میزان العقاید

    از ویکی‌نور
    میزان العقاید
    میزان العقاید
    پدیدآورانغزالی، محمد بن محمد (نویسنده)

    حسینی، مریم (محقق)

    علیزاده کاشانی، محمود (مترجم)
    ناشرمولی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک4ـ144ـ339ـ600ـ978
    کد کنگره
    ‏BP ۲۸۲/۶/غ۴م۹ ۱۴۰۰

    میزان العقاید تألیف محمد بن محمد غزالی (450-505ق)، تصحیح و تحقیق مریم حسینی، با همکاری محمود علیزاده کاشانی، غزالی در این رسالۀ کوتاه تلاش می‌کند تا از تمام زیبایی‌های هستی، از عالم مجردات و موجودات سخن گوید و مسافر نوپای خود را تا رسیدن به حقیقت کلمه و نطق هدایت کند تا بر سر درخت طیبه از هر شاخه‌ای ثمره‌ای بردارد که هر یک را طعمی دیگر و شکلی دیگر و لذتی دیگر و حلاوتی دیگر است. غزالی در این رساله مسیر رهروی طریق را به بالارفتن از شاخه‌های درخت و خوردن ثمره و میوه‌آن تشبیه می‌کند.

    گزارش کتاب

    از گذشته تا امروز بزرگان علم و ادب بارها از ابوحامد محمد غزالی به عنوان یکی از برجسته‌ترین افراد تاریخ و فرهنگ اسلام یاد کرده‌اند. در صدسالۀ اخیر میزان توجه به این اندیشمند برجسته افزونی یافته و در باب احوال و آثار وی کتاب‌ها نوشته شده است. غزالی را یکی از پرتألیف‌ترین حکمای عالم اسلام دانسته‌اند. تعداد آثار وی از کتاب‌ها و رساله‌ها آن اندازه بوده است که کتاب‌شناسی‌هایی برای آثار او ترتیب داده شود.

    آثار فارسی غزالی مربوط به سال‌های بازگشت به خراسان است و احتمالاً در دورانی نوشته شده که او در نظامیۀ نیشابور به تدریس معارف اسلامی مشغول بوده و مخاطبانی فارسی‌زبان داشته است. به نظر می‌رسد غزالی در سال‌های بازگشت به خراسان به ترجمۀ آثار پیشین خود در موضوع اخلاق و عرفان روی می‌آورد. نگارش کتاب «کیمیای سعادت» که مهم‌ترین اثر فارسی غزالی است و ترجمه و مختصر «احیاء علوم الدین» به شمار می‌رود، احتمالاً در حدود سال 500 هجری به پایان رسده باشد. تاریخ نگارش «نصیحة الملوک» هم بنا بر نظر جلال‌ همایی احتمالا «در ایام اقامت وی در طول مابین سنوات 500 ـ 505 هجری و بعد از تألیف احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت و به بعض قرائن در حدود سال 502 ـ 503 بوده است».

    مهم‌ترین مقصد و مقصود غزالی در بیشتر آثارش، روشن‌کردن مسیر خوشبختی برای جماعت مردمانی است که با مطالعۀ آثار وی راه‌های رسیدن به سعادت را بیابند. رسالۀ «میزان العقاید» با قول «لا اله الا الله» آغاز می‌شود و با همین عبارت پایان می‌یابد. گویا غرض غزالی از بیان شجرۀ طیبه همان کلمۀ طیبۀ «لا اله الا الله» باشد. وی در ابتدای رساله می‌نویسد: «عقیدۀ دل‌ها به علم و عمل ثابت و قوام این هر دو اصل در قول «لا اله الا الله» مندرج. و در بند 24 رساله در عبارت‌های پایانی کتاب دوباره به قول «لا اله الا الله» بازمی‌گردد: «و آنکه از نور عقیدت پاک به وادی کلمۀ طیبه درآید و در دریای «لا اله الا الله» گذاره کند و به زیر شجرۀ طیبه آید ....».

    غزالی در ابتدای این رساله و بر سر اولین شاخۀ این شجرۀ طیبه، «نطق» را می‌نشاند و آن را اساسی‌ترین وجه فارق میان آدمی و بهائم می‌خواند و در باب حقیقت سخن حرف می‌زند. او شاخۀ دوم درخت طیبه را شاخۀ «عقل» می‌داند که وجود اولی و اشراف جواهر و آینۀ قدس است. غزالی بر ساخۀ سوم درخت طیبه «علم» را می‌نشاند و آن را نزد حق‌تعالی شریف‌تر از عقل می‌داند؛ زیرا که خداوند را عالِم گویند و عاقل نگویند؛ ولی دربارۀ آدمیان این طبقه‌بندی را صحیح نمی‌داند و نزد ایشان عقل را شریف‌تر از علم می‌داند؛ زیرا معتقد است آدمیان به واسطۀ عقل می‌توانند به علم دست یابند.

    «حکمت» از نظر غزالی در مرتبه و شاخۀ چهارم جای دارد. ترکیبات «چشمۀ حکمت»، «معدن حکمت»، «آفتاب حکمت» و «نور حکمت» که در این بند جای دارند، مفهوم زیبایی‌شناسانۀ حکمت از نظر وی را بازمی‌نمایانند. شاخۀ پنجم درخت طیبه، شاخۀ «فکرت» است و تفکر حرکت دل است. در این بخش غزالی حرکت دل را به گام سپردن فردی در بادیه تشبیه می‌کند که برای طی مسافت به‌ناچار آن سرزمین را به پا می‌پیماید. شاخۀ ششم این درخت طیبه، «همت» است. غزالی برترین اخلاق حمیده از خصال را همت می‌داند. همت را جنبانندۀ چیزها در طلب کمال می‌خواند و ثمرۀ آن را سخاوت می‌داند که به نظر او از خصلت‌های آدمی هیچ بهتر از سخاوت نیست.

    شاخۀ هفتم درخت طیبه، «معرفت» است. از نظر غزالی معرفت حقیقت شناختن چیزهاست که جز به فکر و بصیرت حاصل نمی‌شود. شاخۀ هشتم درخت طیبه، «اخلاص» است. کلمات کلیدی در این بند اخلاص و نیت هستند که غزالی نشان اخلاص را نیت درست می‌داند. شاخه و ثمرۀ نهم «محبت» و «عشق» هستند. اصل نهم در «کیمیای سعادت» و «احیاء ...» هم محبت و شوق و عشق است. در ایند هم واژه‌های کلیدی مودت و شوق است. غزالی مراتب محبت را از الفت ارواح و مودت و موافقت آغاز می‌کند تا به مرتبۀ شوق برسد و مرتبۀ بالاتر از آن را محبت و مرتبۀ عالی و آخر آن را عشق می‌داند و در باب هر یک سخن می‌گوید.

    شاخۀ دهم و آخرین و بالاترین مرتبه که نتیجۀ محبت است، «رضا» نام دارد. از نظر غزالی هر روحی که محل محبت حق شود، به احکام و مقدورات الهی راضی شود و این مرتبه را نهایت مراتب تعالی می‌داند؛ زیرا عدل نتیجه و ثمرۀ ان است که هرکه بدین مرتبه رسد، بر ظاهر و باطن خود به عدل ولایت راند.

    غزالی سپس فصلی مستقل را در «عدل» و ثمرۀ آن که «ولایت» است می‌آورد و ضرورت پیروی از آن را هم در عالم نفسانی و هم در عالم بیرونی ذکر می‌کند. در فصل «در خاتمت رساله» نیز خلاصه و نتیجه‌ای از مطالب رساله در منظر خواننده آورده شده است.

    غزالی در این رسالۀ کوتاه تلاش می‌کند تا از تمام زیبایی‌های هستی، از عالم مجردات و موجودات سخن گوید و مسافر نوپای خود را تا رسیدن به حقیقت کلمه و نطق هدایت کند تا بر سر درخت طیبه از هر شاخه‌ای ثمره‌ای بردارد که هر یک را طعمی دیگر و شکلی دیگر و لذتی دیگر و حلاوتی دیگر است. غزالی در این رساله مسیر رهروی طریق را به بالارفتن از شاخه‌های درخت و خوردن ثمره و میوه‌آن تشبیه می‌کند.

    این رساله نثری روان و دلنشین دارد که خاطر هر پارسی‌زبانی را به خود جلب می‌کند. صداقت کلام که با روانی بیان همراه شده، نثری زلال و جاری را ایجاد کرده است. متن رساله با انواع واژه‌های عرفانی و حکمی تزئین یافته است. فراوانی اصطلاحاتی از این‌دست از ویژگی‌های سبکی این اثر است. غزالی تلاش کرده تا حد امکان رعایت سجع را در کلام داشته باشد و موسیقی سخن را پاس دارد.

    از این رساله تاکنون دو نسخه یافت شده که در این تصحیح از آنها استفاده شده است. یکی نسخۀ اساس که در کتابخانۀ ایاصوفیه استانبول نگه‌داری می‌شود و دستنویس دومی که در این تصحیح از آن استفاده شده، نسخۀ دانشکدۀ الهیات دانشگاه مشهد است. مصحح در مقدمۀ کتاب، ضمن اشاره به متن رساله، نکاتی دربارۀ انتساب این رساله به غزالی نیز بیان کرده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها