واجشناسی شاهنامه؛ پژوهشی در خوانش واژگان شاهنامه
واجشناسی شاهنامه | |
---|---|
پدیدآوران | خالقی مطلق، جلال (نویسنده) |
ناشر | بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخن |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 9ـ46ـ6441ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
واجشناسی شاهنامه؛ پژوهشی در خوانش واژگان شاهنامه تألیف جلال خالقی مطلق، یکی از بایستهترین خویشکاریهای پژوهش متن شاهنامه، تعیین خوانش واژههای آن است؛ بدانگونه که خود سراینده میخواند. به علت نداشتن متون مشکول از زمان و زیستگاه سراینده، دقیقاً انجامپذیر نیست؛ ولی باید کوشید تا با بهرهگیری از همۀ منابع موجود، خوانش احتمالی سراینده را که در مواردی خوانش حتمی او و در مواردی خوانش نزدیک به زمان او خواهد بود، تعیین نمود.
ساختار
کتاب در ده بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
یکی از بایستهترین خویشکاریهای پژوهش متن شاهنامه، تعیین خوانش واژههای آن است؛ بدانگونه که خود سراینده میخواند. به علت نداشتن متون مشکول از زمان و زیستگاه سراینده، دقیقاً انجامپذیر نیست؛ ولی باید کوشید تا با بهرهگیری از همۀ منابع موجود، خوانش احتمالی سراینده را که در مواردی خوانش حتمی او و در مواردی خوانش نزدیک به زمان او خواهد بود، تعیین نمود.
منابع موجود را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: متون کهن و بررسیهای کنونی. از متون کهن نخست باید از متون پارسی میانه و پهلوی اشکانی و پارتی مانوی نام برد. دیگر از چند متن فارسی از سدۀ پنجم هجری که در آنها برخی واژهها حرکتگذاری شدهاند. آنچه از این متون تاکنون به دست آمده که کتابت آنها از سدۀ پنجم هجری است، پنج اثر به این ترتیب است:
1. کتاب «الابنیة عن حقایق الادویة» از موفقالدین ابومنصور علی هروی، به خط اسدی طوسی، مورخ شوال 447 هـ.ق. در این دستنویس حروف در بسیاری از موارد حرکتگذاری شدهاند؛ حرفهای پ، ژ، ق (فاء اعجمی) بیشتر با سه نقطه، چ با یک نقطه، گ با سه یا یک نقطه در زیر ک نمایان شدهند و قاعدۀ ذ معجم نیز رعایت شده است.
2. بخشی از «شرح التعرف لمذهب التصوف»» از ابوابراهیم اسماعیل بن محمد مستملی بخاری مورخ 473 هـ.ق. حرفهای چ و ژ را گاه با سه نقطه، ولی پ را با یک نقطه و گ را گاه با یک نقطه در زیر کا نویسانده و قاعدۀ ذ معجم را گاه نگاه داشته است.
3. کتاب «هدایة المتعلمین فی الطب» تألیف ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی بخاری که کهنترین دستنویس آن داشتۀ کتابخانۀ بادلیان آکسفورد است، مورخ 478 هـ.ق. حرفهای پ، چ، ژ، ف، گ را گاهی با سه نقطه نمایانده و قاعدۀ ذ را نگه داشته است.
4. کتاب «معانی کتاب الله تعالی و تفسیره المنیر» از ابونصر احمد بن محمد بن حمدان بن محمد حدادی به خط عثمان بن حسین وراق غزنوی، مورخ 484 هـ.ق. در این کتاب حرکتگذاری حروف بیش از چهار اثر دیگر رعایت شده؛ ولی حرفهای پ و چ را همه جا با یک نقطه، ژ را گاه با سه نقطه و گ را گاه با سه نقطه در بالای ک نمایانده است.
5. کتاب «تفسیر قرآن پاک» تاریخ تألیف و کتابت این کتاب ناشناخته است. این دستنویس از نگاه حرکتگذاری حروف به پای کتاب «معانی کتاب الله» نمیرسد؛ ولی در رعایت حروف پ، ژ، گ از چهار اثر دیگر دقیقتر است.
افزون بر این پنج کتاب، در این کتاب از برخی متون دیگر نظم و نثر سدههای چهارم و پنجم هجری استفاده شده، ولی چون تاریخ کتابت آنها متأخرتر یا نامعلوم است، در درجۀ دوم اهمیتاند. همچنین برخی فرهنگهای کهن فارسی نیز که گاه حرکت حروف و ماهیت دو حرف واو یا یاء را تعیین کردهاند، همچون «لغت فرس» از اسدی طوسی یا فرهنگهایی چون «فرهنگ جهانگیری» و «برهان قاطع» راهگشا هستند.
برای تعیین خوانش واژههای شاهنامه در این کتاب، نخست وضعیت هر واژه در دوره که با فاصلۀ زمانی نسبتاً کوتاهی پیش و پس از شاهنامه قرار گرفتهاند، بررسی شده است: دورۀ نخستین زبان پارسی میانه که گهگاه گونۀ پارتی و مانوی آن هم افزوده شده و در مورد نام کسان گاه ریخت اوستایی و اینجا و آنجا ریخت پارسی باستان نیز آورده شده است. دورۀ دوم متن پنج دستنوشته از سدۀ پنجم هجری که معرفی شدند. در اینجا نیز مواردی وجود دارد که واژۀ موردنظر در شاهنامه در هیچیک از این پنج اثر نیامده است.
خوانش واژگان در این دو دوره در کنار توانش قافیه در خود شاهنامه، مهمترین ملاک و دستمایۀ نویسنده در تعیین خوانش احتمالی یا حتمی واژگان شاهنامه است. پس از ثبت خوانش هر واژه در متون و گویشهای پیشگفته، آنگاه به بررسی آن واژه در شاهنامه پرداخته شده است. در اینجا نخست از شمار کاربرد هر واژه بر اساس فرهنگ «ولف» یاد شده تا از راه یک آمار تقریبی، خواننده از درجۀ کاررفت هر واژه در شاهنامه آگاه شود. پس از آن نظر خود نویسنده دربارۀ خوانش آن واژه، بدانگونه که از پیش در سرواژه (مدخل) آمده است، ذکر شده و نیز اینکه آیا خوانش نویسنده با خوانش فرهنگ «ولف» همخوان است یا نه. در پایان نگاهی هم به متون دیگر انداخته شده است.
آنچه در این کتاب از گنجینۀ واژگان شاهنامه بررسی شده، همۀ واژگان این کتاب را دربر نمیگیرد. از سوی دیگر بسیاری از واژگان شاهنامه نیازی به بررسی ندارند؛ برای مثال خوانش واژههایی چون آمدن، اندر، بالا، پاک، تاب، جام، چنگ، خاک، داغ، راه، زدن، ژاژ، سال، شب، نام، یار و دهها نمونۀ دیگر بر هر فارسیزبانی روشن است؛ از اینرو نمونههایی که در این کتاب بررسی شده، واژههایی را دربر میگیرد که دربارۀ خوانش آنها همیشه اتفاق نظر نباشد.
واژههای بررسیشده نخست بر طبق موضوع همخوانها (صامتها) و واکهها (مصوتها) و سپس به ترتیب الفبایی تنظیم شده است. ناچار پیش آمده که یک واژۀ واحد در چند جا بررسی شده است. از اینرو برای آنکه جوینده واژۀ موردنظر خود را آسانتر بیابد، در پایان پژوهش، یک نمایۀ الفبایی از همۀ واژهها با ذکر شمارۀ آنها ترتیب داده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات