۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ':==' به '==') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
داستان ذوالقرنين يكى از داستانهاى اسرار آميز قرآن است. ولى تا به حال تفسير روشن و قابل قبولى از آيات مربوط به آن ارائه نشده است. نويسنده اثر معتقد است، آن چه تاكنون مفسرين از ظاهر آيات استنباط و ارائه نمودهاند، بيشتر به داستان سرايى شبيه است تا تفسير. به همين جهت ايشان درصدد برآمده تا به فراخور توان، آيات را بررسى و دست آوردى از اين آيات ارائه دهد. | داستان ذوالقرنين يكى از داستانهاى اسرار آميز قرآن است. ولى تا به حال تفسير روشن و قابل قبولى از آيات مربوط به آن ارائه نشده است. نويسنده اثر معتقد است، آن چه تاكنون مفسرين از ظاهر آيات استنباط و ارائه نمودهاند، بيشتر به داستان سرايى شبيه است تا تفسير. به همين جهت ايشان درصدد برآمده تا به فراخور توان، آيات را بررسى و دست آوردى از اين آيات ارائه دهد. | ||
== ساختار كتاب | == ساختار كتاب== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
روش مولف در اثر، تفسير قرآن به قرآن و در برخى از مواضع از روايات و ادعيه براى توضيح و شرح و تاييد كمك گرفته است. | روش مولف در اثر، تفسير قرآن به قرآن و در برخى از مواضع از روايات و ادعيه براى توضيح و شرح و تاييد كمك گرفته است. | ||
== گزارش محتوا | == گزارش محتوا== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در ادامه از سخن گفتن ذوالقرنين با خداوند (قلنا يا ذوالقرنين)، عمل ذوالقرنين مطابق با امر خداوند است، صحبت مىشود. ابوالكلام آزاد بعد از تحقيقات تاريخى خود و با ارائه دلايل و شواهد ادعا مىكند تنها كسى را كه تاريخ از او نشانى دارد كه با نشانههاى قرآن تطابق داشته باشد، كورش هخامنشى است و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هم اين احتمال را نسبت به بقيه اقوال، قابل قبول دانستهاند. مولف به نقد اين نظر و هفت اشكال و ايراد بر آن وارد مىكند. مباحث سد ذوالقرنين تا قيامت پابرجا است، نظر تاسف بار بعضى از مفسرين متاخر و معنى ذوالقرنين در ادامه مورد بررسى قرار مىگيرد، مولف در يابان ضمن ابراز نظريه خود تطبيق ذوالقرنين با حجه بن الحسن(عج) مىآورند كه وضعيت مردم با چگونگى وضعيت غروب و طلوع خورشيد توصيف شده، صحبت از خورشيدى است كه قبلاً طلوع كرده، ولى مردم از آن روى گردان شدند و قرآن در اين جا از غروب او سخن مىگويد. به همين جهت است كه در مغرب و مشرق، خورشيد اصل است و مردم در حاشيهاند. اما در بين السدين، ديگر صحبتى از خورشيد نيست و مردم در متن سخن هستند، زيرا خورشيد خودش در آن جا حضور دارد. و مراد از تمكين در آيه؛ يعنى ما به او حكومت و امامت روى زمين را داديم با قدرتى بىنظير. ياجوح و ماجوح همان مستكبرين آخرالزمان هستند كه جز فساد در روى زمين و ظلم بر مردم كار ديگرى ندارند. و بالاخره كسى با اين خصوصيات كه آيات سوره كهف او را توصيف مىكند، همان حضرت مهدى(عج) است كه صاحب دو امت: امت غيبت و امت ظهور مىباشد. | در ادامه از سخن گفتن ذوالقرنين با خداوند (قلنا يا ذوالقرنين)، عمل ذوالقرنين مطابق با امر خداوند است، صحبت مىشود. ابوالكلام آزاد بعد از تحقيقات تاريخى خود و با ارائه دلايل و شواهد ادعا مىكند تنها كسى را كه تاريخ از او نشانى دارد كه با نشانههاى قرآن تطابق داشته باشد، كورش هخامنشى است و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هم اين احتمال را نسبت به بقيه اقوال، قابل قبول دانستهاند. مولف به نقد اين نظر و هفت اشكال و ايراد بر آن وارد مىكند. مباحث سد ذوالقرنين تا قيامت پابرجا است، نظر تاسف بار بعضى از مفسرين متاخر و معنى ذوالقرنين در ادامه مورد بررسى قرار مىگيرد، مولف در يابان ضمن ابراز نظريه خود تطبيق ذوالقرنين با حجه بن الحسن(عج) مىآورند كه وضعيت مردم با چگونگى وضعيت غروب و طلوع خورشيد توصيف شده، صحبت از خورشيدى است كه قبلاً طلوع كرده، ولى مردم از آن روى گردان شدند و قرآن در اين جا از غروب او سخن مىگويد. به همين جهت است كه در مغرب و مشرق، خورشيد اصل است و مردم در حاشيهاند. اما در بين السدين، ديگر صحبتى از خورشيد نيست و مردم در متن سخن هستند، زيرا خورشيد خودش در آن جا حضور دارد. و مراد از تمكين در آيه؛ يعنى ما به او حكومت و امامت روى زمين را داديم با قدرتى بىنظير. ياجوح و ماجوح همان مستكبرين آخرالزمان هستند كه جز فساد در روى زمين و ظلم بر مردم كار ديگرى ندارند. و بالاخره كسى با اين خصوصيات كه آيات سوره كهف او را توصيف مىكند، همان حضرت مهدى(عج) است كه صاحب دو امت: امت غيبت و امت ظهور مىباشد. | ||
== گزارش وضعيت | == گزارش وضعيت== | ||
ویرایش