنچه در بيان اعجاز قرآن از مردم خواسته شده است كه مثل آن را اگر بتوانند بياورند نظم قرآن است زيرا«كلام قديم» مثل ندارد و اين حروف و كلمات منظّم قرآنى«عبارت و حكايت و دلالت»از آن كلام قديم مى‌كند.اين كلام قديم همان است كه اشاعره به آن«كلام نفسى»گفته‌اند و الفاظ را عبارات و
به عقيدۀ او آنچه در بيان اعجاز قرآن از مردم خواسته شده است كه مثل آن را اگر بتوانند بياورند نظم قرآن است زيرا«كلام قديم» مثل ندارد و اين حروف و كلمات منظّم قرآنی «عبارت و حكايت و دلالت»از آن كلام قديم مى‌كند.اين كلام قديم همان است كه اشاعره به آن«كلام نفسى»گفته‌اند و الفاظ را عبارات و
دلايل آن دانسته‌اند و اين خلاف مذهب [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] است كه حتى الفاظ و كلماتى را كه در مصاحف نوشته شده و مردم بر زبان جارى مى‌كنند قديم مى‌داند.به همين جهت بوده است كه امام ابوحامد اسفراينى از باقلاّنى بيزارى مى‌جسته است.
دلايل آن دانسته‌اند و اين خلاف مذهب [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] است كه حتى الفاظ و كلماتى را كه در مصاحف نوشته شده و مردم بر زبان جارى مى‌كنند قديم مى‌داند.به همين جهت بوده است كه امام ابوحامد اسفراينى از باقلاّنى بيزارى مى‌جسته است.


خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
بر مى‌شمارد و يا يكى ديگر از انواع استدلال را استدلال از روى گفتۀ«اهل لغت»مى‌داند، مانند آنكه اگر اهل لغت گفتند«نار»در زبان عربى به معنى چيزى داغ و سوزان است هر جا اين كلمه بيايد به آن معنى خواهد بود.
بر مى‌شمارد و يا يكى ديگر از انواع استدلال را استدلال از روى گفتۀ«اهل لغت»مى‌داند، مانند آنكه اگر اهل لغت گفتند«نار»در زبان عربى به معنى چيزى داغ و سوزان است هر جا اين كلمه بيايد به آن معنى خواهد بود.


تمام جهان بينى باقلاّنى و نظر او دربارۀ جسم و جوهر فرد و عرض ناظر به مقاصد اعتقادى اوست،يعنى براى اثبات وجود خدا و حدوث عالم اثبات صفات ازلى قديم براى ذات خدا، و، از اين نظر، باقلاّنى«متكلم»به معنى واقعى است؛يعنى كسى كه علم به احوال عالم را بر طبق عقايد اسلامى بررسى مى‌كند.
تمام جهان بينى باقلاّنى و نظر او دربارۀ جسم و جوهر فرد و عرض ناظر به مقاصد اعتقادى اوست،يعنى براى اثبات وجود خدا و حدوث عالم اثبات صفات ازلى قديم براى ذات خدا، و، از اين نظر، باقلاّنی «متكلم»به معنى واقعى است؛يعنى كسى كه علم به احوال عالم را بر طبق عقايد اسلامى بررسى مى‌كند.


بنابر اين، بحث در عقايد باقلاّنى را بايد به بحث در عقايد اشاعره موكول كرد.از خصوصيات باقلاّنى در كتاب التمهيد ردّهاى او بر مذاهب مختلف غير اسلامى از قبيل ثنويّت(مانويّت)و مجوس و يهوديّت و مسيحيّت و عقايد هندوان(براهمه)است.
بنابر اين، بحث در عقايد باقلاّنى را بايد به بحث در عقايد اشاعره موكول كرد.از خصوصيات باقلاّنى در كتاب التمهيد ردّهاى او بر مذاهب مختلف غير اسلامى از قبيل ثنويّت(مانويّت)و مجوس و يهوديّت و مسيحيّت و عقايد هندوان(براهمه)است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش