موسوعة التربية العملية للطفل

    از ویکی‌نور
    موسوعة التربية العملية للطفل
    موسوعة التربية العملية للطفل
    پدیدآورانشاش، هدیةالله احمد (نویسنده)
    ناشردارالسلام للطباعة و النشر و التوزیع و الترجمه
    مکان نشرقاهره
    سال نشر1428ق/2007م
    چاپدوم
    موضوعکودکا‌ن‌ - سرپرستی‌,والدین‌ و کودک‌,تربیت‌ خا‌نوادگی‌,اسلام‌ و کودکا‌ن‌
    کد کنگره
    ‏HQ/ش۲م۸ ۷۶۹

    موسوعة التربية العملية للطفل تألیف هدیةالله احمد شاش، در این نوشتار تلاش شده است در کنار بحث‌هاى نظرى در حوزه تربیت کودک در اسلام، با پیش‌رو نهادن پیشنهادها و دستورالعمل‌هایى، والدین و مربیان به صورت کاربردى در زدودن و حل مشکلات تربیتى در حوزه‌هاى رفتارى و عاطفى کودکان یارى و راهنمایى شوند. مخاطب کتاب عموم مردم به‌ویژه مربیان و والدین است. نیز براى تفهیم بهتر مفاهیم کلیدى و پایدارى بیشتر آن‌ها در ذهن خواننده، دربارۀ شمارى از مفاهیم نقاشى‌هایى در متن گنجانده شده است.

    به‌طور قطع در زبان فارسى و تا آن‌مایه که آگاهى کتاب‌شناخت این قلم‌زن قد مى‌دهد در عربى هم تاکنون چنین اثر آن هم با رویکرد اسلامى منتشر نشده است. به دیگر سخن بدایع این کتاب به‌مراتب بیش از تکرارهاى آن است. مؤلف از منابع و مآخذ فراوانى بهره گرفته و مباحثش کوتاه افتاده و از قرآن کریم و سنت نبوى هم غفلت نکرده است.

    در این متن از مربى یاد شده و مراد از آن هرکسى است که به تربیت همت گمارد اعم از والدین و معلم و مربى. نیز هرگاه از واژه کودک استفاده شده مراد کودکى اول و کودکى دوم و هرگاه واژه فرزندان به کار رفته است مراد کودکى و نوجوانى است و در هر دو کاربرد به دختر و پسر نظر شده است. ناگفته نماند، واژه موسوعه در عنوان کتاب به معناى جُنگ است نه دائره‌المعارف یا دانشنامه.

    از مقدمه تقریظى دکتر عبدالرحمان نقیب - تربیت‌پژوه بنام مصرى - و پیشگفتار پدیدآورنده که بگذریم، مطالب این اثر در شش فصل سامان پذیرفته است.

    در پیشگفتار مؤلف که کوتاه افتاده است از علل پرداختن به موضوع، اهمیت این کتاب، هدف‌هاى تألیف آن و روش نگارنده در این پژوهش سخن رفته است.

    در فصل یکم، پس از اشاره به معناى لغوى و اصطلاحى کودک (طفل) و تربیت، یادآورى شده است، تربیت نبوى گذشته از اصول چهارگانه تربیت جدید، داراى اصول و مبانى دیگرى است. پس از این به اهمیت دوره کودکى و ویژگى‌هاى رشد کودک و مأجور بودن والدین کوشا در تربیت فرزند و این‌که تربیت فرزند از مهم‌ترین مظاهر شکر نعمت فرزند است پرداخته شده است؛ سپس از حقوق کودک در اسلام و تقسیم آن‌ها به حقوق پیش از ولادت (در طى ده ماده) و حقوق کودک پس از ولادت (در بیست و یک ماده) سخن رفته و افزوده شده است که مردم از سنت‌هاى نبوى در مورد ولادت فرزند بى‌خبرند از این‌رو به آداب و عادات غربیان روى آورده‌اند. آنگاه به شرح سنت‌هاى نبوى در روز اول ولادت پرداخته شده است (بشارت دادن، تبریک گفتن، دعا کردن، سپاس گزاردن، در گوش کودک اذان و اقامه گفتن، کام گشودن). پس از این سنت‌هاى نبوى مربوط به روز هفتم ولادت کودک به‌شرح آمده است (نام نهادن، کنیه نهادن، عقیقه، ختنه، تراشیدن موى سر و معادل وزن آن زر صدقه دادن).

    عنوان فصل دوم، گامى فراسوى تربیت خانوادگى درست و بى‌مشکل است و در شرح و واکاوى آن، نخست از نقش خانواده در تربیت فرزندان و مشکلات فراروى خانواده‌هاى عرب در عصر کنونى یاد شده است و پس از آن از زمان مناسب آغاز تربیت و نقش مادر در تربیت فرزندان در پیش و پس از ولادت و نقش پدر در تربیت فرزندان سخن رفته است (علل دور افتادن پدر از نقش خود، رابطه پدر با کودک و تأثیر آن بر رشد او، پدر چگونه مى‌تواند معلم ارزش‌ها و اصول و اهداف باشد؟، پیامدهاى زیانبار خشونت پدر با فرزندان، همسر چگونه مى‌تواند شوهر را در ایفاى نقش پدرى یارى رساند؟).

    در ادامه به تأثیر نوع روابط والدین با یکدیگر بر تربیت فرزندان نظر شده است (تأثیر اختلافات والدین بر فرزندان، بیان شمارى از آثار اختلاف میان والدین بر فرزندان، تأثیر اختلاف میان والدین بر فعالیت‌هاى تربیتى آنان، هنگام رخ دادن اختلاف و چالش چگونه باید رفتار کرد؟). پس از این به تأثیر طلاق بر فرزندان اشارت رفته و در شرح موضوع از مطالب زیر یاد شده است: چگونه فرزندان را از طلاق آگاه کنیم‌؟، لزوم و روش دور داشتن فرزندان از پیامدهاى منفى طلاق، پدر خانه‌دار و نقش پدرى و مادرى، دیدار فرزندان با والدین پس از جدایى آنان، زن‌بابا چگونه باید رفتار کند؟، ازدواج دربارۀ مادر و تربیت فرزند.

    پدیدآورنده پس از این به چگونگى رویارویى با عوامل منفى مؤثر بر تربیت فرزندان پرداخته‌است (ضعیف شدن نقش تربیتى مسجد، راه‌هاى جبران این ضعف، ناسازگارى گفتارو رفتار بزرگ‌تران به‌ویژه والدین، فقر خانواده، افراط و تفریط در تشویق و تنبیه، دوستان‌ناباب، کوتاهى در پاسخ به پرسش‌هاى کودک، ضعف آموزش در مدارس، کمبود ادبیات اسلامى شایسته براى کودکان، طلاق، مسافرت پدر، کار کردن مادر در بیرون از منزل، تلویزیون).

    در فصل سوم دربارۀ مربى موفق و ویژگى‌هاى او سخن رفته است. سرآغاز این فصل‌اشارتى است به سى و سه صفت که موجب مى‌شود مربى در کار خود کامروا شود؛ سپس‌براى خودسنجى این صفات در مربى، پرسش‌نامه‌اى با پاسخ‌هاى آرى، گاهى، نه آورده‌شده است. آنگاه پرسش‌نامه چهارجوابى‌اى تنظیم شده است تا مربى میزان توانایى تعامل‌خود با کودکان را ارزیابى کند. پس از این در جدولى ضمن بیان شمارى از مهارت‌هاى‌تربیتى به تعریف آن‌ها پرداخته شده و نمونه‌هایى عملى آورده شده است تاخواننده با تطبیق آن‌ها بر خود دریابد تا چه پایه از این مهارت‌ها برخوردار است. پس ازاین، پرسش‌هاى زیر مطرح و واکاوى شده است: آیا هدف تربیت فرزندانت را معلوم‌داشته‌اى‌؟ چگونه براى تربیت برنامه‌ریزى کنیم‌؟ چگونه با فرزندان رابطه‌اى استوار برقرارکنیم‌؟

    خانم نگارنده در ادامه، بیست و چهار روش براى نشان دادن محبت خود به فرزندان مطرح ساخته و پرسش‌نامه‌اى با پاسخ‌هاى همیشه، گاهى، بسیار کم، هرگز براى خودارزیابى ابراز محبت به فرزندان آورده است؛ سپس با طرح پرسش‌هایى سه‌جوابى از مربى خواسته است با پاسخ به آن‌ها معلوم دارد از مربیان نازپرور است یا بسیار سختگیر است و یا رفتارى متعادل دارد؛ سپس ضمن تعریف هریک از سه گونه مربى یادشده به نمونه‌هایى از رفتار این مربیان با کودکان اشاره شده و پیامدهاى هریک از این سه نوع تربیت برشمارده شده است و با عنوان کردن هفت رفتار از فرزند به مقایسه واکنش هریک از سه مربى یادشده نسبت به این رفتار پرداخته شده است. در پایان این بحث، چهار سنجه آورده شده است تا مربى با پاسخ به آن‌ها موقعیت خود را در میان انواع مربى معلوم دارد.

    مطلب بعدى شرح ویژگى‌هاى نوزده‌گانه کودک و رفتار مربى با کودکان، سازوار با ویژگى‌هاى فردى آن‌هاست و پس از آن به نیازهاى یازده‌گانه کودک پرداخته شده است. تعیین و معرفى نیازهاى یادشده ناظر به هرم نیازهاى مازلو نیست.

    در فصل چهارم به چگونگى برقرارى روابط هدفدار با فرزندان اشارت رفته و از مطالب ذیل یاد شده است: گفتگو با کودک و اثرات آن، نوع روابط گفتارى نامطلوب و مطلوب با فرزندان، روش‌هاى پنج‌گانه گفتگو با کودک، نمونه‌هایى از گفتگوى تربیتى هدفمند، شیوه‌هاى چهارده‌گانه برانگیختن و جذب فرزندان به یادگیرى، با پرسش‌هاى کودک چگونه برخورد کنیم‌؟، برخوردهاى منفى و نادرست با پرسش کودکان، علت این برخوردهاى نامطلوب، مهم‌ترین موضوعاتى که کودکان دربارۀ آن‌ها مى‌پرسند و شیوه پاسخگویى به آن‌ها، ویژگى‌هاى پاسخ‌هاى مناسب، نوزده قاعده براى قانع شدن کودک به فرمانبرى از والدین، افکار و اعمال سى و سه‌گانه‌اى که ما را یارى مى‌رسانند با فرزندانمان مهربانانه‌تر و بردبارانه‌تر رفتار کنیم، مخالفت با کودکان و نه گفتن به آنان، چگونه از مخالفت‌ها و نه گفتن‌هاى گوناگون بکاهیم‌؟ هجده قانون خانگى براى آسایش خانواده، ضرورت برپایى جلسات خانواده، فواید این جلسات و ویژگى‌هاى آن‌ها، چگونه آیین‌نامه خانوادگى تهیه کنیم‌؟، ویژگى‌هاى مواد تشکیل‌دهنده آیین‌نامه خانواده، امورى که هنگام تدوین آیین‌نامه خانواده باید رعایت شوند، نمونه‌اى از آیین‌نامه خانواده، مهم‌ترین سیاست‌ها و رفتارهاى تربیتى نادرست و روش‌هاى پرهیز از آن‌ها.

    عنوان فصل پنجم، قواعد و اصول پاداش و تنبیه است و در واکاوى آن، نخست به علل هشت‌گانه بدرفتارى فرزندان اشارت رفته است و پس از آن از هجده روش براى بهنجارسازى رفتار فرزندان یاد شده است؛ سپس به بیست و دو نکته که لازم است در برنامه روزانه خانه و مدرسه لحاظ شوند تا فرزندان با آرامش و نظم و فرمانبرى و همکارى بیشتر در خانه و مدرسه رفتار کنند پرداخته شده است. نکته بعدى آموزش کودکان براى بیان احساسات خود و خشم گرفتن است و در پى آن از روش‌هاى ایجاد آرامش در کودکان پیش از مدرسه و در مرحله آموزش ابتدایى سخن رفته است. شرح سه قاعده اساسى پاداش و تنبیه مطلب پسین است و روش‌هاى هجده‌گانه پاداش دادن به کودک پس از آن آمده است.

    پدیدآورنده در ادامه بحث به تنبیه روى آورده و از روش‌هاى سیزده‌گانه آن یاد کرده و به‌اقدامات پیش از تنبیه کودک پرداخته است و از اصول و ضوابط تنبیه بدنى گفته و افزوده است که در تنبیه باید عدالت و مساوات رعایت شود؛ سپس به موارد خطا در تنبیه اشاره کرده‌است.

    فصل فرجامین کتاب به بازشکافت این نکته اختصاص یافته که تربیت، مجموعه‌اى از مهارت‌ها و فنون است و در آن به بیست و چهار مهارت تربیتى که لازمه تربیت درست فرزندان و صالح بار آوردن آن‌هاست، پرداخته شده است؛ سپس اشاره شده است که چگونه مى‌توان قدرت روحى فرزندان را پرورش داد. پس از آن ادبیات اسلامى، روشى براى پرورش مهارت‌هاى عقلى کودک معرفى و به زمینه‌هاى ادبیات اسلامى کودکان اشاره شده است. بحث بعدى این فصل طرح بیست و نه روش براى تأثیر نهادن بر دل و دماغ کودک است.

    و در فراز بعدى فصل از راهبرد عام حل مشکلات فرزندان یاد شده است و در فراز پیش‌پایان آن از روش تریبت کودک منظم، و در فرجامین فراز کتاب از برخى امور که مربى را در به‌جا آوردن وظایفش یارى مى‌رساند سخن رفته است.

    • منابعى براى مطالعه بیشتر:

    احمد بهشتى، اسلام و حقوق کودک (قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1377)؛ محمدجواد طبسى، حقوق فرزندان بر والدین از نگاه اسلام (چاپ اول: قم، سینا، 1374)؛ عایشه عبدالرحمن سعید جلال، المؤثرات السلبیه فى تربیه الطفل المسلم و طرق علاجها (چاپ اول: جده، دارالمجتمع، 1412 ق/ 1991 م)؛ گروه کودک و نوجوان مؤسسه بعثت، الطفل نشؤه و تربیته (چاپ اول: تهران، مؤسسه البعثه، 1410 ق)؛ حسین دهنوى، معلم موفق (چاپ اول: قم، ظفر، 1376)؛ کبرى (فرشته) کاشانیها، تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن (تهران، رامین، 1377)؛ داود حسینى، جایگاه تشویق و تنبیه در اسلام (قم، مرکز پژوهش‌هاى اسلامى صدا و سیما، 1381)؛ حسین جرن و محمود جلو، اسالیب التشویق والتعزیز فى القرآن الکریم (چاپ اول: بیروت، مؤسسه الرساله، 1414 ق/ 1994 م)؛ عثمان احمد مبروک، تربیه الاولاد والآباء فى الاسلام (حقوق الابناء على الآباء، مضامینها التربویه فى الاسلام) (چاپ اول: بیروت - دمشق، دار قتیبه، 1413 ق/ 1992 م).[۱]


    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص338-342


    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتاب‌شناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.

    وابسته‌ها