موارد البلاذري عن الأسرة الأموية في «أنساب الأشراف»

    از ویکی‌نور
    موارد البلاذري عن الأسرة الأموية في «أنساب الأشراف»
    موارد البلاذري عن الأسرة الأموية في «أنساب الأشراف»
    پدیدآورانبلاذری، احمد بن یحیی (نويسنده)

    مشهدانی، محمد جاسم (محقق)

    سامرائی، حسام الدین (مقدمه‌نويس)
    عنوان‌های دیگرانساب الاشراف. برگزیده
    ناشرمکتبة الطالب الجامعي
    مکان نشرعربستان - مکه مکرمه
    سال نشر1407ق - 1986م
    چاپ1
    شابک-
    موضوعاشراف - کشورهای اسلامی - نسب نامه - اعراب - نسب نامه - امویان - کشورهای عربی - نسب نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ب‎‏8‎‏ ‎‏الف‎‏8018 1083 ‏CS‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    موارد البلاذری عن الأسرة الأمویة فی أنساب الأشراف، نوشته محمدجاسم حمادی مشهدانی است. این اثر، روایت‌هایی را که بلاذری در «أنساب الأشراف» در باره خاندان اُموی (بنی اُمیه) آورده، در دو جلد بررسی کرده است. بر این کتاب، حسام الدین سامرایی مقدمه‌ای نگاشته است.

    مشهدانی در مقدمه‌اش بحث گسترده‌ای را در بارۀ زندگی، استادان و کتابهای بلاذری انجام داده است. اهمیت این کتاب در باب دوم و فصل‌های چهارگانۀ او است که نویسنده به شکل دقیق و باب‌بندی‌شده، انواع موردها را با روایت‌هایشان پژوهش نموده است. همچنین، ملحق‌های ششگانه‌ای را به کتاب افزوده است؛ بویژه الحاقیه ششم که در آن، برای مکان‌هایی که بلاذری از خاندان اُموی ذکر نموده، نقشه‌ای تهیه نموده است.[۱]

    انساب الأشراف را می‌توان بزرگ‌ترین اثر تاریخی برجای مانده از سدۀ سوم هجریِ قمری دانست. این اثر به رغم نامش تنها نَسَب‌نامه نیست، بلکه موضوع نسب‌شناسی در برابر اطلاعات گران‌بهای تاریخی و جنبۀ تاریخ‌نگاری آن، حجم اندکی را شامل می‌شود. بلاذری در انساب الاشراف با شیوۀ منحصر بفرد و تکرار ناشدنی‌اش، یک دورۀ تاریخ سدۀ اول هجری بر مبنای «انساب» عرب را -که احتمالاً شامل کسانی است که از نژاد خالص عرب بوده‌اند- ارائه داده است. در این کتاب 13 جلدی، مباحثی از سیرۀ نبوی(ص)، خاندان هاشمی (بنی هاشم)، خوارج، بنی عباس و حدود چهل درصد از آن به خاندان بنى‌امیه اختصاص دارد.[۲]

    مشهدانی با اذعان به این حقیقت تاریخی که برخی از خاندان اُموی (بنی امیه) انسان‌های بدکرداری بوده‌اند تا جایی که محققان را بر آن داشته است که همۀ آنان را شماتت کنند، به این پژوهش دست زده است تا راه برای پژوهندگان دیگر باز شود.[۳]

    مشهدانی تعداد روایت‌های بلاذری در باره بنی امیه را 4474 روایت برمی‌‍شمرد که در موضوع‌های گوناگون سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی صادر شده‌اند. او جایگاه بنی امیه را در تاریخ اسلام (بویژه در بخش سیاسی)، بسیار بااهمیت می‌داند که سزاوار توجه بسیار است.[۴]

    مشهدانی در این پژوهش، روش‌هایی را که محدثان با کاوش‌های عمیق در احادیث نبوی انجام داده‌ و روایت درست را از نادرست تمیز داده‌اند، بر روایت‌های تاریخی‌ای که بلاذری در کتاب انساب الأشراف از خاندان اُموی با روش تاریخی خود آورده‌، تطبیق داده‌ است. البته روش کار بلاذری، نویسنده را در این تطبیق یاری داده است چراکه او کارِ «إسناددادن» را در بیشتر روایت‌های کتابش انجام داده بوده است. بیشترین اعتماد نویسنده در این پژوهش، بر «کتاب تهذیب الکمال» از حافظ مزی (متوفای 742ق) است که عنایت بسیاری به آوردن کسانی دارد که مترجم از ایشان روایت کرده است و نیز، کسانی که از مترجم روایت کرده‌اند.

    البته، کار نویسنده با دو مشکل رو به رو است؛ یکی، دشواری‌هایی است که به کتاب بلاذری ربط دارد و دیگری، ناشی از طبیعت روشی است که خود او در پیش گرفته است. این دشواری را دستیابی به دو نسخه خطی، یکی نسخۀ خزانه رباط در مغرب و دیگری، نسخۀ احمد ثالث در استانبول ترکیه، افزون کرده است. البته، هر کدام از این دو نسخه، دیگری را پوشش داده و تکمیل می‌کند. این دو نسخه نیز از تصحیف، تحریف و توهمات ناسخان تهی نیست. بویژه اینکه، این کاستی‌ها خود را در رجال سند نشان می‌دهد.

    مشهدانی با آوردن نام کامل شیوخ تلاش نموده تا خواننده در شناخت درست آنان سردرگم نشود. همچنین، او هرچند دیدگاه‌های گوناگون و گاه متناقضی را در احوال راویان و روایاتشان دیده است، اما این دیدگاه‌ها را رأی نهایی محسوب نکرده، بلکه بر این باور است که هر کدام از این آرای متناقض، زاویۀ خاصی را نشان می‌دهد و نمی‌توان بتمامه بر آن‌ها استناد کرد.[۵]


    تحلیل مصدرهای بحث

    مشهدانی در درجه اول، به خود کتاب أنساب الأشراف برای بررسی اَسناد روایت‌ها و شناخت داده‌هایی که بلاذری از آن‌ها برای نوشتن ماده تاریخی کتابش بهره‌گرفته، تکیه نموده است و در این کار از کتاب‌هایی که در همین زمینه، نوشته شده‌اند، بهره برده است که شاخص‌ترینشان کتاب «جمهرة النسب الکبیر» از هشام بن محمدبن سائب کلبی(متوفای 204ق) است. همچنین از «مقتضب جمهرة النسب» از یاقوت حموی(متوفای 626ق)، «نسب قریش» از ابوعبدالله مصعب زبیری (متوفای 256) بهره برده است.

    مشهدانی هم از کتاب‌های رجالی که ویژۀ جرح و تعدیل راویان است و هم از کتاب‌هایی که عمومی‌تر نوشته شده‌اند، بهره جسته است. این کتاب‌ها چند دسته‌اند: الف- کتاب‌های عمومی رجال، مانند «طبقات کبری» از محمد بن سعد، «طبقات» از خلیفه بن خیاط عصفری و نُه کتاب دیگر). ب- کتاب‌هایی که در احوال ثقه‌ها نوشته شده‌اند، مانند «ثقات» از دو نویسنده، محمد بن حبان بستی و ابوحفص عمر بن احمد بن شاهین، پ- کتاب‌های تراجم در باره راویان ضعیف، مانند «ضعاف صغیر» از بخاری و «ضعفاء» از ابو عثمان سعید بن عمر برذغی و شش کتاب دیگر. ت- کتاب‌هایی در باره صحابیان راوی، مانند «استیعاب بمعرفة الأصحاب» از ابن عبد البر، «اسد الغابة فی معرفة الصحابة» از ابن اثیر جزری، «الإصابة فی تمییز الصحابة» از ابن حجر عسقلانی، ث- تاریخ‌های رجال محلی، مانند «تاریخ واسط» از اسلم بن سهل واسطی، «تاریخ بغداد» از ابوبکر خطیب بغدادی و «تاریخ دمشق» از ابن عساکر، ج- کتاب‌هایی که در تشابه اسمی، کنیه‌ای، لقبی و نسبی راویان نوشته شده‌اند، مانند «اکمال» از ابن ماکولا و «مشتبه» از ذهبی. چ- کتاب‌های تراجم عامه، که در آن‌ها به محدثان و راویان بسنده نشده است، مانند «ارشاد الأریب» از یاقوت حموی، «وفیات الأعیان» از ابن خلکان، «الوافی بالوفیات» از صفدی و «طبقات شافعیه» از سُبکی و.... همچنین او از برخی کتاب‌های گرانسنگی مانند «مغازی» از واقدی، «تاریخ» از ابن خیاط و «تاریخ الرسل و الملوک» از جریر طبری بهره‌گرفته است.[۶]

    اسلوب ارائه پژوهش و نتیجه‌های آن

    این پژوهش در دو باب اصلی نوشته شده است؛ نخستین باب، در باره بلاذری و روش کار او در کتاب انساب است؛ و باب دوم آن در بیان انواع موردهایی است که بلاذری آن‌ها را برای بهره‌برداری مخاطبان عرضه کرده است؛ باب اول، در چهار باب تنظیم شده است؛ در نخستین فصل، در بارۀ زندگی بلاذری، منزلت علمی او، نام و نسب او، سفرهای او، استادان او و مانند آن بحث شده است؛ مثلاً در آنجا گفته می‌شود که ریشۀ تبار او از بلاد فارس نبوده است؛ در فصل دوم از جایگاه «نسب» نزد عرب گفتگو شده است و اینکه نسب، مبنایی برای نظم‌یافتن جامعه و دستگاه اداری و مالی شهرها بوده است؛ در فصل سوم به روش بلاذری در تنظیم کتابش و اسلوب‌هایی که او بر سیاق آن‌ها رفته، پرداخته شده است. نویسنده ادعا می‌کند که أنساب الاشراف به گونه‌ای ناقص به دست ما رسیده است؛ این نقص در بخشی که مربوط به «قبیله‌های عدنانیه» و فراتر از آن در همه قبیله‌های یمنی است، نمود یافته است؛ در فصل چهارم، منهج بلاذری از جهت به کارگیری موردها و کنارنهادن ماده تاریخی و نقد آن‌ها بررسی می‌شود؛ در این مسیر، به شیوۀ إسنادهای او توجه شده است.

    باب دوم با چهار فصل ارائه می‌شود؛ فصل نخست، ویژۀ نویسندگانی است که پیش از بلاذری بوده‌اند، مشهدانی شروطی را برای اینکه کسی «مؤلف» به شمار آید، نهاده است. او همچنین، روایت‌های مؤلفان را گردآورده و آن‌ها را مطابق أسنادی که بلاذری از آنان نقل کرده، مرتب نموده است و با آگاهی از مصادر آن‌ها، ارزش تاریخی‌شان را نشان داده است. او در این پژوهش، ابوالحسن مدائنی را سرآمد کسانی برمی‌شمرَد که بلاذری از آنان بهره‌جسته است.

    فصل دوم و سوم ویژۀ نویسندگانی است که نام آثارشان در کتاب‌ها نیامده و بر خواننده پوشیده مانده و بلاذری از آنان نقل قول کرده است؛ اینان، خود به دو دستۀ شیوخ و غیر شیوخ بلاذری بخش شده‌اند و نویسنده به تحلیل أسناد و ارزش‌گذاری آن‌ها پرداخته است.

    فصل چهارم به داده‌های عمومی می‌پردازد که بلاذری آن‌ها را برای خاندان اُموی (بنی امیه) آورده ولی إسناد نداده است. این داده‌ها یا به مصدرها نیاز نداشته‌اند و یا اینکه بلاذری آن‌ها را از کتاب‌هایی نقل کرده ولی نامشان را نیاورده است و یا اینکه گاهی این داده‌ها ادامۀ روایت‌های طولانی از شیوخی است که بلاذری أسنادشان را با واژۀ «قالوا» گردآورده و مرویاتشان را درج نموده است.

    مشهدانی به کتابش شش الحاقیه مفید را افزوده است؛ در مُلحق نخست، جدول‌هایی را از تعداد صفحه‌هایی که بلاذری آن‌ها را برای هر یک از شخصیت‌های بنی امیه نگاشته، تنظیم نموده است؛ در ملحق دوم، میان موارد بلاذری و مورخان دیگر، به نام‌های خلیفه بن خیاط، یعقوبی و طبری، در بارۀ تعداد روایت‌هایی که در هر مورد از خاندان أموی (بنی اُمیه) در کتاب‌هایشان ثبت کرده‌اند، مقارنه‌ای انجام داده است؛ و در ملحق پنجم نیز، جدولی برای نسب خانوادگی بنی‌امیه با استناد به کتاب «أنساب الأشراف» تهیه کرده است.[۷]

    پانویس

    1. ر.ک: تقریظ کتاب، ص7
    2. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص10
    3. ر.ک: همان، ص15
    4. ر.ک: همان، ص13
    5. ر.ک: همان، ص21-18
    6. ر.ک: همان، ص28-21
    7. ر.ک: همان، ص31-30

    منابع مقاله

    1. تقریظ کتاب
    2. مقدمه نویسنده


    وابسته‌ها