وامواژهها در زبان عربی؛ برگردان از کتاب شفاء الغليل فيما في كلام العرب من الدخيل
وامواژهها در زبان عربی؛ برگردان از کتاب شفاء الغليل فيما في كلام العرب من الدخيل تألیف شهابالدين احمد بن محمد بن عمر خفاجى مصرى (977 - 1069ق)، ترجمه دکتر حمیدرضا طبیبیان؛ خفاجی در این کتاب از وامواژههایی سخن میگوید که در عصرهای نخستین در زبان عربی راه یافته است.
| وامواژهها در زبان عربی | |
|---|---|
| پدیدآوران | خفاجی، احمد بن محمد (نویسنده) طبیبیان، سید حمید (مترجم) |
| ناشر | آوای خاور |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1398 |
| شابک | 4ـ01ـ9923ـ600ـ978 |
| موضوع | زبان عربی - واژهها و ترکیبات خارجی,واژه نامه ها زبان عربی - ریشه شناسی |
| کد کنگره | PJ ۶۶۷۰/خ۷ش۷ |
گزارش کتاب
خفاجی شهابالدین احمد یا محمود فرزند محمد بن عمر خفاجی است. پدر خفاجی محمد پسر عمر خفاجی مصری شافعی یکی از دانشمندان و نامآوران روزگار خود بود که از شیوخ بزرگ بهرهها یافت و برای بهره رسانیدن پیشگام گردید و گروه بزرگی از دانشمندان از او بهره گرفتند که از آن میان فرزند وی شاعر فرزانه شهاب خفاجی نگارندۀ کتاب «طراز المجالس» و تألیفات ارزندۀ دیگر است. وی در سال 1019 پس از یک زندگی پربار و خدمات شایسته به دانش، دین، ادبیات و زبان بدرود زندگی گفت.
خفاجی شرح حال خود را در کتاب «الریحانه» اینگونه آورده است: «پس از گذرانیدن روزگار کودکی در نهالستان دامان پدر دانش آموختم، پدری که جایگاه والای او از ستایش بینیاز است. چون از تاریکی نادانی پا فراتر نهادم، نزد دایی خود که سیبویه روزگار بود، به خواندن دانشهای ادبی پرداختم و در کوشایی و جویایی دانش از برادرانم پیشی جستم سپس دانش معانی، منطق و دانشهای دوازدهگانۀ ادبی را خواندم و در کتابهای مذهبی حنفی و شافعی نگریستم. برترین کسانی که از آنان بهره گرفتم، اینها هستند: شیخ الاسلام فرزند شیخ الاسلام شمسالدین محمد بن احمد رملی. او مرا به همۀ تألیفات و روایتهایش که از شیخالاسلام زکریا انصاری و از پدرش روایت کرده بود، اجازۀ روایت داد. احمد علقمی من از او دانش شعر و ادب فراگرفتم. علامه محمد صالحی شامی، شیخ داود بصیر که از او دانش پزشکی آموختم..... اگر از تألیفاتم بخواهی، اینهاست: الرسائل الاربعون، حاشیۀ تفسیر قاضی بیضاوی در چند جلد، حاشیۀ شرح الفرائض، شرح درّة الغواص فی اوهام الخواص از حریری، طراز المجالس، حدیقة السحر، کتاب السوانح، کتاب الرحله. رسالههای منثوری نیز دارم که از آن میان است: الفصول القصّار، المقالة الرومیة که در آن از اوضاع و احوال روم و دانشمندان آن سرزمین سخن گفتهام».
شهاب خفاجی از کسانی بود که همگان در برتری داشتن و سرآمد بودنش همداستان بودند. او در روزگاری میزیست که شکوه و شکوفایی ادبیات رو به نابودی میرفت و فرآوردههای ادبی در نظم و نثر بیمارگونه و ناخوشایند مینمود. با این همه سخنان خفاجی روان و با سبکی زیبا همراه با طبعی سرشار و واژههایی گوشنواز و ذوقی سلیم و دلنشین است. او در نثر خود پیشوای روزگار بوده است و در این سبک پسندیده از هرگونه صنعتپردازی و دشوارنویسی و سخنان بازاری و پیش پاافتاده دوری گزیده است.
اما کتابی که در اینجا از خفاجی ترجمه شده، کتاب «شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل» است. خفاجی در این کتاب از وامواژههایی سخن میگوید که در عصرهای نخستین در زبان عربی راه یافته است. این کتاب بر دانش ژرف و آگاهیهای بسیار نگارندهاش گواهی میدهد. دانشمندان این کتاب را به نیکی ستودهاند و آن را مأخذ علمی بزرگی برای پژوهندگان و منبع پرمایهای در نوع خود به شمار آوردهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات