۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا') |
جز (جایگزینی متن - ':==' به '==') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
از اينها گذشته، استاد كه عشق آموزش علم تمام زندگىاش را سرشار كرده بود، در كنار درسهاى فقه و اصول، چند سال از عمر پرثمرش را نيز در درسهاى فلسفه و حكمت گذرانيد. در اين رشته استاد او، بزرگ مرد تفسير، استاد كم نظير، مرحوم علاّمه طباطبايى بود كه وى در محضر پربارش طىّ سال ها، قسمتى از مباحث منظومه سبزوارى و سپس كتاب اسفار ملاّ صدراى شيرازى را تعليم گرفت. البته در كنار همه اينها در مباحث ديگرى چون بحثهاى مسائل عقيدتى و نيز مباحثى در درس اخلاق شركت مىكرد و از استادان ديگرى هم به طور پراكنده بهره گيرى و كسب فيض مىنمود. | از اينها گذشته، استاد كه عشق آموزش علم تمام زندگىاش را سرشار كرده بود، در كنار درسهاى فقه و اصول، چند سال از عمر پرثمرش را نيز در درسهاى فلسفه و حكمت گذرانيد. در اين رشته استاد او، بزرگ مرد تفسير، استاد كم نظير، مرحوم علاّمه طباطبايى بود كه وى در محضر پربارش طىّ سال ها، قسمتى از مباحث منظومه سبزوارى و سپس كتاب اسفار ملاّ صدراى شيرازى را تعليم گرفت. البته در كنار همه اينها در مباحث ديگرى چون بحثهاى مسائل عقيدتى و نيز مباحثى در درس اخلاق شركت مىكرد و از استادان ديگرى هم به طور پراكنده بهره گيرى و كسب فيض مىنمود. | ||
==اجتهاد | ==اجتهاد== | ||
استاد بر اساس هوش سرشار و كم نظيرى كه داشت بسيار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسيد. پس از آن همه تحصيل علوم معارف اسلامى، بويژه پس از 11 سال تعلّم مداوم در محضر درس [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] و 9 سال شركت عاشقانه در محضر دانشمند پرور و مكتب انسان ساز درسهاى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) وقتى هنوز جوانى 30 ساله بود ديگر به تقليد نياز نداشت، از اين رو اگر در زمان حيات [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] و سالهاى مرجعيت آن بزرگوار به تقليد از ايشان مىپرداخت، پس از وفات آن پيشواى جهان تشيّع، ديگر به استنباط خود متّكى شد و غوامض امور و رموز مسائل دينى و مذهبى را به اجتهاد خويش از پيش پاى برداشت. | استاد بر اساس هوش سرشار و كم نظيرى كه داشت بسيار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسيد. پس از آن همه تحصيل علوم معارف اسلامى، بويژه پس از 11 سال تعلّم مداوم در محضر درس [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] و 9 سال شركت عاشقانه در محضر دانشمند پرور و مكتب انسان ساز درسهاى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) وقتى هنوز جوانى 30 ساله بود ديگر به تقليد نياز نداشت، از اين رو اگر در زمان حيات [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] و سالهاى مرجعيت آن بزرگوار به تقليد از ايشان مىپرداخت، پس از وفات آن پيشواى جهان تشيّع، ديگر به استنباط خود متّكى شد و غوامض امور و رموز مسائل دينى و مذهبى را به اجتهاد خويش از پيش پاى برداشت. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==تدريس | ==تدريس== | ||
نكتهاى ديگر كه در زندگى استاد جلب توجه مىكند، اين است كه از نخستين سالهاى جوانى، همواره تحصيل و تدريس به موازات يكديگر در زندگىاش جريان داشته است، وى در سالهاى دوم يا سوم تحصيل يعنى در حدود 15 - 16 سالگى، ضمن آن كه خود به عنوان شاگردى مشتاق و جوينده در محضر درس بزرگان حاضر مىشد، در عين حال به موازات آن به عنوان مدرّسى پرشور و پوينده، جلسات درس تشكيل مىداد و به تعليم گروههايى از طالبان علم مىپرداخت. | نكتهاى ديگر كه در زندگى استاد جلب توجه مىكند، اين است كه از نخستين سالهاى جوانى، همواره تحصيل و تدريس به موازات يكديگر در زندگىاش جريان داشته است، وى در سالهاى دوم يا سوم تحصيل يعنى در حدود 15 - 16 سالگى، ضمن آن كه خود به عنوان شاگردى مشتاق و جوينده در محضر درس بزرگان حاضر مىشد، در عين حال به موازات آن به عنوان مدرّسى پرشور و پوينده، جلسات درس تشكيل مىداد و به تعليم گروههايى از طالبان علم مىپرداخت. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
ٍِّّ | ٍِّّ | ||
==مبارزات سياسى استاد | ==مبارزات سياسى استاد== | ||
يكى از مهمترين فرازهاى زندگى استاد، زندگى سياسى و مبارزاتى ايشان است. از همان زمانى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](رحمه الله) مبارزه وسيع و عميق مذهبى سياسى خود را آغاز كردند و عليه ظلم و فساد و كفر و استكبار قيام نمودند، استاد نيز به پيروى از معلم كبير خويش قدم در اين راه نهاد و مبارزات سياسى خود را شروع كرد. استاد كه از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بىتزلزل و سرسخت ايشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه مىسپرد. اين مبارزات، هم به صورت فردى و هم به عنوان عضوى از اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه كه در آن زمان فعاليت چشمگير و پرثمرى داشت صورت مىگرفت، و به همين جهت، از همان آغاز، مسأله اتّحاد و اتّفاق و يكپارچگى و وحدت كلمه يعنى همان چيز كه رمز مهم پيروزى انقلاب اسلامى به شمار مىرفت در مبارزات استاد، نقش اساسى و تعيين كنندهاى داشت. | يكى از مهمترين فرازهاى زندگى استاد، زندگى سياسى و مبارزاتى ايشان است. از همان زمانى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](رحمه الله) مبارزه وسيع و عميق مذهبى سياسى خود را آغاز كردند و عليه ظلم و فساد و كفر و استكبار قيام نمودند، استاد نيز به پيروى از معلم كبير خويش قدم در اين راه نهاد و مبارزات سياسى خود را شروع كرد. استاد كه از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بىتزلزل و سرسخت ايشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه مىسپرد. اين مبارزات، هم به صورت فردى و هم به عنوان عضوى از اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه كه در آن زمان فعاليت چشمگير و پرثمرى داشت صورت مىگرفت، و به همين جهت، از همان آغاز، مسأله اتّحاد و اتّفاق و يكپارچگى و وحدت كلمه يعنى همان چيز كه رمز مهم پيروزى انقلاب اسلامى به شمار مىرفت در مبارزات استاد، نقش اساسى و تعيين كنندهاى داشت. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
==حمايت همه جانبه از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (قدس سره) در مقاطع مختلف تاريخ | ==حمايت همه جانبه از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (قدس سره) در مقاطع مختلف تاريخ== | ||
استاد از ابتداى نهضت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) تا مراحل مختلف شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى آن بزرگ مرد تاريخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمايت بىدريغ داشتهاند و هيچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نكردهاند و هر آنچه را كه در توان داشتهاند خالصانه و مخلصانه در اختيارشان قرار دادهاند. | استاد از ابتداى نهضت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) تا مراحل مختلف شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى آن بزرگ مرد تاريخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمايت بىدريغ داشتهاند و هيچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نكردهاند و هر آنچه را كه در توان داشتهاند خالصانه و مخلصانه در اختيارشان قرار دادهاند. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
==تصديق و تثبيت مرجعيت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) | ==تصديق و تثبيت مرجعيت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره)== | ||
گواهى مرجعيت عام براى حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) در مقطعى از تاريخ نهضت اسلامى كه هنوز افقهاى روشن در برابر ديدگان نگران امت اسلامى قرار نداشت و هنوز مشخص نبود كه نهايتاً كاروان به راه افتاده از آرزوهاى دير و دور به منزل خواهد رسيد يا نه، همگامى با افت و خيزهاى نهضت، درايت و شجاعت ويژهاى را مىطلبيد كه مىتوانستى فقط در مردان مرد سراغ بگيرى. تلاش اين بزرگمردان اگر چه از ژرفانديشى آنان حكايت داشت و از اعتماد اعتقادى مايه مىگرفت كه به راه و به روش خود پيدا كرده بودند، اما به هر حال چون در فضايى از سايه و ابهام و ترديد صورت مىپذيرفت حقاً در خور تأمل مىنمود، از جمله هنگامى كه رژيم شاه عزم خود را جزم كرده بود تا به حذف فيزيكى حضرت امام (رحمه الله) نهال نهضت دينى را از ريشه قطع كند. | گواهى مرجعيت عام براى حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) در مقطعى از تاريخ نهضت اسلامى كه هنوز افقهاى روشن در برابر ديدگان نگران امت اسلامى قرار نداشت و هنوز مشخص نبود كه نهايتاً كاروان به راه افتاده از آرزوهاى دير و دور به منزل خواهد رسيد يا نه، همگامى با افت و خيزهاى نهضت، درايت و شجاعت ويژهاى را مىطلبيد كه مىتوانستى فقط در مردان مرد سراغ بگيرى. تلاش اين بزرگمردان اگر چه از ژرفانديشى آنان حكايت داشت و از اعتماد اعتقادى مايه مىگرفت كه به راه و به روش خود پيدا كرده بودند، اما به هر حال چون در فضايى از سايه و ابهام و ترديد صورت مىپذيرفت حقاً در خور تأمل مىنمود، از جمله هنگامى كه رژيم شاه عزم خود را جزم كرده بود تا به حذف فيزيكى حضرت امام (رحمه الله) نهال نهضت دينى را از ريشه قطع كند. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
==احراز مقام مرجعيت | ==احراز مقام مرجعيت== | ||
براى آنان كه احياناً با مسير دور و دشوار سفر از طلبگى تا مرجعيت آشنايى زيادى ندارند بايد توضيح داده شود كه پيمودن اين وادى صعب و سخت يعنى سفر از سنگ به لعل يعنى گذر از قطره به دريا يعنى عبور از حضيض بدايت به اوج نهايت، يعنى رنجى عظيم را بر تن خويش هموار كردن، پس مرجعيّت آخرين مرحله و بلندترين قلّه توفيقات حوزوى است. | براى آنان كه احياناً با مسير دور و دشوار سفر از طلبگى تا مرجعيت آشنايى زيادى ندارند بايد توضيح داده شود كه پيمودن اين وادى صعب و سخت يعنى سفر از سنگ به لعل يعنى گذر از قطره به دريا يعنى عبور از حضيض بدايت به اوج نهايت، يعنى رنجى عظيم را بر تن خويش هموار كردن، پس مرجعيّت آخرين مرحله و بلندترين قلّه توفيقات حوزوى است. | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
==ديدگاه بزرگان در مورد مرجعيت ايشان | ==ديدگاه بزرگان در مورد مرجعيت ايشان== | ||
- مرحوم آیتالله بروجردى بعد از اينكه كتاب نهاية التقرير كه تقريرات بحث صلاه ايشان است توسط آیتالله فاضل لنكراني نوشته شد، تصريح به اجتهاد ايشان در سن 25 سالگى نمودند. | - مرحوم آیتالله بروجردى بعد از اينكه كتاب نهاية التقرير كه تقريرات بحث صلاه ايشان است توسط آیتالله فاضل لنكراني نوشته شد، تصريح به اجتهاد ايشان در سن 25 سالگى نمودند. | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
==مرجع تظلمات مردم | ==مرجع تظلمات مردم== | ||
از همان زمان كه در ماجراى سقيفه بنى ساعده، حكومت و خلافت راستين و بر حق از على(ع) سلب شد و ديگران دست به غصب آن زدند، شكل و صورت و رسم و راه حكومت دگرگون شد. اگر قرار بود كه حكومت و خلافت واقعى اسلام، ارائه راه راستين پيامبر گرامى باشد، از آن پس و با آن غصب حق و مسخ حقيقت كه در سقيفه رخ داد، حكومت و خلافت مسيرى ديگر در پيش گرفت و به همان راهى رفت كه امروزه همه دردمندان و صاحبان درد دين و مذهب در سراسر جهان از آن آگاه و مطلعند. از همان زمان، حكومت به دست كسانى افتاد كه شايسته حكومت نبودند و آنهايى كه سزاوار حكومت بوده و كسوت خلافت بر قامت آنها برازنده بوده از پهنه حكومت و كشوردارى كنار گذاشته شدند. | از همان زمان كه در ماجراى سقيفه بنى ساعده، حكومت و خلافت راستين و بر حق از على(ع) سلب شد و ديگران دست به غصب آن زدند، شكل و صورت و رسم و راه حكومت دگرگون شد. اگر قرار بود كه حكومت و خلافت واقعى اسلام، ارائه راه راستين پيامبر گرامى باشد، از آن پس و با آن غصب حق و مسخ حقيقت كه در سقيفه رخ داد، حكومت و خلافت مسيرى ديگر در پيش گرفت و به همان راهى رفت كه امروزه همه دردمندان و صاحبان درد دين و مذهب در سراسر جهان از آن آگاه و مطلعند. از همان زمان، حكومت به دست كسانى افتاد كه شايسته حكومت نبودند و آنهايى كه سزاوار حكومت بوده و كسوت خلافت بر قامت آنها برازنده بوده از پهنه حكومت و كشوردارى كنار گذاشته شدند. | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
==دفاع از حريم امامت | ==دفاع از حريم امامت== | ||
اگر اين است و جز اين نيست كه وجود امام در مجموعه آفرينش منبعث از عنايت الهى است و در پرتو مقام امامت است كه امت از زشتىها و كردارهاى ناپسندى كه در شريعت نهى شده است، دورى مىگزينند و اگر اين است و جز اين نيست كه بقاى شريعت نبوى منوط به تأسيس ارجمند امامت خواهد بود و در پرتو وجود امام است كه مشكلات و گرههاى ابهام در غوامض مسائل اسلامى گشوده مىشود، نگهدارى شأن و شرف امامت امرى خواهد بود مسلم و محترم. بر اين اساس وقتى در شوال 1418 دولت سعودى به تخريب قبور ائمه بقيع اقدام كرد، حساسيت جهان تشيع را عليه خويش برانگيخت. | اگر اين است و جز اين نيست كه وجود امام در مجموعه آفرينش منبعث از عنايت الهى است و در پرتو مقام امامت است كه امت از زشتىها و كردارهاى ناپسندى كه در شريعت نهى شده است، دورى مىگزينند و اگر اين است و جز اين نيست كه بقاى شريعت نبوى منوط به تأسيس ارجمند امامت خواهد بود و در پرتو وجود امام است كه مشكلات و گرههاى ابهام در غوامض مسائل اسلامى گشوده مىشود، نگهدارى شأن و شرف امامت امرى خواهد بود مسلم و محترم. بر اين اساس وقتى در شوال 1418 دولت سعودى به تخريب قبور ائمه بقيع اقدام كرد، حساسيت جهان تشيع را عليه خويش برانگيخت. | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
==اهتمام در اسلامى شدن جامعه | ==اهتمام در اسلامى شدن جامعه== | ||
تقريباً هيچ كس ترديد ندارد كه تأسيس فقهى ولايت و بنيان اجتماعى حكومت در اسلام بدان سبب وجهه نظر و همت قرار گرفته است كه ضمانت اجرا يا سانكسيون اجرايى احكام الهى را در سايه حاكميت اسلامى فراهم آوريم. در معنى ديگر تمامى بنيانهاى عظيم حكومتى و كل ابزار و اسباب و تجهيزات دولت اسلامى فقط و فقط به عنوان يك وسيله در احياى سنن شرعى و احكام دينى است. اكنون كه تحقيقاً براى نخستين بار در تاريخ كرّ و فرهاى جارى فيما بين مراكز قدرت و مراجع مذهبى، مرجعيت و قدرت اجرايى در كانون واحدى جمع آمده است بيش از هر زمان ديگرى حركت به سمت سبكهاى سنتى زندگى و پرهيز از تشريفات و جذب شدن به سوى مظاهر آلوده كننده جامعه، ضرورت يافته است. | تقريباً هيچ كس ترديد ندارد كه تأسيس فقهى ولايت و بنيان اجتماعى حكومت در اسلام بدان سبب وجهه نظر و همت قرار گرفته است كه ضمانت اجرا يا سانكسيون اجرايى احكام الهى را در سايه حاكميت اسلامى فراهم آوريم. در معنى ديگر تمامى بنيانهاى عظيم حكومتى و كل ابزار و اسباب و تجهيزات دولت اسلامى فقط و فقط به عنوان يك وسيله در احياى سنن شرعى و احكام دينى است. اكنون كه تحقيقاً براى نخستين بار در تاريخ كرّ و فرهاى جارى فيما بين مراكز قدرت و مراجع مذهبى، مرجعيت و قدرت اجرايى در كانون واحدى جمع آمده است بيش از هر زمان ديگرى حركت به سمت سبكهاى سنتى زندگى و پرهيز از تشريفات و جذب شدن به سوى مظاهر آلوده كننده جامعه، ضرورت يافته است. | ||
خط ۳۱۹: | خط ۳۱۹: | ||
==اعلام موضع در ماجراى سلمان رشدى مرتد | ==اعلام موضع در ماجراى سلمان رشدى مرتد== | ||
مىدانيم سلمان رشدى مرتد نويسندهاى است مسلمان و با تبار هندى ولى پرورش يافته و تحصيل كرده ديار غرب، نخستين رمان او كه بيشتر تقليدى از كارهاى گارسياماركز به حساب مىآمد با عنوان «بچههاى نيمه شب» بعد از آنقلاب در ايران ترجمه شد و براى اولين بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدى آشنا گرديدند. دومين رمان يا خرابنامه او همين كتاب آيات شيطانى بود كه پيش از ترجمه به زبان فارسى به لحاظ خط حقد و كينه و عداوتى كه نسبت به ديانت اسلام در طول رمان پراكنده شده بود و به لحاظ نسبتهاى موهن و شرم آورى كه نسبت به ساحت قرآن كريم و شخص پيامبر اكرم در طول رمان ديده مىشد، خشم ميليونها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگيخت به نحوى كه مردم ايران در واقع نخستين بار از طريق اعلاميه مشهور [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) با كتاب آشنا شدند و از آن پس موجى طوفنده و طوفانى پر خروش برخاسته از احساسات ميليونها ايرانى دوستار خاندان رسول(صلى الله عليه وآله) چنان اوج گرفت و همهجاگير شد كه در اندك زمانى پهنه وسيع كشور اسلامى ايران همچون مشتى درشت و همچون خشمى مهار نشدنى سلمان رشدى مرتد را به غيظ نشانه رفته بود. آغازگر اين خشم و خروش و شروع كننده اين حالت و هيجان اعلاميه كوتاهى بود كه در بامداد روز 25 بهمن 76 از سوى رهبر انقلاب و زعيم نهضت اسلامى، امام راحل (قدس سره) انتشار يافت. در اين اعلاميه كه پودى از درد و تارى از داغ و دل آزردگى داشت چنين آغاز مىشد: «انا لله و انا اليه راجعون، به اطلاع مسمانان غيور جهان مىرسانم، مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم چاپ و نشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند، از مسلمانان غيور مىخواهم در هر نقطه كه آنها را يافتند سريعاً آنها را اعدام نمايند.» و حكم قطعى غير قابل تجديد نظر و غير قابل فرجام امام اين گونه پايان مىيافت كه «كسى كه در اين راه كشته شود شهيد است. انشاء الله تعالى». | مىدانيم سلمان رشدى مرتد نويسندهاى است مسلمان و با تبار هندى ولى پرورش يافته و تحصيل كرده ديار غرب، نخستين رمان او كه بيشتر تقليدى از كارهاى گارسياماركز به حساب مىآمد با عنوان «بچههاى نيمه شب» بعد از آنقلاب در ايران ترجمه شد و براى اولين بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدى آشنا گرديدند. دومين رمان يا خرابنامه او همين كتاب آيات شيطانى بود كه پيش از ترجمه به زبان فارسى به لحاظ خط حقد و كينه و عداوتى كه نسبت به ديانت اسلام در طول رمان پراكنده شده بود و به لحاظ نسبتهاى موهن و شرم آورى كه نسبت به ساحت قرآن كريم و شخص پيامبر اكرم در طول رمان ديده مىشد، خشم ميليونها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگيخت به نحوى كه مردم ايران در واقع نخستين بار از طريق اعلاميه مشهور [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) با كتاب آشنا شدند و از آن پس موجى طوفنده و طوفانى پر خروش برخاسته از احساسات ميليونها ايرانى دوستار خاندان رسول(صلى الله عليه وآله) چنان اوج گرفت و همهجاگير شد كه در اندك زمانى پهنه وسيع كشور اسلامى ايران همچون مشتى درشت و همچون خشمى مهار نشدنى سلمان رشدى مرتد را به غيظ نشانه رفته بود. آغازگر اين خشم و خروش و شروع كننده اين حالت و هيجان اعلاميه كوتاهى بود كه در بامداد روز 25 بهمن 76 از سوى رهبر انقلاب و زعيم نهضت اسلامى، امام راحل (قدس سره) انتشار يافت. در اين اعلاميه كه پودى از درد و تارى از داغ و دل آزردگى داشت چنين آغاز مىشد: «انا لله و انا اليه راجعون، به اطلاع مسمانان غيور جهان مىرسانم، مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم چاپ و نشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند، از مسلمانان غيور مىخواهم در هر نقطه كه آنها را يافتند سريعاً آنها را اعدام نمايند.» و حكم قطعى غير قابل تجديد نظر و غير قابل فرجام امام اين گونه پايان مىيافت كه «كسى كه در اين راه كشته شود شهيد است. انشاء الله تعالى». | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
==برخورد با مسئله اسرائيل | ==برخورد با مسئله اسرائيل== | ||
عمر اعلاميه انگليسى بالفور اكنون به 83 سالگى نزديك مىشود، بدين ترتيب از زمانى كه بقية السيف آل عثمان توسط بريتانيا از سرزمين فلسطين بيرون رانده شدند بيشتر از هشت دهه مىگذرد، ليكن ديگر هيچ گاه امنيت و آرامش به كهنترين مركز مدنيت جهان بازنگشته است، حتى تأسيس دولت رسمى يهودى در سال 1948 و حتى به رسميت شناختن استقرار يهوديان از سوى سازمان ملل هيچ يك نتوانسته است مسئله را از شكل بغرنج آن خارج سازد. | عمر اعلاميه انگليسى بالفور اكنون به 83 سالگى نزديك مىشود، بدين ترتيب از زمانى كه بقية السيف آل عثمان توسط بريتانيا از سرزمين فلسطين بيرون رانده شدند بيشتر از هشت دهه مىگذرد، ليكن ديگر هيچ گاه امنيت و آرامش به كهنترين مركز مدنيت جهان بازنگشته است، حتى تأسيس دولت رسمى يهودى در سال 1948 و حتى به رسميت شناختن استقرار يهوديان از سوى سازمان ملل هيچ يك نتوانسته است مسئله را از شكل بغرنج آن خارج سازد. | ||
خط ۳۵۴: | خط ۳۵۴: | ||
==فتواى عدم جواز شركت در نماز حذيفى | ==فتواى عدم جواز شركت در نماز حذيفى== | ||
در اوايل اسفند ماه سال 76 و همزمان با بازديدى كه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و همراهان ايشان از كشور عربستان سعودى داشتند شيخ عبدالرحمان حذيفى امام جمعه شهر مدينه، در خطبههاى نماز جمعه كه در مسجد النبى ايراد مى شد به مذهب شيعه، ولايت فقيه و شخص [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) تعريضات موهنى روا داشته بود. وى آشكارا گفته بود كه چگونه بين اهل تسنن و تشيع تقريب حاصل مىشود در حالى كه اهل سنت حافظ قرآن كريم و احاديث رسول الله(صلى الله عليه وآله) هستند و براى علو اسلام و تاريخ پر افتخار آن همت مىگمارند و شيعيان به لعن صحابه رسول(صلى الله عليه وآله) و هدم بناى اسلام اقدام مىكنند، حذيفى در واقع بدگويى به صحابه را هدم اسلام دانسته و اضافه كرده كه شيعيان خلفاى سه گانه را سب مىكنند در حالى كه لعن كردن آنها به رسول خدا و على(ع) هم سرايت مىكند. شيخ حذيفى با بيان مطالب مبسوطى، اشاره زخمدارى به عملكرد شيعه دارد، عملكردى كه غالباً از سرچشمههاى وهم و خيال خود او نشأت گرفته است تا واقع امر، حذيفى لعن به معاويه را با وصف قرار گرفتن خلافت به وسيله امام حسن(ع) در خاندان او ناروا مىشمارد و مىگويد اگر قايل شويم كه امام على(ع) و امام حسن(ع) در واگذارى خلافت اكراه داشتند در حق امامان جفا كردهايم، او همچنين لعن عايشه را به وصف مكنيه بودنش به ام المؤمنين خطا شمرده و آن را به شيعيان نسبت مىدهد. | در اوايل اسفند ماه سال 76 و همزمان با بازديدى كه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و همراهان ايشان از كشور عربستان سعودى داشتند شيخ عبدالرحمان حذيفى امام جمعه شهر مدينه، در خطبههاى نماز جمعه كه در مسجد النبى ايراد مى شد به مذهب شيعه، ولايت فقيه و شخص [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (رحمه الله) تعريضات موهنى روا داشته بود. وى آشكارا گفته بود كه چگونه بين اهل تسنن و تشيع تقريب حاصل مىشود در حالى كه اهل سنت حافظ قرآن كريم و احاديث رسول الله(صلى الله عليه وآله) هستند و براى علو اسلام و تاريخ پر افتخار آن همت مىگمارند و شيعيان به لعن صحابه رسول(صلى الله عليه وآله) و هدم بناى اسلام اقدام مىكنند، حذيفى در واقع بدگويى به صحابه را هدم اسلام دانسته و اضافه كرده كه شيعيان خلفاى سه گانه را سب مىكنند در حالى كه لعن كردن آنها به رسول خدا و على(ع) هم سرايت مىكند. شيخ حذيفى با بيان مطالب مبسوطى، اشاره زخمدارى به عملكرد شيعه دارد، عملكردى كه غالباً از سرچشمههاى وهم و خيال خود او نشأت گرفته است تا واقع امر، حذيفى لعن به معاويه را با وصف قرار گرفتن خلافت به وسيله امام حسن(ع) در خاندان او ناروا مىشمارد و مىگويد اگر قايل شويم كه امام على(ع) و امام حسن(ع) در واگذارى خلافت اكراه داشتند در حق امامان جفا كردهايم، او همچنين لعن عايشه را به وصف مكنيه بودنش به ام المؤمنين خطا شمرده و آن را به شيعيان نسبت مىدهد. | ||
خط ۳۷۰: | خط ۳۷۰: | ||
==جانبدارى از مسلمانان جهان | ==جانبدارى از مسلمانان جهان== | ||
به نظر مى رسد موضع اسلام در كل كشورهايى كه به اسم دين، اسلام را كيش رسمى خود قرار دادهاند، موضعى انفعالى و تشريفاتى باشد تا فعال و پويا و حياتى. و نيز مىشود گفت كه رسمى بودن اسلام به عنوان يك دين در بسيارى از كشورها بيش از آن نيست كه بخشى از بافت سنتى جامعه را نشان دهد، آن هم مثلا در رديف زبان و نژاد و قوميت، و با همان مقدار حساسيت و نه بيشتر. در كشور ما نيز ماجرا جز به همين اندازه تعقيب نمىشد، ليكن پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامى كه جانمايهاى از اعتقاد و عشق به ديانت محمدى داشت، مردم به مدد روشنگرى عالمان دينى دريافتند كه اسلام چيزى است بيش از يك وسيله براى انسجام ملى، و اسلام حركتى است كه در قوارههاى محدود قومى نمىگنجد و مسلمانان جهان از چين گرفته در اقصاى شرق آسيا تا اسپانيا در منتهى اليه غرب اروپا به اين دليل اصلى و عمده كه مسلمانند، جانهايى هستند متحد در قالبهايى متفرق. پس لاجرم حساسيتى كه آدمى در قبال گرفتارىهاى يك مسلمان ساكن جزاير تيمور شرقى دارد، مىتواند به همان اندازه حساسيتى باشد كه در مواجهه با مسائل يك مسلمان ساكن در جزيره آشوراده مازندران. | به نظر مى رسد موضع اسلام در كل كشورهايى كه به اسم دين، اسلام را كيش رسمى خود قرار دادهاند، موضعى انفعالى و تشريفاتى باشد تا فعال و پويا و حياتى. و نيز مىشود گفت كه رسمى بودن اسلام به عنوان يك دين در بسيارى از كشورها بيش از آن نيست كه بخشى از بافت سنتى جامعه را نشان دهد، آن هم مثلا در رديف زبان و نژاد و قوميت، و با همان مقدار حساسيت و نه بيشتر. در كشور ما نيز ماجرا جز به همين اندازه تعقيب نمىشد، ليكن پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامى كه جانمايهاى از اعتقاد و عشق به ديانت محمدى داشت، مردم به مدد روشنگرى عالمان دينى دريافتند كه اسلام چيزى است بيش از يك وسيله براى انسجام ملى، و اسلام حركتى است كه در قوارههاى محدود قومى نمىگنجد و مسلمانان جهان از چين گرفته در اقصاى شرق آسيا تا اسپانيا در منتهى اليه غرب اروپا به اين دليل اصلى و عمده كه مسلمانند، جانهايى هستند متحد در قالبهايى متفرق. پس لاجرم حساسيتى كه آدمى در قبال گرفتارىهاى يك مسلمان ساكن جزاير تيمور شرقى دارد، مىتواند به همان اندازه حساسيتى باشد كه در مواجهه با مسائل يك مسلمان ساكن در جزيره آشوراده مازندران. | ||
خط ۳۸۶: | خط ۳۸۶: | ||
==همدردى با ملت ستم كشيده افغانستان | ==همدردى با ملت ستم كشيده افغانستان== | ||
همسايه شرقى ما افغانستان با جمعيتى نزديك به 20 ميليون نفر و با مساحتى افزون بر 650 هزار كيلومتر مربع يكى از كشورهاى بزرگ اسلامى به حساب مىآيد، اين كشور اگر نگوييم از ابتداى حيات سياسى خود لا اقل از بيست سال پيش روزگار بسيار تلخى را تجربه كرده است، ملت نجيب و متدين افغانستان از هنگامى كه در بهار 1357 با روى كار آمدن ماركسيستها و اشغال كشورشان توسط ارتش سرخ آوارگى و در به درى را آغاز كرد تا همين امروز هنوز قرار و آرام خويش را باز نيافته است تعداد آوارگان افغانى فقط در كشورهاى پاكستان و ايران نزديك به چهار ميليون نفر برآورد مىشود و اين به تنهايى نشان از وقايع تلخ و فاجعههاى هولناكى دارد كه در درون كشور روى مىدهد. | همسايه شرقى ما افغانستان با جمعيتى نزديك به 20 ميليون نفر و با مساحتى افزون بر 650 هزار كيلومتر مربع يكى از كشورهاى بزرگ اسلامى به حساب مىآيد، اين كشور اگر نگوييم از ابتداى حيات سياسى خود لا اقل از بيست سال پيش روزگار بسيار تلخى را تجربه كرده است، ملت نجيب و متدين افغانستان از هنگامى كه در بهار 1357 با روى كار آمدن ماركسيستها و اشغال كشورشان توسط ارتش سرخ آوارگى و در به درى را آغاز كرد تا همين امروز هنوز قرار و آرام خويش را باز نيافته است تعداد آوارگان افغانى فقط در كشورهاى پاكستان و ايران نزديك به چهار ميليون نفر برآورد مىشود و اين به تنهايى نشان از وقايع تلخ و فاجعههاى هولناكى دارد كه در درون كشور روى مىدهد. | ||
خط ۴۰۸: | خط ۴۰۸: | ||
==نقطه نظرهاى ويژه در باب انتخابات | ==نقطه نظرهاى ويژه در باب انتخابات== | ||
بىترديد در نظامى كه بر آراء و نظرات مردم بيشترين تكيه را دارد مسئله انتخاب و انتخابات جايگاهى ويژه و پايگاهى فوق العاده حساس دارد. از طرفى وقتى كه در كلام معروف رهبر راحل انقلاب (رحمه الله) به اين ترجيع زيبا مرتب تكيه مىشود كه «ميزان رأى ملت است.» انتخابات همچون يك تأسيس ميزان ساز در جامعه طرف توجّه قرار مىگيرد، چرا كه انتخابات افشاندن بذر است بر زمين آيندهنگرى و محصول آن، هسته مديريت جامعه است. مردم به لحاظ همين اهميتها مسئله انتخابات را خود به جد و با جوش و خروش تعقيب مىكنند، ليكن آگاهان جامعه و رهبران فكرى آنها و مراجع تقليد نيز مىتوانند و بايد به آمال انديشى خاص خود خطى از آينده را در برابر مردم ترسيم كنند تا انتخابات صرفاً تابعى از تبليغ صرف نباشد و اين كارى است كه غالباً در تمام كشورها و در جريان تمام انتخابات سابقه عملى دارد، منتهى همان طور كه انتظار مىرود نگاه رهبران فكرى و عقيدتى ملت به انتخابات مىبايست نگاهى فرا حزبى و فرا جناحى و اِشرافى آزاد از تعلقات باشد تا به نوبه خود راه انتخاب و آزادى درِ آن را نزند. | بىترديد در نظامى كه بر آراء و نظرات مردم بيشترين تكيه را دارد مسئله انتخاب و انتخابات جايگاهى ويژه و پايگاهى فوق العاده حساس دارد. از طرفى وقتى كه در كلام معروف رهبر راحل انقلاب (رحمه الله) به اين ترجيع زيبا مرتب تكيه مىشود كه «ميزان رأى ملت است.» انتخابات همچون يك تأسيس ميزان ساز در جامعه طرف توجّه قرار مىگيرد، چرا كه انتخابات افشاندن بذر است بر زمين آيندهنگرى و محصول آن، هسته مديريت جامعه است. مردم به لحاظ همين اهميتها مسئله انتخابات را خود به جد و با جوش و خروش تعقيب مىكنند، ليكن آگاهان جامعه و رهبران فكرى آنها و مراجع تقليد نيز مىتوانند و بايد به آمال انديشى خاص خود خطى از آينده را در برابر مردم ترسيم كنند تا انتخابات صرفاً تابعى از تبليغ صرف نباشد و اين كارى است كه غالباً در تمام كشورها و در جريان تمام انتخابات سابقه عملى دارد، منتهى همان طور كه انتظار مىرود نگاه رهبران فكرى و عقيدتى ملت به انتخابات مىبايست نگاهى فرا حزبى و فرا جناحى و اِشرافى آزاد از تعلقات باشد تا به نوبه خود راه انتخاب و آزادى درِ آن را نزند. | ||
خط ۴۳۰: | خط ۴۳۰: | ||
==ترويج تشيع از طريق تشكيل مجالس عزادارى و روضه خوانى | ==ترويج تشيع از طريق تشكيل مجالس عزادارى و روضه خوانى== | ||
پس از نهضت خونين و انقلابى حضرت امام حسين(ع) كه به شهادت غمبار و جانسوز خود و هفتاد و دو تن از اهل حرم و خانواده و ياران و پيروان جان بركف و پاكبازش منجر شد، پديدهاى تازه در تاريخ اسلام شكل گرفت و در طول تاريخ به سرعت جايگاه و پايگاه شايسته و بحقّ خود را به دست آورد. اين پديده، عبارت بود از برگزارى و اجراى مراسم سوگوارى و عزادارى حسينى و اشك و ناله و ندبه و شيون و زارى و... | پس از نهضت خونين و انقلابى حضرت امام حسين(ع) كه به شهادت غمبار و جانسوز خود و هفتاد و دو تن از اهل حرم و خانواده و ياران و پيروان جان بركف و پاكبازش منجر شد، پديدهاى تازه در تاريخ اسلام شكل گرفت و در طول تاريخ به سرعت جايگاه و پايگاه شايسته و بحقّ خود را به دست آورد. اين پديده، عبارت بود از برگزارى و اجراى مراسم سوگوارى و عزادارى حسينى و اشك و ناله و ندبه و شيون و زارى و... | ||
خط ۶۰۸: | خط ۶۰۸: | ||
==ترويج مكتب تشيع از طريق فعاليتهاى برون مرزى | ==ترويج مكتب تشيع از طريق فعاليتهاى برون مرزى== | ||
از ديرباز حضرت آیتالله فاضل لنكرانى نسبت به دو موضوع در حيطه بين المللى حساسيت داشتند: | از ديرباز حضرت آیتالله فاضل لنكرانى نسبت به دو موضوع در حيطه بين المللى حساسيت داشتند: | ||
خط ۶۳۴: | خط ۶۳۴: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==ترويج مكتب تشيع از طريق تأسيس و اداره مدرسه علميه | ==ترويج مكتب تشيع از طريق تأسيس و اداره مدرسه علميه== | ||
توجه به علم و دانش يكى از مهمترين و اساسىترين محورهاى بنيادين اسلام است. آگاهان به تاريخ، بويژه تاريخ اجتماعى و سياسى و فرهنگى اديان و اقوام و ملل گوناگون بخوبى مىدانند كه در طول تاريخ بشر، هيچ مذهب و مكتب عقيدتى و مسلك اجتماعى و سياسى به اندازه اسلام، براى علم و دانش و تلاش در راه علم اندوزى، ارزش و اعتبار قائل نبوده است. به طورى كه در نخستين جنگ اسلام با مشركين قريش، وقتى كه جنگ به زيان قريش و به نفع مسلمين تمام شد و گروهى از قريشيان اسير مسلمانان شدند، پيامبر گرامى اسلام نه تنها اسيران را گرفتار رنج و آسيب و زندان غل و زنجير نساخت، بلكه مقرر فرمود كه آزادى هر كدام در گرو آموختن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از افراد مهاجر و انصار و ياران و اصحاب رسول خدا و ايمان به اسلام است. | توجه به علم و دانش يكى از مهمترين و اساسىترين محورهاى بنيادين اسلام است. آگاهان به تاريخ، بويژه تاريخ اجتماعى و سياسى و فرهنگى اديان و اقوام و ملل گوناگون بخوبى مىدانند كه در طول تاريخ بشر، هيچ مذهب و مكتب عقيدتى و مسلك اجتماعى و سياسى به اندازه اسلام، براى علم و دانش و تلاش در راه علم اندوزى، ارزش و اعتبار قائل نبوده است. به طورى كه در نخستين جنگ اسلام با مشركين قريش، وقتى كه جنگ به زيان قريش و به نفع مسلمين تمام شد و گروهى از قريشيان اسير مسلمانان شدند، پيامبر گرامى اسلام نه تنها اسيران را گرفتار رنج و آسيب و زندان غل و زنجير نساخت، بلكه مقرر فرمود كه آزادى هر كدام در گرو آموختن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از افراد مهاجر و انصار و ياران و اصحاب رسول خدا و ايمان به اسلام است. |
ویرایش