هرم هستی؛ تأملی هیدگری در نظرگاه ابن سینا و طلایهداران عرفان خراسان
هرم هستی | |
---|---|
پدیدآوران | اعتمادی نیا، مجتبی (نویسنده) |
ناشر | آن سو |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 7ـ3ـ85686ـ622ـ978 |
موضوع | دیدگاه درباره هستی شناسی هایدگر، مارتین، ۱۸۸۹ - ۱۹۷۶م,دیدگاه درباره هستی شناسی ابن سینا، حسین بن عبدالله، ۳۷۰ - ۴۲۸ق.,هستی شناسی,هستی شناسی (فلسفه اسلامی) |
کد کنگره | BD ۳۱۸/الف۶هـ۴ |
هرم هستی؛ تأملی هیدگری در نظرگاه ابن سینا و طلایهداران عرفان خراسان تألیف مجتبی اعتمادی نیا، نویسنده در این کتاب سنت فلسفی مشاء را در جهان اسلام با عطف توجه به آثار ابن سینا، همچنین سنت عرفانی خراسانی را با چهرههای شاخصی همچون بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی مورد مطالعه قرار داده است و برای این بررسی از چارچوبهایی نظری که در فلسفۀ اگزیستانسیالیستی آلمانی و به طور مشخص در آثار مارتین هایدگر طرح شده، بهره برده است.
ساختار
کتاب از دو فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
از زمانی که اندیشمندان اروپایی نسبت به میراث فکری و فرهنگی شرق توجه پیدا کردند، نوع خاصی از پژوهشها و مطالعات رونق گرفت که امروزه مطالعات مقایسهای یا تطبیقی خوانده میشود. این نوع پژوهشها اغلب ناظر به کشف یا ایجاد روابطی میان اندیشههای غربی و شرقی شکل میگیرند. شیوههای متنوعی برای اینگونه پژوهشها به کار گرفته میشود که یکی از آنها به کار بستن چارچوبهای نظری سنتی خاص برای بررسی و کاوش در اندیشههای برجایمانده از سنتی دیگر است. این کتاب پژوهشی در این شمار است.
نویسنده در این کتاب سنت فلسفی مشاء را در جهان اسلام با عطف توجه به آثار ابن سینا، همچنین سنت عرفانی خراسانی را با چهرههای شاخصی همچون بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی مورد مطالعه قرار داده است و برای این بررسی از چارچوبهایی نظری که در فلسفۀ اگزیستانسیالیستی آلمانی و به طور مشخص در آثار مارتین هایدگر طرح شده، بهره برده است. این بررسیها در خصوص نظریۀ هستیشناسانهای است که بر پایۀ آن هستی به مثابۀ هرمی بزرگ و موجودات همچون حلقههای زنجیرهای که این هرم را میسازند قلمداد میشود.
پرسش اصلی در این میان آن است که آیا امروزه که به زعم برخی از فیلسوفان و متفکران باید آن را در روزگار فروریختن متافیزیکها و افول فراروایتها لقب داد، امکان احیای یکی از تقریرهای پیشین هرم هستی میسر است و در صورت امکان، این کار با چه سازوکار و حک و اصلاحاتی باید صورت پذیرد؟ از سوی دیگر در صورتی که این پرسش پاسخی منفی دریافت نماید و تاریخ متافیزیک سنتی، چنانکه هیدگر تصور میکرد، عرصۀ نسیان حقیقت وجود انگاشته شود، آیا میتوان از امکان نظرگاهی تازه در مواجهه با وجود پرسش نمود که در عین التفات به حقیقت وجود و رهایی از سلطۀ قاهرانۀ متافیزیک، دیگربار جامۀ فاخر معناداری را بر کالبد افسردۀ حیات آدمی فروپوشد و نقطۀ اتکایی برای انسان مدرن معلق در فضای خودبنیادی و نیستانگاری فراهم آورد؟
نویسنده در فصل نخست، ضمن اشاره به نظرگاه انتقادی برجستهترین نمایندگان فلسفۀ جدید از تقریرهای سنتی هرم هستی، میکوشد تا با نگاهی کاملاً اجمالی به عمدهترین مکاتب و جریانهایی که در چارچوب فلسفۀ غربی هر یک سهمی در نفی، نسیان یا انحلال هرم هستی و اصول مابعدالطبیعی ناظر به آن داشتهاند، تصویری جامع از نحوۀ مواجهۀ انتقادی فلسفۀ جدید با تلقی هرمی از وجود به دست دهد. اما نگارنده در ادامۀ این فصل میکوشد تا از میان نظرگاههای انتقادی پیشگفته، صرفاً مبتنی بر نقد وجودشناختی هیدگر از تقریرهای سنتی هرم هستی، ظرفیتهای بالقوۀ نظرگاه سینوی را در پاسخگویی به این نقد و رهایی از این چالش بنیادین که تاریخ دوهزارسالۀ فلسفۀ غربی را نیز به چالش فراخوانده، محل بحث و بررسی نقادانه قرار دهد. در این بخش عمدهترین تلاشها معطوف پاسخگویی به این پرسش سرنوشتساز است که آیا تقریر هرم هستی نزد ابن سینا که بیشک در طرح نظام وجودشناختی خود متأثر از فلسفه پساسقراطی بهویژه مکتب نوافلاطونی بوده است نیز چنانکه هیدگر میانگاشت، با نسیان بنیاد وجود و پرسش ناظر به آن عجین بوده است یا آنکه این طرز تلقی از حقیقت وجود، بهویژه در طرح هرم هستی، بر خلاف نظر هیدگر، موجودانگارانه نبوده است؟
در فصل دوم، نویسنده کوشیده تا با مراجعه به یکی از بالندهترین و نابترین ساحات تفکر در تمدن اسلامی، از ظرفیتهای بالقوه و استعدادهای بینظیر آن در ارائۀ نظرگاهی تازه در باب هستی و مراتب آن بهره جوید. مباحث این فصل که به طور خاص، معطوف نوعی استعدادسنجی در نظرگاه عرفانی بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی است، بر این فرضیه ابتنا یافته که نظرگاه وجودی این دو شخصیت برجسته حوزۀ عرفانی خراسان، بر خلاف رویکردهای متعارف در فلسفه و عرفان نظری اسلامی، کمتر در چنبرۀ متافیزیک موجودانگارانۀ مستظهر به نسیان وجود گرفتار آمده است و بر این اساس، مصادیقی از تجربۀ ناب وجود از منظر هیدگر را میتوان نزد آنان پیگیری نمود. نگارنده در این فصل با اتکا بر فرضیۀ پیشگفته میکوشد تا با محوریت بحث از حقیقت و مراتب هستی نزد عارفان مذکور، ضمن مقایسۀ اجمالی دیدگاه آنان با نوع رویکردهای فیلسوفان و عارفان نظری مسلمان در اینباره، امکان استخراج طرحی از وجود که مستظهر به مابعدالطبیعهای غیریونانی و تجربهای اصیل از حقیقت وجود است را محل بحث و تأمل قرار دهد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات