هنر و فرهنگ فراگیر و جهانی تخت جمشید
هنر و فرهنگ فراگیر و جهانی تخت جمشید | |
---|---|
پدیدآوران | سلحشور، علیاصغر (نویسنده) |
ناشر | آریارمنا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 4ـ4ـ92531ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
هنر و فرهنگ فراگیر و جهانی تخت جمشید تألیف علیاصغر سلحشور، در این کتاب تأثیرات هنر درباری یا رسمی هخامنشی با محوریت و مرکزیت تخت جمشید بر مناطق زیر سلطه و ساتراپیهای هخامنشی بررسی شده است.
ساختار
کتاب از سه فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
شاهنشاهی هخامنشی یکی از نیرومندترین و پهناورترین امپراتوریهای روزگار باستان به شمار میرفت که مناطق و قلمروهای زبانی، قومی و فرهنگی متفاوتی را در قارههای آسیا، آفریقا و حتی اروپا به زیر سلطۀ خود درآورده بود. این شاهنشاهی بسیار پهناور بیگمان نیاز به مدیریت بسیار کارآمد برای حفظ این مناطق و پیشبرد اهداف خود داشت و در این زمینه شاهان هخامنشی و کارگزاران آنها بسیار موفق عمل کردند. هنرمندان و صنعتگران درباری و سلطنتی هخامنشی نیز به اقتباس هنر مناطقی دست زدند که برخی از مناطق و حکومتها مانند ایلام، آشور، مصر، بابل و ... به پیشرفتهای هنری، فرهنگی، دیوانی، اداری، سیاسی، اجتماعی و اقتصای بسیاری دست یافتند. هنر هخامنشی تنها به اقتباس و تقلید صرف هنر از هنر مناطق فرمانبردار بسنده نکرد و هنری را آفرید که میتوان آن را هنر ناب «پارسی یا هخامنشی» دانست که تا دههها و سدههای پسین میتوان تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم آن را بر حکومتهای ایرانی و انیرانی پس از آن دید؛ در این میان تخت جمشید را میتوان یکی از پایتختهای شاهنشاهی هخامنشی، ویترین و آیینۀ تمامنمای هنر و فرهنگ هخامنشی قلمداد کرد که شواهد باستانشناختی، معماری، مدارک و متون نوشتاری، کتیبههای شاهی و بازنماییهای بصری گواه این موضوع هستند.
در این کتاب تأثیرات هنر درباری یا رسمی هخامنشی با محوریت و مرکزیت تخت جمشید بر مناطق زیر سلطه و ساتراپیهای هخامنشی بررسی شده است؛ یعنی تأثیر «هنر درباری و رسمی شاهنشاهی» بر مفهومی به نام «هنر در شاهنشاهی هخامنشی» که هنری بود که هنرمندان، صنعتگران و کارگزاران محلی با تأثیرپذیری از هنر درباری شکل دادند. البته موضوع کتاب صرفاً هنر نیست و مواردی مانند راهها و جادهها، پردیسها، بایگانیها و فرهنگ غذایی و نوشیدن با تمرکز بر دادههای باستانشناختی با تأثیرپذیری از تخت جمشید بررسی شده است.
آنچه تخت جمشید را از دیگر پایتختهای هخامنشی جدا میکند، شکلگیری و توسعۀ هنر درباری و سلطنتی هخامنشی و عناصر فرهنگی خاص آن در این منطقه بهویژه ارگ تخت جمشید است که تأثیرات فرهنگی و هنری آن بهروشنی در مناطق و ساتراپیهای شاهنشاهی هخامنشی دیده میشود.
در فصل نخست به تعریف مفاهیم پژوهش پرداخته شده است. آنچه در فصل دوم بررسی میشود، تأثیر معماری، فرهنگ مادی و هنر تخت جمشید در مناطقی است که زمانی زیر سلطۀ هخامنشیان قرار داشتند؛ البته بیشتر مناطق و سرزمینهایی بررسی شدهاند که خارج از گسترۀ ایران امروزی قرار دارند؛ مناطقی مانند قفقاز جنوبی، مناطق شرقی شاهنشاهی (هند، پاکستان، افغانستان)، آسیای میانه، آناتولی، مناطقی از روسیه و دریای سیاه، مناطق جنوبی خلیج فارس، میانرودان، لبنان و مصر در حوزۀ مطالعاتی این پژوهش قرار دارند. فصل پایانی کتاب اختصاص به نتیجهگیری مباحث دارد.
به طور کلی شواهد باستانشناختی، مدارک تاریخی، منابع نوشتاری و بازنماییهای بصری در پیشبرد اهداف این کتاب بررسی و مطالعه شدهاند و در این راستا معماری با تمرکز بر بناها و تالارهای ستوندار، پردیس و بوستان پارسی، کتیبهها، نقوش، راهها و جادهها، زبان آرامی، بایگانیها، زیورها و جواهرات، پوشاک و جامه، مهرها و فرهنگ غذایی، آداب نوشیدن و بزم پارسی بررسی شدهاند و در پایان به نتیجهگیری از مباحث و مطالب پرداخته شده است.[۱]
پانويس