وصف طعام: دیوان اطعمه مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی
| وصف طعام: دیوان اطعمۀ مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی بر اساس نسخۀ تصحیحشدۀ میرزا حبیب اصفهانی | |
|---|---|
| پدیدآوران | آزرم، محسن (کوششگر) |
| ناشر | چشمه |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1393 |
| شابک | 5-442-229-600-978 |
| موضوع | شعر فارسی - قرن ۹ ق. - تاریخ و نقد |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
وصف طعام: دیوان اطعمۀ مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی بر اساس نسخۀ تصحیحشدۀ میرزا حبیب اصفهانی به کوشش محسن آزرم؛ این کتاب دیوان بسحاق اطعمۀ شیرازی است که کتابی کمنظیر محسوب میشود و سفرۀ مردمان روزگار تیموریان و خوراکیها و نوشیدنیهای آن دوران را به دست ما رسانده است.
ساختار
این کتاب در قالب دیوان شعر با افزودههای تحلیلی سازمانیافته است.
گزارش کتاب
کتاب «وصف طعام: دیوان اطعمۀ مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی» به کوشش محسن آزرم، اثر ارزشمندی از شیخ جمالالدین (یا فخرالدین) ابواسحاق حلاج شیرازی، شاعر مبتکر و طنزپرداز قرن نهم هجری است. این شاعر شیرازی که به بسحاق اطعمه نیز معروف است، به جای سرودن غزل درباره معشوق و محبوب مانند بیشتر شاعران همعصرش، زبان به ستایش خوردنیها و نوشیدنیهایی گشوده که در سفره توده مردم یافت میشده است.
ابواسحاق حلاج شیرازی در نیمۀ اول قرن نهم هجری میزیست و در عهد حکومت سلطان اسکندر بن عمر شیخ بر فارس، از ندمای او بود. وی شعرهای خود را به صورت نقیضههایی در وصف و مدح خوردنیهای گوناگون سروده و از همین رو در تاریخ ادبیات به شیخ اطعمه معروف شده است. اشعار او نقیضه مشهورترین و بهترین شعرهای حافظ و سعدی و دیگر شاعران نامدار است و سراسر درباره غذاهایی است که در سفره عموم مردم یافت میشده است.
یکی از ویژگیهای برجستۀ این چاپ از دیوان اطعمه، وجود فرهنگ اطعمه و اشربهای است که به قلم میرزا حبیب اصفهانی در انتهای کتاب آمده و دایرةالمعارف کوچکی از خوردنیها و نوشیدنیهای دوران تیموری محسوب میشود. این بخش اطلاعات ارزشمندی درباره فرهنگ غذایی و آشپزی ایران در قرن نهم هجری ارائه میدهد.
در اشعار بسحاق اطعمه، وی به جای هزل و طعن اجتماعی، جوابها و استقبالهای خود را منحصر به توصیف اغذیه و اطعمه کرده است. به یقین در ذکر این اوصاف، سخن او خالی از بیان آرزوهای پنهانی طبقات محروم جامعۀ آن زمان و شاید خود شاعر نبوده و حتی در پشت پردۀ این توصیفات غذایی، گاه به بعضی معاصران خود میتاخته و جنبۀ طنز به سخن خود میداده است.
نمونهای از اشعار او در پاسخ به غزل حافظ چنین است: «آنکه با شاهد پالوده رخ رنگین داد / او به لوزینه به حکمت بدن سیمین داد و آنکه بریان تو را به دنبه به هم چندین کرد / به خیالش دل مسکین مرا تسکین داد»
این کتاب نه تنها از جنبۀ ادبی، بلکه از منظر تاریخ اجتماعی و مطالعات فرهنگ غذایی ایران نیز اثری ارزشمند محسوب میشود و پنجرهای به سفره و خوراک مردمان عصر تیموری میگشاید.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات