۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن مالك' به 'ابن مالك ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از سيبويه نيز برتر خواند. | وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از سيبويه نيز برتر خواند. | ||
وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايستهاى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبليان به مقام استادى دست يابد؛ از همينرو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در اين مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدينسان به مقصود خود نايل آمد. بدينسان ملاحظه مىشود كه وى نيز همانند سلف خود ابن | وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايستهاى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبليان به مقام استادى دست يابد؛ از همينرو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در اين مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدينسان به مقصود خود نايل آمد. بدينسان ملاحظه مىشود كه وى نيز همانند سلف خود [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] ، در راه رسيدن به مقاصد خويش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است. | ||
ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى اين دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مىدانند. به گفته [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چون ابوحيان بزرگترين نحوى روزگار خود به شمار مىرفت، ابن هشام مىخواست از راه رقابت و در افتادن با او، براى خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگيزه ديگرى نيز داشته است و آن اينكه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار ابن مالك بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمىتوانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار ابن مالك تحمل كند و از اينرو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد. | ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى اين دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مىدانند. به گفته [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چون ابوحيان بزرگترين نحوى روزگار خود به شمار مىرفت، ابن هشام مىخواست از راه رقابت و در افتادن با او، براى خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگيزه ديگرى نيز داشته است و آن اينكه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمىتوانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] تحمل كند و از اينرو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد. | ||
بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحويان همروزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنانكه مىدانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحويان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحويان معروفى چون ابن مالك نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مىآوردند. ابن هشام نيز از اين قاعده مستثنى نبود، با اينهمه، به درستى نمىدانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرنها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد. | بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحويان همروزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنانكه مىدانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحويان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحويان معروفى چون [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مىآوردند. ابن هشام نيز از اين قاعده مستثنى نبود، با اينهمه، به درستى نمىدانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرنها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد. | ||
وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتبهاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همينرو وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مىشود. | وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتبهاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همينرو وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مىشود. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#اقامه الدليل على صحه التمثيل و فساد التأويل. | #اقامه الدليل على صحه التمثيل و فساد التأويل. | ||
#الالغاز، اثرى است درباره مشكلات نحوى. | #الالغاز، اثرى است درباره مشكلات نحوى. | ||
#اوضح المسالك الى الفيه ابن مالك. | #اوضح المسالك الى الفيه [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] . | ||
#تتميم الفوائد بسرد ابيات الشواهد. | #تتميم الفوائد بسرد ابيات الشواهد. | ||
#تخليص الشواهد و تلخيص الفوائد. | #تخليص الشواهد و تلخيص الفوائد. |
ویرایش