مستشرقان و تاریخگذاری قرآن
مستشرقان و تاریخگذاری قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | اسکندرلو، محمدجواد (نویسنده) |
ناشر | پژوهشهای تفسير و علوم قرآن |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1385ش , |
چاپ | 1 |
شابک | 964-2534-01-0 |
موضوع | قرآن - تاريخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 65/3 /الف5م5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مستشرقان و تاریخگذاری قرآن، اثر محمدجواد اسکندرلو، پژوهشی است در خصوص تاریخگذاری قرآن از دیدگاه مستشرقینی چون: گوستاو وایل؛ تئودور نولدکه؛ بلاشر؛ گریم؛ ریچارد بل؛ ویلیام مویر و هرشفلد.
گفتنی است تاریخگذاری (کرونولوژی) قرآن عبارت است از اینکه به کمک روایات مختلف مکی و مدنی، اسباب نزول، ترتیب نزول، ناسخ و منسوخ، تاریخ پیامبر اسلام(ص) و تصریحات قرآن درباره رویدادهای زمانمند تاریخ رسالت آن حضرت، زمان و ترتیب تاریخی نزول هریک از سورههای قرآن (اعم از یک سوره تمام یا بخشی از آن) شناسایی و معین گردد[۱].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظیم شده است.
برای نگارش اثر حاضر، به مراکز فراوانی مراجعه و پس از یافتن منابع مورد نیاز، فیشبرداری و سپس مطالب گردآمده، تنظیم و بازنویسی و در نهایت، آرای خاورشناسان نقد و بررسی شده است، ولذا روش تحقیق این رساله، مطالعهای و کتابخانهای بوده که بر اساس آن، مطالب مربوط به هر فصل مطالعه، فیشبرداری، بازنویسی، تنظیم، نقادی، تحلیل، تطبیق و بهصورت نگارش نهایی درآمده است[۲].
گزارش محتوا
در مقدمه نویسنده، گزارش مختصری از محتوای فصول، ارائه گردیده است[۳]. در بخشی از این مقدمه آمده: «رساله حاضر، به نقد و بررسی پژوهش خاورشناسان در خصوص ترتیب نزول آیات و سور قرآن پرداخته است. این موضوع، شامل مباحثی است مانند فواید شناخت ترتیب نزول آیات و سور، تاریخ نزول سور، جدولهای ترتیب نزول سور، مقایسه ترتیب موجود با ترتیب نزول، نخستین و آخرین آیه، ترتیب نزول قرآن در مکه و مدینه، سور مکی و مدنی و ناسخ و منسوخ در قرآن، ولی نگارنده تنها به نقد و بررسی و تبیین دیدگاه خاورشناسان در باب ترتیب نزول سورهها و مبانی و معیارهای آنها پرداخته است. قرآن برحسب مقتضیات، شرایط و نیازها، بهصورت تدریجی نازل شده است؛ بنابراین، پرداختن به تاریخگذاری واحدهای نزول قرآن امری ضروری به نظر میرسد و بهترین روشی که میتواند برای تفسیر روشن و درست قرآن کریم به کار آید، روش تاریخی است»[۴].
اصلیترین مسئلهای که نویسنده در این پژوهش به دنبال آن میباشد، یافتن این سؤال است که «اعتبار تحقیقات خاورشناسان در زمینه تاریخگذاری قرآن چه اندازه است»؟. در این زمینه، پرسشهای فرعی نیز وجود دارد که عبارتند از:
- آیا مقاطع تاریخی معینشده از سوی خاورشناسان میتواند مبنای طبقهبندی سورههای قرآن قرار گیرد؟
- آیا ویژگیهایی را که برای هر طبقه یاد کردهاند، بر پایه دلایل معتبری استوار است؟
- آیا اساساً میتوان سورههای قرآن را بر مبنای ویژگیهایی طبقهبندی کرد و آنها را بهروشنی از یکدیگر متمایز ساخت؟
- آیا ترتیبهایی را که برای سورههای قرآن مشخص کردهاند، با روایتهای معتبر تاریخی سازگار است؟
- آیا صرفاً بر اساس نوع سبک و شکل منثور یا منظوم آیات و سور میتوان نسبت به زمان و مکان نزول آنها قطع حاصل کرد؟
- آیا با معیار قرار دادن کوتاهی و بلندی آیات میتوان سیر اجمالی زمان نزول آنها را بازیافت و سرانجام، میزان سازگاری نتایج پژوهشهای آنان نسبت به یکدیگر و نیز نسبت به پژوهشهای اسلامی چه اندازه است؟[۵].
نویسنده با بررسی و پیگیری پرسشهای یادشده، چند هدف کلی و آرمانی را دنبال کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
- تبیین جزئیات و تفاصیل بیشتری از پژوهش خاورشناسان در زمینه تاریخگذاری قرآن؛
- بررسی میزان اعتبار طبقهبندی آیات و سور قرآنی از سوی خاورشناسان؛
- پاسخدهی به نسبتهای ناروای داده شده از سوی برخی خاورشناسان به وحی و دریافتکننده آن[۶].
در فصل نخست، کلیات پژوهش همچون تبیین موضوع، ضرورت تحقیق، پیشینه تاریخی آن، اصطلاحشناسی، زندگینامه خاورشناسان و جز اینها طرح شده است[۷].
با توجه به اینکه در میان طبقهبندیهای خاورشناسان نسبت به آیات و سور قرآن، طبقهبندی چهار مرحلهای از موارد دیگر مشهورتر است و دانشمندان معروفی از قبیل وایل، نولدکه، رودول و بلاشر این نوع طبقهبندی را برگزیدهاند، فصل دوم به بررسی نظریات آنان (گزارش و نقد) اختصاص یافته است[۸]. نویسنده در این فصل، آثار تاریخگذاری اسلامی را به دو قسمت «قدما» و «متأخران» تقسیم کرده و مورد بررسی قرار داده است[۹].
در فصل سوم، نقل و نقد طبقهبندیهای دیگر (سه مرحلهای و شش مرحلهای) بیان شده است[۱۰]. نویسنده در این فصل، به بررسی زندگی خاورشناسان پرداخته است. خاورشناسان بسیاری در باب پژوهشهای قرآنی، بهویژه مبحث «تاریخگذاری قرآن» با نگارش مقالات و کتب، به تحقیقات گسترده و چشمگیری اقدام کردهاند؛ مانند مویر، نولدکه، اشپرنگر، وایل، شوالی، رودول، درنبورگ، بلاشر، هرشفلد، گریم، بل، مونتگمری وات، جان وانس بروگ، اتو پریتزل؛ اما تنها هشت نفر از آنان بهگونه مستقیم و گسترده به تعیین تاریخ نزول آیات و سور قرآن پرداختهاند؛ ازاینرو، در این فصل، به معرفی شرح حال همان افراد بسنده شده است[۱۱].
در فصل چهارم، در دو بخش «طبقهبندی چهار مرحلهای سورهها» و «سایر طبقهبندیها»، به بررسی تاریخگذاری قرآن از نظر مستشرقان، پرداخته شده است. در بخش نخست این فصل، نظریه گوستاو وایل، نولدکه، رودول و بلاشر، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است[۱۲]؛ بهعنوان نمونه، در مورد «وایل» به این نکته اشاره شده است که وی در ترتیبش در سیوچهار سوره نخست از ترتیب روایی پیروی کرد، ولی در اغلب موارد به روایات چندان توجهی ننمود و بهجای آن، تاریخگذاری سورهها را بر اساس سه معیار ارائه کرد: استناد به رخدادهای تاریخی، مضامین وحی و نیز سبک و اسلوب سورهها. وی سورهها را به چهار دسته (سه دسته مکی و یک دسته مدنی) تقسیم نمود و برای هریک از طبقات چهارگانه سورهها، ویژگیهایی برشمرد، ولی در موارد زیادی دچار تردید و نتایج نادرستی شد[۱۳].
از مهمترین اشتباهات «وایل» که نویسنده بدان اشاره کرده است، عبارتند از:
- سوره فاتحه را که بهحسب واقع اولین یا جزء نخستین سورهها بوده، در طبقه دوم از سورههای مکی جای داده است.
- برخی سورههای مدنی همچون رعد، تغابن، زلزله، رحمان و انسان را در زمره سور مکی معرفی کرده است.
- یکی از معیارهای تفکیک سورهها را در هر دوره، «سبک» آنها دانسته و حال آنکه سورههای قرآن برحسب سبک و اسلوب چندان متمایز از یکدیگر نیستند که بتوان آنها را بهصورت قطعی طبقهبندی نمود[۱۴].
نویسنده به این نکته اشاره دارد که نوع قلم و نگارش پارهای از خاورشناسان بهگونهای است که به ابهام مفهومی، اغلاق در بیان و پراکندگی در مطالب آمیخته است؛ برای مثال، میتوان پژوهش «هرشفلد» را ذکر کرد که افزون بر اغلاقگویی، در موارد زیادی، بهجای تعیین تاریخ نزول آیات و سور، در ضمن بحث، به اتهامهایی همچون تحریف قرآن یا اقتباس قرآن از عهدین یا دخل و تصرف پیامبر(ص) در آیات و مانند آن پرداخته و حاشیهروی کرده است؛ ازاینرو، نگارنده، اینگونه مطالب را در بخش پیشنهادهای فصل آخر جای داده تا اولا: در متن اصلی رساله، انسجام و نظم صحیح مطالب حفظ شود و ثانیا: در پایان رساله، پژوهشگران دیگر بتوانند پس از آشنایی اجمالی به پاسخ آن، آن دسته از مطالب را در قالب تحقیقاتی مفصل و مستقل پیگیری نمایند[۱۵].
نگارنده پس از ذکر دیدگاه خاورشناسان یادشده، از دیدگاه آنان درباره جابهجایی در آیات قرآن یاد میکند. صرفاً به این بهانه که هیچ ربط و تناسبی میان آن آیات با قبل و بعدشان مشاهده نمیشود. دیگر آنکه برخی از آنان، پیامبر(ص) را مؤلف قرآن معرفی میکردهاند. به تصریح نگارنده:
- یکی از اشتباهات مشترک همه خاورشناسانی که به اظهار نظر در تاریخ قرآن پرداختهاند، این است که معتقدند وحی مکی با وحی مدنی در اسلوب متفاوت است؛ بدین معنا که اسلوب سورههای مکی شدت و خشونت، ولی سورههای مدنی دارای ویژگیهایی از قبیل نرمش، گذشت و مهربانی است. واقعیت این است که قرآن کریم در هر دو قسم مکی و مدنی، شامل شدت و خشونت، ولی سورههای مدنی دارای ویژگیهایی مانند نرمش، گذشت و مهربانی است؛
- از دیگر خطاهای مهم آنان این است که احتمالها و ذهنیات خویش را در مقام تاریخگذاری آیات و سور همچون حقایقی قطعی و مسلم پنداشتهاند؛
- یکی از نقاط ضعف خاورشناسان این است که برای اثبات سخنانشان یا اصلاً دلیل و مدارکی ندارند یا به منابع و مطالب خاورشناسانی دیگر همچون نولدکه، وایل و بلاشر استناد میکنند و در مواردی هم که به منابع اسلامی ارجاع میدهند، هرگز به منابع شیعی توجه نمیکنند[۱۶].
وضعیت کتاب
اثر حاضر در سال 1384، در نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم تهران، در بین پایاننامههای دکتری، حائز رتبه دوم شده است[۱۷].
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آیات، روایات، کسان، منابع و جدول ترتیب نزول سورهها از دیدگاه خاورشناسان و طبقهبندی چهار، سه و شش دورهای، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۸] و درج عبارت لاتین برخی از اسامی[۱۹] و ترجمه آیات و روایات[۲۰]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۲۱].
پانویس
- ↑ معرفیهای گزارشی، ص137
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص13-19
- ↑ پیشگفتار، ص16
- ↑ همان، ص17-18
- ↑ همان، ص18
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ متن کتاب، ص39
- ↑ پیشگفتار، ص18
- ↑ متن کتاب، ص57
- ↑ همان، ص71-125
- ↑ همان، ص237
- ↑ همان، ص237
- ↑ پیشگفتار، ص18-19
- ↑ معرفیهای گزارشی، ص137
- ↑ مقدمه ناشر، ص12
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص53
- ↑ ر.ک: همان، ص57
- ↑ ر.ک: همان، ص86
- ↑ ر.ک: همان، ص121
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- «معرفیهای گزارشی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، شماره 105 و 106، مرداد و آبان 1386 (22 صفحه، از 128 تا 149).