پرش به محتوا

بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغه امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «'
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «')
خط ۶۷: خط ۶۷:
مقدمه مترجم به نهج‌البلاغه و مؤلف آن و كتاب حاضر مى‌پردازد. ايشان در پايان مقدمه خويش اظهار مى‌دارند: «من معتقدم كه [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] على(ع) را از ديد عميقى نگريسته و به درستى به عظمت و شخصيت امام پى برده است. اين حقيقتى است كه من در ضمن اشتغال به ترجمه، تا اين حد به آن اعتراف نمى‌كردم.
مقدمه مترجم به نهج‌البلاغه و مؤلف آن و كتاب حاضر مى‌پردازد. ايشان در پايان مقدمه خويش اظهار مى‌دارند: «من معتقدم كه [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] على(ع) را از ديد عميقى نگريسته و به درستى به عظمت و شخصيت امام پى برده است. اين حقيقتى است كه من در ضمن اشتغال به ترجمه، تا اين حد به آن اعتراف نمى‌كردم.


اولين فصل كتاب ادبيات على(ع) نام دارد كه بخش اول آن«مرزهاى خرد و بينش» است. اين بخش، اين گونه آغاز مى‌شود كه «اگر زندگى شخصيت‌هاى واقعى تاريخ را اعم از شرق و غرب و قديم و جديد بررسى كنيم، پديده‌ى آشكارى را درك مى‌كنيم....». ايشان در اين بخش به ادبيات و شخصيت‌هاى ادبى اشاره دارند كه اين گونه شخصيت‌ها با قلم خود تاثيرات سازنده و موثرى در زندگى بشر ايفا مى‌كنند. ايشان تعدادى از پيامبران الهى را در اين بخش دانسته‌اند و تعدادى از انديشمندان بزرگ جهان را نيز به اين واسطه موفق دانسته‌اند؛ همانند، ناپلئون، افلاطون، پاستور، خيام، [[ابن خلدون]]،...
اولين فصل كتاب ادبيات على(ع) نام دارد كه بخش اول آن «مرزهاى خرد و بينش» است. اين بخش، اين گونه آغاز مى‌شود كه «اگر زندگى شخصيت‌هاى واقعى تاريخ را اعم از شرق و غرب و قديم و جديد بررسى كنيم، پديده‌ى آشكارى را درك مى‌كنيم....». ايشان در اين بخش به ادبيات و شخصيت‌هاى ادبى اشاره دارند كه اين گونه شخصيت‌ها با قلم خود تاثيرات سازنده و موثرى در زندگى بشر ايفا مى‌كنند. ايشان تعدادى از پيامبران الهى را در اين بخش دانسته‌اند و تعدادى از انديشمندان بزرگ جهان را نيز به اين واسطه موفق دانسته‌اند؛ همانند، ناپلئون، افلاطون، پاستور، خيام، [[ابن خلدون]]،...


ايشان بعد از اين بحث‌ها اين گونه ادامه مى‌دهند كه «اين حقيقت به طور آشكار در شخصيت على(ع) تمركز داشت. او همان طور كه در زمينه‌ى اثبات حقوق و تعليمات و رهبرى‌هايش امام بود، در ادبيات نيز عنوان امام را براى خود اتخاذ كرد. نشانه‌ى ادبيات على(ع) نهج‌البلاغه است. نهج‌البلاغه كتابى است كه در اصول بلاغت عرب در رديف قرآن آمده و هم اكنون كه حدود سيزده قرن از عمر آن مى‌گذرد، هنوز در اسلوب عرب به عنوان يك ريشه اصيل تلقى مى‌شود و قطعات جالبى از آن اقتباس مى‌گردد و بيان سحر انگيز آن به اسلوب سخنورى روح مى‌بخشد...».
ايشان بعد از اين بحث‌ها اين گونه ادامه مى‌دهند كه «اين حقيقت به طور آشكار در شخصيت على(ع) تمركز داشت. او همان طور كه در زمينه‌ى اثبات حقوق و تعليمات و رهبرى‌هايش امام بود، در ادبيات نيز عنوان امام را براى خود اتخاذ كرد. نشانه‌ى ادبيات على(ع) نهج‌البلاغه است. نهج‌البلاغه كتابى است كه در اصول بلاغت عرب در رديف قرآن آمده و هم اكنون كه حدود سيزده قرن از عمر آن مى‌گذرد، هنوز در اسلوب عرب به عنوان يك ريشه اصيل تلقى مى‌شود و قطعات جالبى از آن اقتباس مى‌گردد و بيان سحر انگيز آن به اسلوب سخنورى روح مى‌بخشد...».
خط ۸۱: خط ۸۱:
ايشان، سپس به سخنان امام و روش و اسلوب ايشان در بيان مطالب استناد كرده‌اند؛ همانند: «اسلوب على(ع) در اثر درستى به حدى رسيد كه حتى سخنان مسجع وى از مرحله‌ى تصنع و مشقت به بلندى گرائيد. اين جا بود كه سخنان مسجع او به وجود اين كه جمله‌هايى جدا جدا و موزون فراوانى داشت؛ اما دورترين چيز از تصنع و نزديك‌ترين چيز به طبع سرشار بود.... يعلم عجيج الوحوش فى الفلوات و معاصى العباد فى الخلوات و اختلاف النينان فى البحار الغامرات....».
ايشان، سپس به سخنان امام و روش و اسلوب ايشان در بيان مطالب استناد كرده‌اند؛ همانند: «اسلوب على(ع) در اثر درستى به حدى رسيد كه حتى سخنان مسجع وى از مرحله‌ى تصنع و مشقت به بلندى گرائيد. اين جا بود كه سخنان مسجع او به وجود اين كه جمله‌هايى جدا جدا و موزون فراوانى داشت؛ اما دورترين چيز از تصنع و نزديك‌ترين چيز به طبع سرشار بود.... يعلم عجيج الوحوش فى الفلوات و معاصى العباد فى الخلوات و اختلاف النينان فى البحار الغامرات....».


فصل دوم كتاب با عنوان«على(ع) نمايشگر عدالت جهانى» در بخش اول خود به تساوى وجودى در ديدگاه امام(ع) مى‌پردازد. «آرى، نظرى كوتاه و آزمايشى به طبيعت و جهان هستى، كافى است انسان را دلالت كند بر اين كه اين اسرار و قوانين به تمام معنى درست و پايدار و عادل هستند و منطق آن‌ها بر اساس اين صفات استوار است و تنها صفات مزبور است كه وجود جهان عظيم هستى را تصديق مى‌كند...».
فصل دوم كتاب با عنوان «على(ع) نمايشگر عدالت جهانى» در بخش اول خود به تساوى وجودى در ديدگاه امام(ع) مى‌پردازد. «آرى، نظرى كوتاه و آزمايشى به طبيعت و جهان هستى، كافى است انسان را دلالت كند بر اين كه اين اسرار و قوانين به تمام معنى درست و پايدار و عادل هستند و منطق آن‌ها بر اساس اين صفات استوار است و تنها صفات مزبور است كه وجود جهان عظيم هستى را تصديق مى‌كند...».


«محبت عميق» كه آن را در انديشه امام(ع) اين گونه تعبير مى‌كند كه «على(ع) درك كرده بود كه منطق محبت بالاتر از منطق قانون است و مهربانى انسان با انسان و ساير موجودات دليل زندگى در برابر مرگ وجود در برابر عدم است...».
«محبت عميق» كه آن را در انديشه امام(ع) اين گونه تعبير مى‌كند كه «على(ع) درك كرده بود كه منطق محبت بالاتر از منطق قانون است و مهربانى انسان با انسان و ساير موجودات دليل زندگى در برابر مرگ وجود در برابر عدم است...».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش