موقف الزيدية و أهل السنة من العقيدة الإسماعيلية و فلسفتها

    از ویکی‌نور
    ‏موقف الزيدية و أهل السنة من العقيدة الإسماعيلية و فلسفتها
    موقف الزيدية و أهل السنة من العقيدة الإسماعيلية و فلسفتها
    پدیدآورانمرجوني، کمال‌الدين نورالدين (نویسنده)
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2009م,
    شابک978-2-7451-6255-7
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    موقف الزيدية و أهل السنة من العقيدة الإسماعيلية و فلسفتها، تألیف کمال‌الدین نورالدین مرجونی در اصل پایان‌نامه دکترا با عنوان «جهود الزيدية في الرد علی الباطنية» بوده که در دانشگاه قاهره به راهنمایی «محمد سید جلیند» دفاع شده است. در این اثر اعتقادات و افکار اسماعیلیه باطنیه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر یک مقدمه تحقیقی، یک تمهید در دو مبحث، سه باب و یک خاتمه است. هریک از ابواب کتاب نیز خود مشتمل بر فصولی است.

    نویسنده در هر مبحث ابتدا آرای باطنیه را در هر مسئله و اختلافات پیرامون آن و سپس دیدگاه زیدیه را در آن مسئله ذکر کرده است. در خلال ارائه مسئله گاه نظر خود را با تحلیل و نقد بیان کرده است؛ اما غالباً ً دیدگاهش را در نهایت بحث و پس از ارائه اشکال زیدیه بر باطنیه آورده است[۱].

    گزارش محتوا

    در مقدمه کتاب چنین می‌خوانیم: فرقه‌های شیعه در جزئیات و تفاصیل اعتقادات با یکدیگر اختلاف‌هایی دارند، اما همه آنها بر این متفقند که علی(ع) نسبت به امامت و قیام به این امر در امت مستحق‎ترین است. فرقه زیدیه و امامیه و اسماعیلیه به‌لحاظ گستردگی و تعداد بزرگ‎ترین فرقه‌ها هستند. بااین‌حال گروهی گروه دیگر را تکذیب می‌کنند و بااینکه مابین آنها تناقضاتی در اعتقادات و به‌ویژه در امامت وجود دارد، برخی، برخی دیگر را گمراه می‌خوانند. در این بین شیعه اسماعیلیه به جهت اینکه از سوی دیگر مسلمانان متهم به اسلام ظاهری هستند مورد حملات شدید قرار گرفته‌اند. به همین جهت اهل سنت، اسماعیلیه را از جمله مذاهب خارج از اسلام می‌دانند. زیدیه نیز همین اعتقاد را دارند و می‌گویند: اسماعیلیان در ظاهر اسلام را رعایت می‌کنند، اما در باطن کافر هستند و به هیچ‎یک از شرایع پایبند نیستند[۲].

    انتشار اسماعیلیه باطنیه در جاهای متعددی از یمن و اختلاط آنها با زیدی‌ها که اکثریت را تشکیل داده‌اند، سبب شده که نقش سیاسی مهمی به هنگام سیطره قوای اجنبی در یمن و در همه اعصار داشته باشند[۳].

    در ادامه مقدمه به دیدگاه استاد جعفر سبحانی به‌عنوان یکی از اعلام شیعه امامیه معاصر یاد شده که سیمای درگیری‌ها و دشمنی‌های بین زیدیه و اسماعیلیه را به‌اختصار بیان کرده و توضیح داده که زیدیه و اسماعیلیه از فرق شیعه هستند که بینشان اتفاقات و اختلافاتی وجود دارد. هر دو گروه متفقند که رهبری جامعه اسلامی پس از رحلت نبی اکرم(ص) به بیعت و اختیار نبوده، بلکه به نص رسول(ص) بر یکی از آحاد جامعه بوده و متفقند بر اینکه نص بر علی(ع) و فرزندانش حسن و حسین(ع) صادر شده است؛ به‌جز اینکه زیدیه قائل است به اینکه استمرار امامت پس از امام حسین(ع) به خروج و دعوت صورت می‌گیرد و در ابتدا این قاعده با خروج امام زید، سپس پسرش یحیی و... تمثل یافت. اما اساعیلیه قائل به استمرار نص الهی پس از حسین(ع) بر امامت زین‌العابدین و امام باقر و امام صادق و پس از او فرزندش اسماعیل است که در نزد آنها مهدی امت است[۴].

    در تمهید کتاب در ضمن دو مبحث ابتدا فرقه زیدیه معرفی و سپس از فرق یا مذاهب آن سخن رفته است. در مبحث دوم نیز باطنیه و مهم‎ترین فرق آن معرفی شده است. سپس اهداف باطنیه و مهارت‎های آنها در دعوت به شیوه‌های مختلف مطرح شده است. نویسنده همچنین تأکید کرده است که فرقه مورد بحث در این کتاب، اسماعیلیه باطنیه است، نه دیگر فرق باطنیه مانند: قرامطه، اخوان‌الصفا، نصیریه و دروزیه[۵].

    ادعاهای باطل باطنیه با اختلاف صور و مذاهبش بر مجموعه‎ ستون‌هایی استوار است که کنار گذاشتن نظر عقل، نظریه مثل و ممثول و تأویل، استعانت از تعالیم ادیان مغایر با اسلام و کمک گرفتن از فلسفه از آن جمله است. باب اول به پنج فصل تقسیم شده است. در ابتدا دیدگاه زیدیه در رابطه با نظریه تعلیم نزد باطنیه ذکر شده و سپس نقد زیدیه بر آن آمده است. همچنین در این باب موضع زیدیه نسبت به تأثیر پذیرفتن باطنیه از ادیان یهودیت، مسیحیت و زرتشتیان و مذاهب فلسفی بررسی شده است[۶].

    در باب دوم کتاب موضع زیدیه در مورد اعتقادات باطنیه در رابطه با توحید و اسما و صفات الهی ذکر شده است. سپس موضع آنان نسبت به دیدگاه باطنیه درباره موضوعات خلقت عالم و نبوت و سمعیات تبیین شده است[۷].

    زیدیه – به‌جز حمیدان بن یحیی (656ق) - ‎معتقدند که امام علی(ع) به نص خفی به امامت رسیده و امام حسن و امام حسین(ع) به نص جلی به امامت رسیده‌اند[۸].

    در بخشی از باب دوم، به مناقشه ابن تیمیه در برخی از آثارش در رابطه با دیدگاه باطنیه اشاره شده که از توصیف خداوند به نفی و اثبات خودداری می‌ورزند. از نظر ابن تیمیه، باطنیه با این دیدگاه، قانون منطقی بدیهی که همان قانون عدم تناقض است را نفی می‌کنند. ابوسلیمان سجستانی باطنی در کتابش «الأقاليد الملكوتية» آن‎چنان‌که ابن تیمیه در کتابش «شرح العقيدة الإصفهانية» نقل کرده، چنین می‌گوید: ما بین نقیضین منتاقضین جمع نمی‌کنیم، تا بگوییم خداوند زنده است و زنده نیست؛ بلکه دو نقیض را برمی‌داریم و می‌گوییم: او نه موصوف است و نه لاموصوف[۹].

    در سومین باب کتاب دیدگاه باطنیه در رابطه با امامت و عصمت امام بیان شده است. زیدیه در رابطه با عصمت قول واحدی ندارند؛ گروهی تنها قائل به عصمت اهل کساء هستند، نه دیگر ائمه(ع). گروهی نیز تنها امام علی(ع) را معصوم می‌دانند. برخی از زیدیه نیز همانند امامیه و اسماعیلیه معتقد به عصمت همه ائمه هستند[۱۰]؛ البته نویسنده به‌رغم این اختلاف با مطالعه منابع فراوانی که نزد وی بوده به این نتیجه رسیده که بیشتر زیدیان معتقد به عصمت ائمه(ع) نیستند. لذا بیشتر علمای زیدیه در این مسئله به نقد آرای باطنیه پرداخته‌اند؛ تا جایی‌که صاحب بن عباد به نقد برادران زیدی‌اش که معتقد به عصمت امام بودند، پرداخته است[۱۱].

    برخی از فعالیت‎های تحقیقی در جهت نگارش اثر عبارتند از:

    1. گردآوری تألیفات زیدیه که در پاسخ به اسماعیلیه باطنیه نوشته شده است و استخراج جمیع مطالبی که در حقیقت به موضوع بحث بازمی‌گردد.
    2. تقسیم مسائل اعتقادی به سه قضیه اصلی: الهیات، نبوات و سمعیات و همچنین افزودن مسئله امامت که شیعه آن را از مهم‎ترین ارکان دین می‌داند.
    3. منحصر نمودن مطالب اعتقادی به مباحث و مناقشات مربوط به زیدیه باطنیه پس از مطالعه تمامی آنچه از آثار خطی و چاپی آنها یافت شد، سپس گردآوری همه اقوال زیدیه مرتبط به بحث و قرار دادن عناوین مناسب با کمک سخنان اهل علم که در توضیح عقاید اسلامی تلاش کرده‌اند.
    4. در هر دیدگاهی سعی شده به مصادر اصلی رجوع شود؛ مگر اینکه جستجو به جایی نرسیده باشد که گاه در خلال بحث به کتبی که دسترسی به آنها میسر نبوده، اشاره شده است[۱۲].

    وضعیت کتاب

    فهارس آیات قرآن، احادیث نبوی و مأثورات، اعلام، مصادر و مراجع و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

    در پاورقی‌های کتاب به شماره آیه و سوره اشاره شده است. همچنین به منابع احادیث و آثار اشاره گردیده است. اگر در صحیحین آمده باشد به همان اکتفا شده و اگر در غیر آنها آمده باشد به همان منابع اشاره شده است. جالب آنکه نویسنده در مقدمه تصریح کرده که نتوانسته منابع برخی احادیث به‌ویژه احادیثی را که از سوی شیعه روایت شده را پیدا کند؛ البته به دلیل این مطلب اشاره نکرده است[۱۳]. همچنین معرفی اعلام و ارجاعات مفیدی در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص14
    2. ر.ک: همان، ص7
    3. ر.ک: همان، ص8-7
    4. ر.ک: همان، ص9
    5. ر.ک: همان، ص15
    6. ر.ک: همان، ص16-15
    7. ر.ک: همان، ص15
    8. ر.ک: متن کتاب، ص‎429
    9. ر.ک: همان، ص‎209
    10. ر.ک: همان، ص‎430
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: مقدمه، ص14-13
    13. ر.ک: همان، ص14

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها