ویتگنشتاین متقدم و عرفان
ویتگنشتاین متقدم و عرفان | |
---|---|
پدیدآوران | آتکینسون، جیمز رابرت (نویسنده) شامحمدی، رستم (مترجم) |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 5ـ85ـ6682ـ622ـ978 |
موضوع | ویتگنشتاین، لودویک، ۱۸۸۹-۱۹۵۱,عرفان |
کد کنگره | B ۳۳۷۶/و۹۴الف۲ ۱۴۰۰ |
ویتگنشتاین متقدم و عرفان تألیف جیمز آر. آتکینسون، ترجمه رستم شامحمدی، هدف این کتاب بررسی پیامدهای منطقی تفسیری عرفانی از «رسالۀ فلسفی ـ منطقی» است؛ یعنی اگر فقرات پایانی در باب امر رازآلود را نتیجۀ کتاب مذکور تلقی کنیم، چگونه چنین نتیجهای حاصل این ادعای ویتگنشتاین است که تراکتاتوس با مسائل فلسفه سروکار دارد؟
ساختار
کتاب در یازده فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
سویههای عرفانی و رازآلود اندیشههای ویتگنشتاین در دورۀ اول فکریاش که مقارن زمانهای پرشور و شر است، همواره بحثبرانگیز بوده، بر سر آنها اصرارها و انکارهای فراوان رفته است. یکی از پژوهشهای برجسته در اینباره، این کتاب است است که در آن فرض قرائنی عرفانی از تراکتاتوس به آزمون گذاشته میشود.
هدف این کتاب بررسی پیامدهای منطقی تفسیری عرفانی از «رسالۀ فلسفی ـ منطقی» است؛ یعنی اگر فقرات پایانی در باب امر رازآلود را نتیجۀ کتاب مذکور تلقی کنیم، چگونه چنین نتیجهای حاصل این ادعای ویتگنشتاین است که تراکتاتوس با مسائل فلسفه سروکار دارد؟ تفسیر این اثر از تراکتاتوس سد بابی برابر دیگر تفسیرها نیست، بلکه درصدد فهم فقرات مربوط به امر رازآلود در بافت کل کتاب مذکور است.
به عقیدۀ ویتگنشتاین از یکسو گزارههای علوم طبیعی وجود دارند، هرچند علوم طبیعی ربطی به فلسفه ندارند. از سوی دیگر چیزهایی که نمیتوانند به قالب کلمات درآیند و ویتگنشتاین آنها را امر رازآلود مینامد. اما اگر امر رازآلود نتواند به قالب کلمات درآید، یعنی گزارههای مربوط به آن بیمعنا باشند، چگونه میتوان از معنای فقرات مربوط به امر رازآلود سر در آورد؟ چالش فراروی نویسنده در این کتاب از معنای کلمات مربوط به چیزهایی است که نمیتوانند به قالب کلمات درآیند.
این کتاب از یازده فصل شکل یافته است. در فصلهای اول و دوم این کتاب نشان داده شده که روش راسلی مبتنی بر تحلیل، ابزاری متناسب برای درک آنچه نمیتواند به قالب کلمات درآیند نیست. سپس در برابر روش تحلیل، به بررسی روش ویتگنشتاین پرداخته شده که او در پرتو موضوعاتی در تراکتاتوس به کار میبرد که نمیتوانند در قالب کلمات به بیان درآیند. با بهکارگیری روشی که در پی تفکیکی است بین آنچه قابل گفتن است و آنچه قابل گفتن نیست، درمییابیم که میتوان به آنچه قابل گفتن نیست به دو شیوه نگاه کرد: نخست به مثابۀ گزارههایی که مطابقتی با واقعیت ندارند؛ دوم به مثابۀ تجربۀ واقعیت. این نکتۀ دوم محور این کتاب است؛ زیرا هرچند واقعیت نمیتواند در قالب کلمات به بیان درآید؛ ولی نمیتوان آن را بیمعنا تلقی کرد. کلمهای که ویتگنشتاین برای توصیف واقعیت بدین معنا به کار میگیرد، واقعیت تجربی است. در این بخش سه قسمت وجود دارد: قسمت نخست ثابت میکند برداشت ویتگنشتاین از نشان دادن مبنای جداییاش از نظریۀ انواع راسل است؛ قسمت دوم شرحی است در باب عدم تفکیک بین آنچه نشان داده شده و آنچه خودش را نشان میدهد؛ قسمت سوم برداشت ویتگنشتاین از نشان دادن را به امر رازآلود ربط میدهد. هدف این بخش اثبات این نکته است که برداشت ویتگنشتاین از نشان دادن نهتنها به منزلۀ نسبت میان گزارهها و صورت منطقی است، بلکه با امر رازآلود به مثابۀ واقعیت تجربی پیوند دارد. با این همه اگر آنچه امر رازآلود نشان میدهد، نمیتواند به قالب کلمات درآید، چرا باید به اندیشههای ویتگنشتاین در باب امر رازآلود پرداخت؟
موضوع بخش سوم (فصلهای هشت و نه) فهم معنای چیزی است که نمیتواند به قالب کلمات درآید. یعنی هرچند که دلیل معناداری گزارهها مطابق با واقعیت است، پرسش این اثر چگونه سردرآوردن از چیزی است که نمیتواند به قالب کلمات درآید؛ اما واقعیت دارد. فصلهای این بخش با پرداختن به امر ابدی و امر رازآلود، نگرشی برونزبانی ارائه میکنند تا هر دو دغدغۀ مذکور (یعنی هم فهم واقعیت آنچه نمیتواند به قالب کلمات درآید و هم فهم معنای آنچه نمیتواند به قالب کلمات درآید) برطرف شود. نگاه به جهان بدین شیوه، همان امر رازآلود است.
در بخش چهارم (فصلهای نه و ده) به موضوعات معنای و بیمعنایی و امر رازآلود از دیگر فیلسوفان میپردازد. هدف این دو فصل آن است که نشان دهند اندیشههای ویتگنشتاین در باب بیمعنایی و امر رازآلود را نمیتوان از دیدگاهی متافیزیکی یا ضدمتافیزیکی تفسیر کرد.
بخش پایانی (فصلهای ده و یازده) به بحث از رابطۀ میان امر رازآلود و معنای زندگی و امر رازآلود و سکوت میپردازد. هدف فصل یازدهم این است که نشان دهد از منظر نقیضین (دو امر متناقض) میتوان امر رازآلود، خدا و معنای زندگی را بر اساس چیزی درک کرد که ویتگنشتاین از آن تحت عنوان معنای تراکتاتوس یاد میکند. در فصل یازدهم همچنین نشان داده شده که برداشت ویتگنشتاین از خدا و امر رازآلود را میتوان بر اساس نقیضین تأیید کرد. فصل نتیجهگیری عبارت است از فهم فقرۀ پایانی تراکتاتوس (در باب سکوت) در پرتو تغییر نگرشی که بیرون از زبان قرار میگیرد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات