واژهنامه توصیفی ایرانشناسی
واژهنامه توصیفی ایرانشناسی | |
---|---|
پدیدآوران | طاحونی، پوران (نویسنده) |
ناشر | بنیاد ایرانشناسی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۶ش |
شابک | 7-3-97442-600-978 |
موضوع | ایرانشناسی -- اصلاحها و تعبیرها,ranB -- teaching and Study -- Terminology,فارسی -- واژهنامهها -- انگلیسی,anguageB Persian -- Dictionaries -- English,زبان انگلیسی -- واژهنامهها -- فارسی,anguageB English -- Dictionaries -- Persian |
کد کنگره | DSR ۶۴/ط۱۵و۲ |
واژهنامه توصیفی ایرانشناسی تألیف دکتر پوران طاحونی، عضو هیئت علمی بنیاد ایرانشناسی؛ نگرش باسته به مقولهی ایرانشناسی و درک مفاهیم اساسی در این دانش سترگ، ضرورتی است که اینک بیش از پیش باید بدان پرداخته شود؛ چرا که مناظر و مزایای گشوده شده در برابر روی پژوهشگران ایرانشناسی، گذشته از رهاورد ارزشمند پژوهشهای ایرانیان و غیر ایرانیان، گاه به دلیل کثر آراء و اقوال ناسره و غالبا برگرفته از برداشتهای ناصواب مربوط به عدم شناخت از فرهنگ و تمدن بی مثال ایرانی خالی از نقصان نمی باشد. در این مجال، تألیف و تدوین واژه نامه توصیفی ایرانشناسی که نتیجه تحقیق مستمر و صرف سالها پژوهش در موضوعات، اسناد و مدارک گوناگون بوده است؛ صورت گرفته و ارائه میگردد.
گزارش محتوا
ایرانشناسی یا مطالعات ایرانی از شاخههای دانش خاورشناسی است و به مجموعهای از مطالعات منظم و علمی وجوه گوناگون تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران اطلاق میشود. تاریخ دانش ایرانشناسی همچون دیگر شاخههای خاورشناسی، به تاریخ روابط غرب با شرق باز میگردد. برای آشنایی با دانش ایرانشناسی، نگاهی اجمالی به تاریخ دانش خاورشناسی، ضروری است. اصطلاح جغرافیای شرق، در طول تاریخ به دلایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، دچار تغییر در مفهوم و قلمرو جغرافیایی شده است. دنیای مقابل یونان و روم، سرزمینهای شرق دریای مدیترانه، دنیای اسلام، شرق مرموز، سرزمین هند، سرزمینهای مستعمره، قلمرو دولت عثمانی، شمال آفریق، دنیای غیر اروپایی و ...، تنها برخی از مفاهیم و حدود شرق، در بازههای زمانی گوناگون است. واژهی اوریانتالیسم (شرق شناسی یا خاورشناسی) در سال 1779 میلادی به زبان انگلیسی و بیست سال بعد به زبان فرانسوی راه یافت. در سال 1838، فرهنگستان فرانسه به آن رسمیت بخشید. بر خلاف واژه، جریان خاورشناسی در مفهوم «پژوهش و شناخت دانشها و آداب و رسوم مردم خاورزمین» سابقهای بسیار طولانی دارد. تاریخ اولین نوشتههای شرق شناسی به سالها قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
با وقوع جنگهای صلیبی، شناخت شرق وارد مرحلهی جدیدی شد ولی آغاز شناخت منظم شرق، توسط غرب، به سال 1312 میلادی باز میگردد. در این سال، انجمن علمای مسیحی در وین تصمیم گرفتند، کرسیهای زبانهای عربی، عبری و یونانی را در شهرهای بزرگ تأسیس کنند. اهداف اقتصادی عصر اکتشافات، مطالعه و شناخت شرق را به ضرورت تبدیل کرد و با توسعه استعماری غرب، مکاتب متنوع شرق شناسی ظهور کرد. شرق شناسی انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی ایتالیایی و آمریکایی، مکاتبی بودند که در ارتباط با منافع ملی و سیاسی این کشورها، برای مطالعهی شرق به وجود آمد.
در سال 1873 میلادی، به منظور ارائهی نتایج علمی پژوهشهای شرق شناسان، اولین کنگرهی خاورشناسی درشهر پاریس برگزار شد. آخرین گنگره، در سال 1983 رویکردی ناحیهای یافت و مطالعات آسیایی جایگزین خاورشناسی سنتی شد. در این دوره که بیش از یکصد سال به طول کشید در مجموع 29 کنگرهی خاورشناسی برگزار شد ولی جایگاه مطالعات مربوط به ایران، غیر روشن و مبهم بود و بیشتر در ذیل مطالعات هند قرار داشت.
در ابتدای قرن نوزدهم میلادی، نفوذ زبان و ادبیات فارسی در هندوستان تا حدی بود که بدون آشنایی با آن، ادارهی سرزمین پهناور هند، برای دولت استعمارگر انگلستان ممکن نبود. از این رو همزمان با تأسیس «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، بخش مطالعات ایرانی، به عنوان مهمترین شعبهی غیر هندی انجمن، تأسیس شد. راهیابی نتایج پژوهشهای ایرانشناسی از این طریق به اروپا، از عوامل مهم آشنایی جوامع دانشگاهی، با زبان و ادبیات فارسی و مذاهب ایران باستان بود. به همین دلیل، «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، پایه گذار نهاد «ایرانشناسی» و قرن نوزدهم را، دورهی اعتلای این دانش، در غرب میدانند. در این قرن، انجمنهای مهم خاورشناسی که در همهی آنها، شاخهی مطالعات ایرانی وجود داشت، در اروپا و آمریکا تأسیس شد. صدها ایران شناس به ترجمهی آثار بزرگ ادبیات ایران پرداختند. خط میخی رمز گشایی و بسیاری از نکات تاریک تاریخ و تمدن ایران، روشن شد. وجه سیاسی تحقیقات خاورشناسی و به تبع آن ایرانشناسی، همواره موجب نقدهای فراوان بر آن بود، تا حدی که، برخی بر این باورند، حتی با بحث های صددر صد علمی ایران شناسان غیر ایرانی، باید با سوء ظن روبه رو شد. با در نظر داشتن انصاف علمی و درک اهمیت مطالعات ایرانشناسی که توسط ایرانیان انجام شده است، شاید بتوان گفت؛ اهداف و اغراض، سیاسی و اقتصادی تحقیقات، از علل ورود دانشمندان ایرانی به پژوهشهای ایرانشناسی و تلاشی در جهت شناخت ایران از منظر درون یا خودشناسی بود. حضور محققان ایرانی در کنگرههای خاورشناسی، تأسیس مراکز ایرانشناسی، انتشار نشریهها و کتابهها، برگزاری همایشهای ملی و بینالمللی در کشور را میتوان، تلاش فرهیختگان ایرانی در بازنوسی تاریخ و شناخت تمدن و فرهنگ خود دانست. از همین منظر، بنیاد ایرانشناسی، در سال 1376 خورشیدی تأسیس شد و با تعیین «ایرانشناسی»، به عنوان، قلمرو اصلی فعالیتها و تحقیقات، از سال 1380، به طور رسمی آغاز به کار کرد. طبق اساسنامه، وظایف بنیاد ایرانشناسی در حوزههای پژوهش و آموزشی، تمامی مسائل مربوط به «ایران» در مفاهیم «ایران فرهنگی - تاریخی»، «ایران زبانی»، «ایران جغرافیایی» و «ایران در تعاملات جهانی» را شامل میشود.
اساس سیاست تحقیقاتی این مرکز، پرداختن به پژوهشهای بنیادی با روش «پژوهشهای بین رشتهای» است. تجهیز و توسعهی کتابخانه تخصصی و مرکز اسناد، طراحی و ایجاد بانکهای اطلاعاتی، برگزاری هم اندیشی و همایهای ملی و بینالمللی، برقراری ارتباط با ایران شناسان و مراکز ایرانشناسی، انتشار کتاب، نشریه و گزارش، بخشی از فعالیتهای بنیاد ایرانشناسی است. بنیاد ایرانشناسی در راستای اهداف و انجام وظایف آموزشی، رشتهی ایرانشناسی را با همکاری دانشگاه شهید بهشتی در سال 1383 راه اندازی کرد. پس از سالها تدریس در تحصیلات تکمیلی بنیاد ایرانشناسی، یکی از کمبودهایی که وجود داشت فقدان فرهنگ یا واژه نامهی تخصصی ایرانشناسی بود. کتاب حاضر رافع این نیاز است که 4000 مدخل دارد. مداخل و متن آن طی سالهایی که در حال تدوین بود، بارها ویرایش شد. این واژه نامه از سه بخش، واژه نامهی فارسی - انگلیسی با شرح و توصیف، واژه نامهی انگلیسی - فارسی و فهرست منابع، تشکیل شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران