مع الشيخ جاد الحق شيخ الأزهر الأكبر في إرث العصبة

    از ویکی‌نور
    ‏ مع الشيخ جاد الحق شيخ الأزهر الأكبر في إرث العصبة
    مع الشيخ جاد الحق شيخ الأزهر الأكبر في إرث العصبة
    پدیدآورانصافی، لطف‌‎الله (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرحول مساله التعصيب
    ناشردار القرآن الکريم
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1368ش/1409ق
    موضوعارث (فقه)، فقه اهل سنت - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ ‏BP‎‏ ‎‏197‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏م‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مع الشيخ جاد الحق شيخ الأزهر الأكبر في إرث العصبة، اثر آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی (متولد 1297ش)، رساله‌ای است مختصر در پاسخ به شیخ جاد الحق (متوفی 1996م)، از مفتیان الازهر مصر، پیرامون ارث بردن عصبه (خویشان ذکور مرد) از ماترک میت.

    ساختار

    کتاب فاقد مقدمه بوده و مطالب، بدون تبویب و یا فصل‌بندی خاصی، در عناوین متعدد، با توجه به آیات و روایات، عرضه شده است.

    گزارش محتوا

    در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره شده است که رساله حاضر، پاسخی است به نظریه شیخ جادالحق که در تاریخ 27/1/1989 در نشریه «الأهرام المصرية» پیرامون مسأله تعصیب و ارث بردن عصبه از میت، مطرح شده است. استاد احمد بهاءالدین مالکی با مراجعه به بحث ارث فقه شیعه متوجه شده که عصبه (خویشان ذکور مرد) از ماترک میت ارث نمی‌برند؛ لذا از شیخ جادالحق درخواست نموده که در پاسخ به این نظریه مطالبی بنگارد. در این رساله، این موضوع که نظر کدام‌یک از مذهب اهل سنت و شیعه، در موضوع مذکور، بر اساس نصوص کتاب و سنت بوده و کدام‌یک از آن خارج شده است مورد بررسی قرار گرفته؛ زیرا شیخ جادالحق معتقد است که بر اساس وضوح نصوص قرآن در آیات مربوط به ارث و نیز نصوص سنت شریفی که جمهور محدثین آن را نقل کرده‌اند، فقه شیعه، در این موضوع، علاوه بر خروج از عمل به سنت صحابه، حتی از نصوص صحیح قرآن و سنت نیز خارج شده است. این در حالی است که شیعه نیز دقیقاً همین نظریه را درباره فقه اهل سنت داشته و معتقد است نظریه اهل سنت پیرامون ارث بردن عصبه از ماترک میت از مابقی سهام مقدر شده، خروج از نصوص قرآن و سنت نبوی(ص) بوده و مستلزم آرا و نظریات اشتباهی است که عقل و عرف، آن را نپسندیده و دین حنیف اسلام، از آن مبراء است[۱].

    نویسنده سپس، به بیان استدلال فقهی هر یک از دو مذهب شیعه و سنی پرداخته و به این نکته اشاره کرده است استدلال اهل سنت برای اثبات ارث عصبه، دو امر زیر می‌باشد:

    1. رد ما بقی سهام به ارباب فروض، خروج از نصوص می‌باشد.
    2. قائل شدن به تعصیب و قول به استحقاق عصبه از مابقی سهام، برگرفته از نصوص کتاب و سنت است[۲].

    نظریه شیعه نیز بر دو امر زیر استوار است:

    1. قول به تعصیب، خروج از نصوص می‌باشد.
    2. قول به رد مابقی به نزدیکان میت و صاحبان فروض، مأخوذ از کتاب و سنت است[۳].

    بر این اساس، نویسنده در لابه‌لای سطور کتاب، به دنبال بررسی این موضوع می‌باشد که آیا رد مابقی سهام به صاحبان فروض، خروج از نص می‌باشد یا خیر[۴].

    در ادامه، نویسنده ضمن مطرح کردن اقوال و ادله اهل سنت مبنی بر وجود تعصیب و بررسی آنها، به طرح ادله فقهی شیعه بر خروج تعصیب از نصوص بر مبنای اجماع، قرآن و سنت شریف نبوی(ص) هم از طریق روایات خود اهل سنت و هم از طریق روایات شیعه پرداخته و به انتقادات شیخ جادالحق، پاسخ داده است[۵].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۶]، به توضیح مختصر پیرامون برخی از روات[۷] و مطالب مذکور در متن، پرداخته شده است[۸].

    پانویس

    1. متن کتاب، ص5- 6
    2. همان، ص7
    3. همان
    4. ر.ک: همان
    5. همان، ص13- 38
    6. ر.ک: پاورقی، ص10
    7. ر.ک: همان، ص12
    8. ر.ک: همان، ص14

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها