مقدمهای بر عرفان عملی و طهارت نفس و شناخت انسان کامل
مقدمهای بر عرفان عملی و طهارت نفس و شناخت انسان کامل | |
---|---|
پدیدآوران | موسوی تبریزی، محسن (نویسنده) |
ناشر | نور علی نور |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 3 |
موضوع | آداب طریقت
انسان (اسلام) عرفان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 286 /م8م7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مقدمهاى بر عرفان عملى و طهارت نفس و شناخت انسان كامل، اثر سيد محسن موسوى تبريزى در عصر حاضر و به زبان فارسى است كه به مباحث اخلاقى و عرفانى و تربيت نفس پرداخته است.
نویسنده، هدف خود را از تأليف كتاب چنين بيان مىنمايد: «اين كتاب بنا به درخواست بعضى از عزيزان براى تدريس در حوزه و دانشگاه تأليف گرديد».
ساختار
كتاب، مشتمل بر 14 بخش و هر بخش، داراى يك يا چند فصل است. فصول بخش سيزدهم، چهاردهتاست و بقيه بخشها حداقل 1 و حداكثر 5 فصل دارند. در پايان كتاب يك خاتمه كوتاه نيز ذكر شده است.
نثر كتاب نسبتا روان است. نویسنده، در تبيين مباحث مورد نظر خود، از منابع متعددى همچون قرآن، روايات، پارهاى از آثار امام خمينى، پارهاى از آثار شهيد مطهرى، پارهاى از آثار عرفانى و اخلاقى مثل «فصوص الحكم»، «إحياء العلوم»، برخى از آثار روانشناسى مثل «اصول اساسى روانشناسى» و... بهره برده است.
گزارش محتوا
بخش اول كتاب با عنوان «مقدمه»، داراى دو فصل است كه در اولى، «عرفان» تعريف شده است و در دومى، «عارف»، معرفى گرديده است. نویسنده، در فصل اول مىنويسد: بهترين تعريف عرفان و عارف را بايد در آيات كريمه قرآن و سخنان نورانى اهلبيت عصمت و طهارت(ع) و دعاهاى آنان جستجو كرد. وى مىافزايد، عارف قرآنى همان انسان و كلمه و شجره طيبهاى است كه با معرفت و توجه و مراقبت و حب و استقامت و اخلاص بهسوى حق در حركت و سفر بوده و على الدوام ظاهر و باطنش و جان و دل و علم و عملش و افعال و صفات و عقايدش، به رنگ خدا درآمده و مهمان و ميزبان ملائكه بوده و...
وى درباره عرفان عملى مىنويسد: عرفان عملى؛ يعنى راه رسيدن به طهارت، طهارت و پاکى از آلودگى ظلمانى و نورانى. عرفان عملى راه رسيدن به خداگونه بودن و رنگ خدا گرفتن است.
وى همچنين به تعريف عارف از ديدگاه بعضى از انديشمندان مسلمان اشاره مىكند.
نویسنده، در بخش دوم كتاب كه درباره اخلاق و عرفان است، به تعريف لغوى اخلاق پرداخته و هدف بعثت انبياء و ابعاد مختلف اخلاق را بيان مىنمايد.
اين بخش، شامل چهار فصل است كه در آن، رابطه اخلاق با انسان، اهداف اخلاق و مقدم بودن اخلاق براى عرفان عملى تبيين مىشود.
در بخش سوم كتاب، راههاى سير و سلوك عرفانى ذكر شده و از روشهاى منحرف در عرفان و صوفيان دروغين سخن به ميان آمده است.
بخش چهارم كتاب با عنوان «دين و عرفان»، در سه فصل با عناوين «دين و عرفان»، «اسلام و عرفان» و «شريعت و عرفان»، به تعريف دين و جدا نبودن آن از عرفان، تبعيت كردن از شريعت مقدس اسلام و تصريح عرفا به تبعيت از آن مىپردازد.
در بخش پنجم كتاب كه شامل دو فصل است از عرفان عملى در سيره پيامبر و اهلبيت، سادهزيستى اهلبيت از نظر «نهجالبلاغة»، سادهزيستى پيامبر از زبان اميرالمؤمنين در «نهجالبلاغة» و سادهزيستى شخص اميرالمؤمنين سخن به ميان آمده است.
در بخش ششم، از شريعت، طريقت و حقيقت و اينكه اين سه، سه مرحله از عمل و عكسالعمل انسان مؤمن و متدين به اسلام را نشان مىدهد و كلا از يك حقيقت داراى مظاهر و مراتب سهگانه حكايت مىكند، بحث مىشود.
شريعت و طريقت و حقيقت، سه راه جداگانه و بيگانه از هم نيستند تا كسى آنها را در وجود خود جمع كرده و بين آنها الفت ايجاد كند، بلكه سه ظهور از يك حقيقت واحده دين اسلام هستند؛ يعنى هر سه از درون اسلام و معارف اهلبيت عصمت و طهارت(ع) مىجوشند و استخراج مىشوند.
مؤلف در اين بخش، سخنى از امام خمينى را نقل مىكند كه مىفرمايد: «طريقت و حقيقت جز از راه شريعت حاصل نخواهد شد؛ زيرا ظاهر، راه باطن است، بلكه هرگز ظاهر، منفك از باطن نيست؛ بنابراین، اگر براى كسى در عين انجام اعمال ظاهرى و تكاليف الهى، باطن حاصل نمىشود، بايد بداند كه ظاهر را آنگونه كه بايد درست انجام نداده است. كسى كه بخواهد مانند برخى از صوفيان عوام، بدون راه ظاهر به باطن برسد، هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد».[۱]
بخش هفتم كتاب شامل 5 فصل است كه به عشق و عرفان، ولايت و فنا مىپردازد و راههاى رسيدن به مقام فنا و ولايت را ذكر مىكند. نویسنده در اين بخش، سخنى از علامه طباطبائى را نقل مىكند كه مىفرمايد: «اينكه از بعضى شنيده شده است كه مىگويند: سالك پس از وصول به مقامات عاليه و وصول به فيوضات ربانيه، تكليف از او ساقط مىگردد، سخنى است كذب و افترايى است بس عظيم؛ زيرا رسولالله(ص) با اينكه اشرف موجودات و اكمل خلائق بودند، معهذا تا آخرين درجات حيات، تابع و ملازم احكام الهيه بوده؛ بنابراین، سقوط تكليف به اين معنى دروغ و بهتان است.
بل از براى آن مىتوان معناى ديگرى نمود كه قائلين آن را قصد نمىنمايند و آن اين است كه اتيان اعمال، باعث بر استكمال نفوس بشريه است و مراتب استعداد انسان بهواسطه التزام بر سنن عباديه از مراحل قوه به فعليت مىرسد؛ بنابراین، افرادى كه هنوز به مرحله فعليت تامه من جميع الجهات نرسيدهاند، عبادت آنان براى استكمال است، ولى براى افرادى كه به مرحله فعليت تامه رسيدهاند ديگر عبادت به جهت حصول استكمال و تحصيل مقام قرب معنى ندارد، بلكه اتيان عبادات بر چنين شخصى بهعنوان ديگر كه همان مقتضاى حصول كمال است خواهد بود».[۲]
در ادامه اين بخش، از لقا در قرآن و درجات فنا و اقسام فنا سخن به ميان مىآيد و خاطرنشان مىشود كه فنا سه نوع است: فناى در افعال؛ فناى در صفات و فناى در ذات.
نویسنده، در بخش هشتم به مباحث استاد و مرشد پرداخته و از زبان بزرگان مىگويد: همان گونه كه براى استاد فقه جوارحى، شرائطى مقرر است و قبل از شناخت فقيه با آن شرائط، رجوع به او جايز نيست و بدون رجوع به آن استاد، عمل، باطل است، همچنين فقه نفس و طب روحانى نيز چنين است و معرفت استاد در اين فن اصعب و شرائط آن اكثر است.
در بخش نهم كتاب، از تقوا، آثار و راههاى كسب آن بحث شده است.
نویسنده، در بخش دهم كتاب، محور سلوك الى الله و هدف عرفان عملى را طهارت نفس برمىشمرد و مراتب هفتگانه نفس را نفس اماره، لوامه، ناطقه، عاقله، مطمئنه، راضيه و مرضيه ذكر مىكند.
در بخش يازدهم طى سه فصل به رياضت و عبوديت، فضيلت طهارت و تزكيه و مراتب آن، مراتب تزكيه نفس و رياضت پرداخته مىشود.
بخش دوازدهم، مباحث مراقبت نفس و تفكر و محاسبه نفس و احاديث مربوطه را در دو فصل خود جاى داده است.
نویسنده در بخش سيزده در چهارده فصل، به منازل و مقامات و حالات عارف مىپردازد و هر فصلى را به يكى از اين مقامات و حالات اختصاص مىدهد و در پايان به مقام يقين و آثار و مراتب آن مىپردازد.
بخش پايانى كتاب؛ يعنى بخش چهاردهم، درباره انسان كامل است و طى دو فصل، از انسان و حضور دائمى خليفة الله بر روى زمين بحث مىكند.
وضعيت كتاب
در انتهاى كتاب، فهرستهاى: «آيات»، «احاديث»، «سخنان بزرگان»، «اشعار»، «اسماء حسنى»، «نامهاى حضرات معصومين»، «نامها»، «فرق و طوايف»، «كتابها»، «اصطلاحات» و «مطالب» را بيان مىكند.
پاورقىهاى كتاب بيشتر مربوط به ذكر آدرس آيات و منابع احاديث و مطالب منقول است.
پانویس
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب.