نقاشی قهوهخانهای به روایت منصور عباسی
نقاشی قهوهخانهای به روایت منصور عباسی | |
---|---|
پدیدآوران | عشقی، نرگس (نویسنده) حمیدی، سمیه (نویسنده) |
ناشر | نگارستان اندیشه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 0ـ03ـ8273ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
نقاشی قهوهخانهای به روایت منصور عباسی گفتگو و تدوین: نرگس عشقی، سمیه حمیدی، این کتاب نخستین اثر از مجموعه کتابهای «تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر عامه» است که به زندگی و آثار منصور عباسی اختصاص یافته است.
ساختار
کتاب از سه فصل و هشت پیوست تشکیل شده است.
گزارش کتاب
تاریخ هنر عقبهای کهن در فرهنگ ایران و ایرانی دارد و تا مدتها یک متولی داشت؛ اغنیا و دربار. اما روزگاری مردم عادی نیز متولی بخشی از هنر شدند و باری عظیم از این عرصه را به دوش کشیدند. نقاشی قهوهخانهای یا خیالینگاری از آن دست بود؛ هنری که میان مردم شکل و جان گرفت و تا کنون رنجور و پرتوان ادامه پیدا کرده و ناگفتههایی بسیار دارد.
از آن روزی که حسین قوللرآقاسی در قهوهخانهها، رستم و سهراب را به نقش میکشید و خون ریختۀ سهراب را از شومی سرنوشت میدانست؛ نه نیرنگ رستم و ... و محمد مدبر در تکیهها و حسینیهها مقتل میخواند و اشک میریخت و واقعۀ ظهور عاشورا را در مقابل دیدگاه به تصویر میکشید، سالها میگذرد ... حسین و محمد صرفاً دو نقاش نبودند، آنها وظیفهای را برای خود متصور بودند و آن رساندن پیامی در قالب نقاشی بود. نقاشی که قرار بود آمال و علایق ملی، اعتقادات مذهبی و روح فرهنگ خاص لایههای میانی جامعه را بازگو کند. روزگاری بود که شمال و جنوب ایران از جانب بیگانگان مورد حمله قرار گرفته بود. فرهنگ و باورهای مردم نیز در خطر بود؛ از آنرو هنرمندانی مکتبندیده، بدون حضور استاد برای حفظ وحدت ملی و مذهبی و جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه، دست به کار شده و در قهوهخانه، تکیه، حسینیه و زورخانهها که محل تجمع عموم مردم بود با هنر خود روایتگر باورها و اعتقادات مردم شدند.
برای درک و شناخت نقاشی قهوهخانهای باید از بررسی آن به شیوۀ هنر مغربزمین دوری کرد؛ زیرا نقاشان قهوهخانهای در نقاشی خود سبک، اصول و ضوابط خاص خود را دارا هستند و با مقولههایی چون پرسپکتیو، طراحی و تصویرسازی واقعگرا به شیوۀ غربی بیگانهاند. خیالیسازها اسلوبها را بر اساس سلیقه و روش خاص خود به کار میگرفتند و هدفشان صراحت و سادگی بیان و اثرگذاری هرچه بیشتر در مخاطب بود. پس از حسین قوللرآقاسی و محمد مدبر، عباس بلوکیفر، فتحالله قوللرآقاسی، حسن اسماعیلزاده، محمد حمیدی، ناصر عباسی و فرزندش منصور عباسی و ... راه آن دو را ادامه دادند.
منصور عباسی، شاعر و نقاش سبک قهوهخانهای، زاده ۲ فروردین ۱۳۳۴ در محله دزاشیب تهران است. پدر وی گداعلی عباسی نیز استاد نقاشی سبک قهوهخانهای بود. او از همان کودکی با هنر پدر همراه شد. شور و احساسات جوانی که از دوران دبیرستان با وی همراه بود، او را به سرودن شعر واداشت و از محضر استادانی چون ابراهیم ناعم، حاج مرتضی طایی شمیرانی و … بهره برد. اما تحول عظیم منصور عباسی در حدود سال ۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ از زمانی آغاز شد که عارفی صادق به نام رضا عربی پا در زندگیاش گذاشت. وی در این دوره بسیاری از اشعار نقاشیهای مذهبیاش را خود میسرود و در میان تابلوها مینگاشت. مجموعه اشعار چاپشده وی عبارتاند از: آهنگ عشق (۱۳۹۱)، مصحف عشق (۱۳۹۵)، تفسیر عشق (۱۳۹۶)، علی(ع) مظهر حق (۱۳۹۷). از منصور عباسی و کارهایش در برنامه شب نقاشان قهوهخانهای تقدیر شد. این کتاب نخستین اثر از مجموعه کتابهای «تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر عامه» است که به زندگی و آثار منصور عباسی اختصاص یافته است.
منصور عباسی فرزند ناصرخان عباسی (گداعلی) از کودکی در کنار پدر، پردههای رزمی، بزمی و عاشورایی میکشید و رمزوراز نقاشی خیالیساز یا قهوهخانهای را از بر میکرد. ذوقی که در استاد منصور عباسی بود، باعث شد هرچه در توان داشت، در راه عشق و علاقهاش به کار برد و به قول خودش چه رؤیاهایی پس از کشیدن پردههای عاشورا در خواب دید و چه گرههای ناگشودنی که در زندگیاش باز شد ... شاید اغراق نباشد که گفت ایشان از معدود بازماندگان نقاشی قهوهخانهای به سبک و شیوۀ گذشتهاند و همچنان از روغنهای گیاهی و دستساز استفاده میکنند.[۱]
پانويس