نظام نااجتماعی: مناسبات قدرت و سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران پسا انقلاب

    از ویکی‌نور
    نظام نااجتماعی: مناسبات قدرت و سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران پسا انقلاب
    نظام نااجتماعی: مناسبات قدرت و سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران پسا انقلاب
    پدیدآورانباقری، یاسر (نویسنده)
    ناشرنشر نی
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۸
    شابک4-0277-06-622-978
    موضوعسیاست اجتماعی,Social policy,سیاست‌گذاری,Policy sciences,یارانه,Subsidies, -- ایران, -- Iran, -- ایران, -- Iran,ایران ,Iran,ايران,Iran,ایران ,Iran, -- سیاست اجتماعی , -- Social policy, -- آينده‌نگری, -- Forecasting, -- سیاست و حکومت, -- Politics and government,-- ۱۳۵۸ -,-- 1980 -, -- ‏‫۱۳۵۸ - ‏, -- 1979 -
    کد کنگره
    ‏‭HN۶۷۰/۲‬ ‭/ب۲۵ن۶ ۱۳۹۹‬

    نظام نااجتماعی: مناسبات قدرت و سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران پسا انقلاب تألیف یاسر باقری، از انقلاب 57 ایران بیش از چهار دهه می‌گذرد. در این دوران تغییرات بسیاری در سیاست گذاری اجتماعی رخ داده است و رویکرد آن از چپ گرایی تا راست گرایی در نوسان بوده است. با این میزان تنوع یا تشتت، آیا همچنان می‌توان از منطق حاکم بر میدان سیاست گذاری اجتماعی و شکل‌گیری این سیاست‌ها سخن گفت؟ نویسنده‌ی این کتاب بر این باور است که چنین منطقی وجود دارد و می‌کوشد با مطالعه‌ای تاریخی، برساختی از هندسه‌ی میدان سیاست گذاری اجتماعی ایران پساانقلاب ارائه دهد و منطق صورت بندی سیاست‌های اجتماعی این دوران را تحلیل کند. در کتاب حاضر، به پرسش‌های متعددی در تشریح معماری این میدان پاسخ داده شده است.

    ساختار

    کتاب از هفت فصل تشکیل شده است. فصل‌های کتاب عبارتند از:

    فصل اول: چارچوب مفهومی مطالعه

    فصل دوم: ویژگی‌های اساسی میدان سیاست گذاری اجتماعی

    فصل سوم: تعدیل یارانه ها

    فصل چهارم: تطور میدان سیاست گذاری اجتماعی پساانقلاب

    فصل پنجم: بازیگران اصلی میدان

    فصل ششم: تفرد تاریخی میدان

    فصل هفتم: آینده‌ی نظام سیاست گذاری اجتماعی در ایران

    گزارش محتوا

    از اساسی‌ترین چالش‌های مواجهه با میدان سیاست گذاری اجتماعی، در وضعیتی که هنوز میزان پژوهش‌ها در این زمینه بسیار اندک است، تعدد داده‌هایی است که به صورت درهم ریخته‌ای خود را به پژوهشگر می‌نمایاند. در این جنگل داده‌ها، نگارنده از مسیرهای ناهموار، صرف زمان زیاد برای گشودن برخی راه‌ها، و گاه صرف زمان در راه‌هایی که در نهایت دستاورد چندانی برای موضوع مطالعه نداشتند، گریزی نداشته است. امر شناخت در چنین فضایی، بسیار گران ممکن می‌شود و زمانی بر هزینه‌ی آن افزوده می‌شود که پژوهشگر بخواهد از مفاهیم پیش ساخته و کلیشه‌ای آکادمیک یا ایدئولوژیک فاصله بگیرد و بکوشد به کنه موضوع پی ببرد. کلیشه‌های تئوریک و ایدئولوژیک دو بستر آماده برای تشریح رخدادهایی اند که به ارائه‌ی تجویزات کپسولی از مصالح کمک می‌کنند. کوشش ما در این مطالعه، فاصله گیری از این بسترها بوده است تا شاید امکان گستراندن فرشی بر سنگلاخ‌های موجود در این میدان فراهم شود. پیروی از چنین منطقی نیازمند درآمیختن و نزدیک شدن هرچه بیشتر به میدان عمل بوده است. از همین روست که نگارنده بخش زیادی از زمان خود را صرف مشاهده‌ی مشارکتی یکی از سازمان‌های بزرگ اجتماعی کشور (سازمان تأمین اجتماعی) کرده است: در تدوین و اجرای برنامه‌ی راهبردی در سازمان مذکور، مشارکت ژرف کرده و کوشیده است با ورود در عرصه‌های مهم تصمیم گیری در آن جا دریابد فرایند تصمیم سازی در یک سازمان اجتماعی چگونه شکل می‌گیرد؛ همچنین تعاملات سازمان‌ها با سیاست‌های اجتماعی مصوب چگونه است و این سازمان‌ها چگونه می‌کوشند خود را در عرصه‌ی تصمیم گیری وارد کنند؟ از سوی دیگر، نگارنده به منظور پرهیز از تصورات انتزاعی یا غیرواقعی کوشیده است با حضور در بیش از 40 جلسه‌ی شورای عالی برنامه ریزی راهبردی سازمان مذکور، تعاملات میان سیاست گذاران و مدیران اجرایی یا بوروکرات‌های سطح خیابان را در مقیاس سازمانی رصد و ادراک کند. حضور نگارنده در میدان و پیگیری مجدانه‌ی مشارکت و داده کاوی مستمر و تعامل با کارشناسان مختلف اگرچه بازتاب ظاهری در متن کتاب ندارد، در کاهش شکاف زبانی و ادراکی میان پژوهشگر و کنشگران میدان، جهت گیری‌های پژوهشگران و برخورداری از ابزارهای ارزشیابی سایر داده‌ها بسیار مؤثر بوده است. اهمیت مشاهده‌ی مشارکتی برای نگارنده تا آن جا بوده که به گواه بسیاری از دست اندرکاران تدوین و اجرای برنامه‌ی راهبردی سازمان مذکور، در برهه‌ای از زمان مجدانه تر، از متولیان برنامه بر اجرای سیاست‌های مصوب پافشاری کرده است. در چنین فضا و کوششی است که فهم مقاومت‌ها در پایین دست و ملاحظات قدرت در فرادست و شناخت نقش و اثر گذاری بازیگران مختلف امکان پذیر شده است. این درون فهمی درباره‌ی بخشی از محیط مطالعه، در استخراج مفاهیم از میان سنگلاخ‌های میدان و پرهیز از تمسک ساده اندیشانه به کلیشه‌های تئوریک یا ایدئولوژیک کمک بسیار کرده است. علاوه بر مشاهده‌ی مشارکتی گسترده در میدان، که فهم مفاهیم و برخی رخداده‌ها را ممکن می‌کرد، بررسی اسناد نیز - که بخش گسترده‌ای از مصالح ترسیم میدان در این مطالعه را تأمین کرده است - زمان بسیار زیادی از انجام پژوهش را به خود اختصاص داده است؛ به ویژه آن که نگارنده در مواجهه با بیش از صدهزار صفحه از مذاکرات مجلس قرار داشته است و بارها لازم بوده بخش‌هایی از آن بازخوانی شود یا در تطابق با سایر داده‌ها قرار گیرد. در توصیف حجم داده‌های گردآوری شده همین بس که فقط یادداشت برداری‌ها درباره‌ی تعدیل یارانه در تاریخ پسا انقلاب از طریق مطالعه‌ی مشروح مذاکرات مجلس حدود 480 صفحه - یا در مورد سیاست‌های مسکن حدود 100 صفحه - بوده است. با این میزان از حچم داده، که در گردآوری آن بی دریغ عمل شده است، علاوه بر دشواری‌های متعدد تجزیه و تحلیل، امکان بروز آن در روایت میدان نیز وجود نداشت؛ چرا که عموما هر نوع روای و الگوسازی محصول چشم پوشی از داده‌های ناموافق معدود یا داده‌های پراکنده‌ی کوچک و جزئی تر در برابر داده‌های تأییدکننده‌ی بزرگ تر و کلی تر است، و هرچه بر جزئیات بیشتری تأکید شود، اقبال کمتری برای روایت الگوی اصل میدان وجود خواهد داشت. بنابراین نگارنده کوشیده است تا، همچون یک فیلم ساز، بارها و بارها سناریوهایی برای تصویر روایت هم نشینی داده‌ها ارائه کند و آن‌ها را با سایر داده‌های با اهمیت تطبیق دهد اما در نهایت آن را کنار گذارده و به نماهای دیگر و سایر الگوهای ممکن روی آورد.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها