نبراس الضياء و تسواء السواء في شرح باب البداء و إثبات جدوی الدعاء
نبراس الضياء و تسواء السواء في شرح باب البداء و اثبات جدوي الدعاء | |
---|---|
پدیدآوران | میرداماد، سید محمدباقر بن محمد(نویسنده)
ناجی اصفهانی، حامد(محقق) نوری، علی بن جمشید(حاشیه نویس) |
عنوانهای دیگر | نبراس الضياء في معني البداء نبراس الضياء في تحقيق البداء |
ناشر | هجرت مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | ايران - قم ايران - تهران |
سال نشر | 1374ش |
چاپ | 1 |
موضوع | 1.بدا 2.کلام شيعه اماميه - متون قديمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 218/44 /م9ن2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نبراس الضياء و تسواء السواء في شرح باب البداء و إثبات جدوی الدعاء، اثر میر محمدباقر داماد (متوفی 1041ق)، رسالهای است درباره مسئله بداء و بهمناسبت نقد فخر رازی به شیعه در باب بداء و پاسخ خواجه نصیر طوسی پرداخته و نظر خود را در تبیین این مسئله آورده است[۱]
کتاب حاضر یکی از آثار مهم کلامی میرداماد است؛ چه، اینکه در آراء تمام اندیشمندان پس از او، جای پای این رساله به چشم میخورد[۲]
ساختار
کتاب با مقدمه مفصلی از محقق آغاز و مطالب مشتمل بر یک دیباچه و سه بخش کلی است.
گزارش محتوا
در مقدمه مصحح، پس از نگرشی کوتاه به خصایص کلام شیعه دوازده امامی، از جمله منصوص بودن امامت، رجعت، تقیه و بداء و ارائه کتابنامهای در آن، به تحلیل آموزه بداء پرداخته شده است[۳]
مؤلف در دیباچه رساله، با نقل کلام امام فخر رازی، بیان خود را آغاز میکند. فخر رازی در کتاب «محصل» گوید: شیعه با استفاده از دو اصل بداء و تقیه، خود را از هر اشتباه و کذبی مبرا مینمایند. همی گویند در آینده ما دارای حکومت و عزت خواهیم شد و وقتی بدان دست نمییابند، گویند بداء شده است و وقتی حرفی میزنند و بعد معلوم میگردد که خطا و باطل بوده، گویند تقیة گفتیم. خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب «نقد المحصل» به پاسخ از این افتراء برآمده و گوید: اولا خبر بداء خبر واحد است - در مورد اسماعیل پسر امام جعفر صادق(ع) - و موجب علم و عمل بدان نیست و ثانیا تقیه مورد خاص دارد و در تمام موارد جایز نیست[۴]
محقق داماد از کلام امام فخر رازی برمیآشوبد و کلام خواجه نصیرالدین طوسی را در مسئله تقیه مورد قبول و در مسئله بداء مورد اشکال قرار داده و میگوید: اولا مسئله از طریق اهل سنت نیز مطرح گردیده و پارهای از آیات قرآنی دال بر آن است. ثانیا خبر روایت بداء در مورد اسماعیل پسر امام جعفر صادق(ص) غیر قابل قبول است و معارض با اخبار باب امامت ائمه اثناعشری(ع) است و بر اساس مبنای فوق، پایه بخش نخستین رساله خود را پی مینهد[۵]
بخش اول: در پی انتقاد به خبر بداء، نویسنده امامت ائمه اثناعشری را محرز میداند، ولذا ادله اثبات امامت را بر دو پایه استوار میبیند: الف)- احادیث و اخبار فضائل ائمه اثناعشری(ع)؛ ب)- مثالب و کژیهای موجود در جانشینان دروغین خلافت. بدین طریق او بیش از یکسوم رساله خود را به همین اصل اختصاص داده که در آن نیز از گفتارهای جدلی و خطابیاستمداد جسته است[۶]
بخش دوم: در این بخش به طرح اصلی رساله پیرامون بداء رسیدگی میگردد که خود بر سه پایه استوار است: الف)- ذکر اخبار وارده در مسئله بداء؛ ب)- بررسی لغوی واژه «بداء» و عدم انکار استناد آن به خداوند؛ ج)- طرح بیانی مسئله بداء که این بخش نیز بر دو قسمت است:
- طرح آموزه بداء و هماهنگی مفهوم آن با نسخ و اختلاف آن در تشریع و تکوین که در پایان رساله با اشارهای گذرا به طرح همین بخش، رساله بهصورت ناتمام انجام یافته است.
- بررسی مسئله تکوین و موجودات مکون که در پی آن، به مذهب تثلیث و تربیع در اقسام موجودات اشاره شده و در این رهگذر، وجه تخصیص بداء به مکونات، روشن میگردد[۷]
بخش سوم: این بخش که از جهتی، یک بخش فرعی و استطرادی در مسئله بداء میباشد، به اعتباری بهطور مستقیم با بداء در ارتباط است. در این مرحله به طرح حصول کثرت از وحدت از رهگذر مسائل علم حروف و اعداد اشاره شده که بیش از یکپنجم رساله را به خود اختصاص داده است[۸]
بداء - در لغت عرب - به معنای آشکار شدن چیزی پنهان است و نیز در جایی که برای انسان تغییر عقیده یا علم حاصل شود، به کار میرود و در قرآن مجید آمده است که: «بدا لهم سيئات ما عملوا»[۹]
متکلمان و مفسران مسلمان در شرح و تفسیر آن، مطالبی نزدیک به هم گفته و نوشتهاند، ولی این مسئله در نظر میرداماد اهمیت ویژهای داشته و در این کتاب، بهصورت مفصل، بدان پرداخته است. میرداماد در توضیح مسئله بداء میگوید که بداء مانند «نسخ» است - و میدانیم که نسخ به معنای تغییر تمام یا بخشی از حکم شرعی و قانون موضوعه است، پس از آنکه، دیری آن حکم و قانون عملی شده باشد - اگر در اوامر و نواهی شرعی که خطاب به مردم است تغییری یافت گردد یا بهکلی برداشته شود، آن را «نسخ» میگویند و هرگاه که أمر تکوینی (یعنی سرنوشت رقمخوردهای) از جانب خداوند دگرگون شود - مثل آنکه با دعاء و صدقه و مانند آن، بلائی از سر انسان بگذرد - آن را بداء مینامند[۱۰]
اما بداء در سلسله مراتب امر و مشیت الهی جایی معین دارد و چون علم الهی را به مراتب قضا و قدر علمی و عینی تقسیم نموده است، قضای الهی را بهدور از هرگونه بداء و تغییر و تبدیل میداند؛ همچنانکه آن را حتی درباره مفارقات (موجودات منزه از ماده مانند فرشتگان) روا نمیداند[۱۱]
میرداماد معتقد است که در وعاء دهر - که جای ثبات و نظام جامع و کلی حوادث و حقایق است - بداء راه ندارد؛ زیرا اگر در دهر راه یابد، مانند آن است که دهر از ثبات خود بیرون آمده و شکل تغییر و سیلان را - که ویژه ماده است - پذیرفته باشد. آنچه که در آن، بداء راه دارد، عالم «قدر» است که با وعاء زمان منطبق است[۱۲]
مسئله بداء، از یک طرف به مسئله وعاء دهر و از طرف دیگر به قضای الهی و مراتب علم باری تعالی مربوط میگردد و بر روی هم روشن میشود که دستگاه فلسفی میرداماد بر محور وعاء دهر و حدوث دهری بنا شده و استوار است و ازاینرو در کتاب حاضر نیز به بهانه اثبات و تصحیح بداء - که از عقاید امامیه است - به بیان انحاء حدوث ذاتی و دهری و زمانی میپردازد و وعاء زمان و ویژگیهای آن و فرق زمان با وعاء ثوابت دهری را شرح میهد[۱۳]
گویی با بیان اوصاف وعاء زمان که اساس و جوهره ذاتی آن حرکت و تغییر و تبدل و سیلان و بیقراری است، میخواهد نتیجه بگیرد که «بداء» نه فقط صحیح و ممکن که بایسته و ناگزیر است و حکم ثابت الهی در جهان متغیرات بایستی گاهی بهصورت بداء، جامه عوض کند[۱۴]
وضعیت کتاب
فهرست اجمالی مطالب در ابتدا و سایر فهارس، در انتهای کتاب آمده است که عبارتند از: فهرست تفصیلی مطالب؛ آیات؛ روایات؛ فرق و طوائف؛ امکنه؛ کتب و رسائل؛ اعلام و مآخذ.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع و اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- جوادی، قاسم، «مبانی کلامی اندیشه سیاسی شیعه از منظر میرداماد»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: علوم سیاسی- دانشگاه باقرالعلوم، شماره 22، تابستان 1382 (18 صفحه، از 213 تا 230).
- حسینی خامنهای، سید محمد، «تحقیق: نگاهی به زندگی، شخصیت و مکتب صدرالمتألهین (6)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: خردنامه صدرا، شماره 7، بهار 1376 (24 صفحه، از 23 تا 46).