هزار و يک شب «الف ليلة و ليلة»
هزار و يک شب «الف ليلة و ليلة» | |
---|---|
پدیدآوران | طسوجی تبریزی، عبداللطیف (مترجم) حکمت، علیاصغر (ویراستار) |
عنوانهای دیگر | الف لیله و لیله. فارسی |
ناشر | دنیاى كتاب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-346-007-x |
موضوع | داستانهای عربی - ترجمه شده به فارسی
داستانهای فارسی - ترجمه شده از عربی هزار و یک شب - ترجمه شده به فارسی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | PJA 3448 /آ1ط5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هزار و يك شب، نوشته بىنا، ترجمه عبداللطيف طسوجى تبريزى
كتابى كه به نام الف ليله و ليله، در ادبيات شرق و غرب معروف شده است، از آثار بر جاى مانده از دو هزار سال پيش به شمار مىرود كه از روزگار باستان و آيينها ملتهاى كهن مشرقزمين گزارش مىدهد. اهميت تاريخى و ادبى هزار و يك شب از اينروست كه بسيارى از نكتههاى تاريخى و ادبى و آموزههاى اخلاقى در آن يافت مىشود و گزارشهاى آيينهاى باستانى مردمان هندى و ايرانى و عرب و ترك و چگونگى زندگانى و طرز رزم و بزم و تجارت و زراعت مردم آسيا بهويژه شام و ايران و عراق و مصر و جزيرة العرب را در آن مىتوان جست. اين اثر در تمدنهاى بزرگى؛ مانند ساسانيان و اسلام (دوران خلفاى عباسى و فاطمى و نسل پس از آنان)، دست به دست گشته است و ادبيات آنها و ملل پيشگفته را نمايندگى مىكند.
ساختار
حكايتهاى اين كتاب پنج جلدى كه به سادهترين زبان و نيكوترين تعبيرها ادا شدهاند، اخلاق گوناگون بشر را مانند حب و بغض، حسد و فداكارى، بخل و كَرم، ترس و شجاعت و ستمگرى و عدالت را بهخوبى آشكار مىسازند. اين حكايات در جامه داستان، مباحث و نكتههاى فراوانى درباره فنون و علوم گوناگون مانند شعر و ادب و فقه و حكمت و باختن نرد و شطرنج در بردارند و به شيوه قصهپردازانه و به زبان عاميانه از دقايق علوم و حقايق حِكم سخن مىگويند؛ چنانكه مىتوان گفت نويسندگان اسپانيولى، اين شيوه را از ادبيات عرب اقتباس كردهاند.
روايت اصلى كتاب زير عنوانهايى قرار دارند كه هر يك از آنها به شماره يكى از شبها (1001) اشاره مىكند. براى نمونه، «چون شب هفتاد و نهم برآمد» يا «چون شب هشتادم برآمد»، اما داستانهاى مستقل، خود عنوانى جدا دارند كه داستان پرداز با نام «قصه» يا «حكايت» بدانها مىپردازد.
هزار و يك شب، در آغاز شبهاى بس كمترى داشت؛ زيرا هر نسخهاى كه از آن فراهم مىآمد، گردآورندهاش به گمان كمى و كاستى داستانها، قصص ديگرى از ديگر جاها بر آن مىافزود و در كامل كردن نسخه خود مىكوشيد.
گزارش محتوا
افزون بر نكتههاى مفرح و شوخىهاى دلنشين كه مقصود نخستين از ساماندهى اين كتاب به شمار مىروند. حكايتهاى آن در بردارنده آموزههاى اخلاقىاند و آيينهاى ملل گوناگون را بازگو مىكنند و از اينرو، هم آموزههاى بد در آنها مىتوان يافت و هم آموزههاى نيكو. هر يك از حكايتهاى كتاب يادگار ملت و اثر انديشه گروهى از مردم است. هر حكايتى خود پىآمد پسنديده يا ناپسند اخلاقى دارد؛ اما با خواندن همه حكايتها و افسانهها به مبادى اخلاقى ويژهاى مىتوان دست يافت.
براى نمونه، تقبيح زنان و بدگمانى درباره آنان را از بدآموزىهاى اين اثر مىتوان برشمرد؛ چنانكه زمينه اين آموزه كه بر مكر و خيانت زنان دو شاهزاده داستان (شاهزمان و شهريار) استوار است، در بيشتر داستانهايش ديده و در همه آنها بازگو مىشود و خواننده را از كيد و فريبكارى زن پرهيز مىدهد. اين بدآموزىها يادگار دوران كهن و زاييده نخستين انديشههاى بشر است؛ اما بعدها كه در تمدن اسلامى قصههايى به داستانهاى اين كتاب پيوست، اثرى از زنان پاکدامن و نيكوكار نيز در آنها پيدا شد؛ چنانكه در حكايت زن نيكوكار و بريدن دست او يا حكايتهاى غرامى منقول از بنىعذره يا زنان صالح بنىاسرائيل و... نمايان است. اين زنان خود الگوى تقوا و درستكارى بودند؛ اما به هر روى در سنجش با زنان فريبكار اين كتاب اندك و كمشمارند. حتى برخى از داستانها از چارچوب ادب و عفاف نيز بيرون مىروند و از اينرو، موجب منع انتشار اصل كتاب، در پارهاى از كشورها شدهاند.
برانگيختن به عيش و نوش و لهو و لعب و «غايت قصوا» دانستن اين كار نيز از آموزههاى بدِ هزار و يك شب به شمار مىرود؛ چنانكه هارون الرشيد همه جا در درياى فسق و شهوتپرستى و شرب مسكِر تصوير شده است. اگرچه آموزههاى لطيف و حكمتآميز هم مانند حكايت خمرههاى سليمانى و مثَلهاى نيكو از زبان چارپايان و پرندگان و درندگان يا داستانهاى زاهدان و عابدان در برخى از حكايات آن مىتوان يافت، شمار آنها در سنجش با آن بدآموزىها بسيار كم است.
درباره شجاعت و جنگجويى جز حكايت ملك نعمان و فرزندان او (شركان و ضوء المكان) يا حكايت پر از جنگنامه «سهيم اليل»، اثرى در كتاب نيست و بهرغم شاهنامه فردوسى كه كتابى ويژه شاهان و اميران و مرزبانان است، تنها به اخلاق و عادتهاى مردمان خردهپا (عامه) و اهل بازار مىپردازد؛ چنانكه حكايت عيّاران و طرّاران شهرى؛ مانند احمد دنف و حسن شومان كه بهرغم چيرهدستىشان در دزدى به پاسبانى شهر فرمان يافتند، تنها در اين اثر يافت مىشود.
بسيارى از خصال نيكو؛ مانند وفادارى، كرَم، ايثار، جوانمردى و سياست مدُن، در حكايتهاى «عمر خطاب و جوانان»، حاتم طىّ و معن زائده و عكرمه فياض و يحيى برمكى، ابوصبر و ابوقير و حكايت «پادشاه و پسر و كنيزك و وزراى سبعه» يا «ملك جليعاد و وزير شماس و فرزندان آنان» ديده مىشود.
فراخواندن مردم به تفويض و تسليم شدن آنان در برابر قضا و قدر، از آموزههاى بنيادين اين كتاب است. شايد چنين آموزه كه از نيكويىهاى هزار و يك شب به شمار مىرود، مردم بهويژه جوانان را به تنآسايى و بىقيدى برانگيزد؛ اما وجود حكايتهاى مسافران و سياحانى كه با كوشش خود و تاب آوردن در برابر سختىها از غربت به وطن بازگشته و به آسايش روى آوردهاند، تا اندازهاى آن روى كرد را تعديل مىكند؛ چنانكه سفرهاى هفتگانه سندباد بحرى در اين اثر، خود بهترين الگوى كار و تلاش و تاب آوردن سختىهاست؛ زيرا او به سندباد حمال چنين مىگفت: «اى برادر بدان كه من اين سعادت نيافتم؛ مگر پس از رنجهاى سخت».
وضعيت كتاب
بر پايه نوشتهها و پژوهشهاى خاورشناسان، اين كتاب نخست در دورهاى پيش از پادشاهان فارس (هخامنشيان) در هندوستان پديد آمد و بعدها در روزگارى پيش از اسكندر به ايران آمد و به فارسى ترجمه و «هزار افسانه» ناميده شد. آنگاه در سده سوم هجرى در نهضت ترجمه همچون ديگر كتابهاى علمى و ادبى بيگانه، از پهلوى به عربى درآمد و دير زمانى در دست اهل فضل و ادب بغداد گشت تا اينكه حكايتها و قصههايى از آثار ادبى عربان نخستين و متمدن نيز بر آن افزوده شد و در عصر متوكل عباسى كه ارباب دانش كتابها را به ديگر سرزمينهاى اسلامى مىبردند، به مصر رفت و به دست نقالان و قصهسرايان افتاد. افسانههاى بسيارى از بافتههاى مصريان و شمارى از منابع يهود در اين دوران بر آن افزوده شد و سرانجام در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) آن را در قالب الف ليله و ليله گرد آوردند و آنطوان گلان آن را به فرانسه ترجمه كرد و به اروپاييان شناساند.
تأثير فراوان افسانههاى سحّار و قلم فريباى اين كتاب به اندازهاى بود كه پس از ترجمه آن به زبانهاى اروپايى (سده هجدهم ميلادى)، انقلابى بزرگ در تاريخ ادبيات آن سامان پديد آورد و از اينرو، اروپاييان با شتاب آن را در سراسر مغرب زمين گستراندند و بر آوازهاش افزودند؛ چنانكه بعدها به موضوع تفننهاى ادبى اديبان و نويسندگان باختر بدل گشت و هزاران تمثيل و حكايت و شعر از آن وام شد. موضوعهاى اين منبع شرقى اكنون نيز در صحنههاى نمايشى (سينما و تئاتر) اروپا و امريكا، رخ مىنمايد و خود موضوع تفريح و تعليم و تربيت مليونها بيننده است. حكايتهاى كهن هندى از ديد سبک، همانندى فراوانى با حكايات اين كتاب دارند و افزون بر اين، آوردن قصهاى در دل داستانى ديگر از ويژگىهاى داستانسرايان هندى است و از اينرو، ادعاى هندى تبار بودن هزار و يك شب، پذيرفتنى مىنمايد.
گفتنى است اين كتاب هزار و يك داستان ندارد، بلكه شماره هزار در نام آن بر فراوانى داستانهايش دلالت مىكند و افزون بر اين، بر پايه روايت خودش بايد هزار شب بر شهرزاد بگذرد تا سه كودك از شوى خود به دست آورد و علاقه پدرى مانع كشتن مادر آنان شود. شايد اين نام را گردآورده مصرى اثر بدان داده باشد. به هر روى بر پايه دعوى ژيلد ميستر عربان از عددهاى تام)rond(بيزارند و آنها را نحس مىدانند و از اينرو، نام كتاب را به «هزار و يك شب» تغيير دادند.
مترجم فارسى اين نسخه از كتاب كما بيش در 1280 هجرى قمرى (روزگار محمد شاه) به ترجمه نسخه عربى چاپ بولاق فرمان يافت. افزون بر او، محمدعلى سروش اصفهانى فرمان پذيرفت كه به جاى شعرهاى عربى كتاب، شعرهايى فارسى سازگار با درونمايه كتاب بسرايد. ترجمه كتاب در دوران پادشاهى محمد شاه آغاز شد و پس از 1264 به پايان رسيد. اين ترجمه از ديد روانى و رسايى و شيوايى از آثار برجسته زبان فارسى به شمار مىرود. همچنين به همت ابوالفتح خان دهقان سامانى اصفهانى و به تشويق سليمان خان ركنالملك شيرازى كه وزيرى شعر دوست و شاعر پرور بود، هزار و يك شب منظومى نيز به فارسى با نام هزار دستان در 1313 هجرى قمرى به سامان رسيده است.
پيشگفتار ويراستار كتاب، اطلاعات خوبى درباره اين نسخه از كتاب در بردارد و مقدمه طولانى آقاى حكمت بر آن، بسيار سودمند مىنمايد. تصويرهايى نيز متناسب با داستانهاى كتاب در گوشه و كنارش وجود دارد. اين اثر هيچ پانوشتى ندارد و توضيحات تاريخى و جغرافيايى ويراستار و معناى برخى از واژگان، در پىنوشت و واژهنامه هر يك از مجلدات آن آمده است.
منابع مقاله
مقدمه علىاصغر حكمت.
متن كتاب.
نوروز زاده چگينى، بهمن (فروردين و ارديبهشت 1384)، «هزار و يك شب در گفتوگو با محسن ميهن دوست»، كتاب ماه هنر.
جواهر كلام، محمد (شهريور 1385)، «سرآمد پژوهندگان هزار و يك شب»، جهان كتاب.