مسئلهی علم و علم انسانی در دارالفنون عصر ناصری: پژوهشی در آثار مکتوب شناخته شدهی دارالفنون (از 1267تا 1313ق)
مسئلهی علم و علم انسانی در دارالفنون عصر ناصری: پژوهشی در آثار مکتوب شناخته شدهی دارالفنون | |
---|---|
پدیدآوران | توفیق،ابراهیم (نویسنده)
یوسفی، سیدمهدی (نویسنده) حیدری، آرش (نویسنده) |
ناشر | نشر پژوهشکده مطالعات فرهنگ و اجتماعی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۹ |
شابک | 2-055-226-622-967 |
موضوع | ایران -- تاریخ علوم,ایران -- تاریخ علوم انسانی,ایران -- تاریخ دانشگاهها و مدارس عالی |
کد کنگره | Q۱۲۷/الف۹ت۹ ۱۳۹۹ |
مسئلهی علم و علم انسانی در دارالفنون عصر ناصری: پژوهشی در آثار مکتوب شناخته شدهی دارالفنون (از 1267تا 1313ق) مؤلفان ابراهیم توفیق، سید مهدی یوسفی، آرش حیدری؛ این کتاب به تاریخ علم ناظر بر انسان در دارالفنون میپردازد، به معنای خاصی از تاریخ علم که در آن شکل گیری مفاهیم، در زمینههای تاریخی شان موضوع بحث است.
ساختار
کتاب از شش فصل تشکیل شده است:
فصل اول: مسئلهی دارالفنون
فصل دوم: فضای تاریخی شکل گیری دارالفنون
فصل سوم: علوم «جدیده» و منازعات آن
فصل چهارم: دارالفنون و رویارویی با مسئلهی علوم «جدیده»
فصل پنجم: آغازین لحظات برآمدن علم انسانی
فصل ششم: مؤخره
گزارش محتوا
این تحقیق تلاشی است آغازین، در جست و جوی سرآغازهای علوم انسانی مدرن در ایران. البته در زمانهای که هنوز علوم انسانی به وجود نیامده بود و در فضایی که علوم مدرن یا جدیده، تازه در حال شکل گیری بود. در واقع، این نوشتار تحقیقی است نه دربارهی تاریخ علوم انسان، که دربارهی پیش - تاریخ آن. چنین حوزهای، زمینی است ناهموار که طبیعتا طی کردن آن چیزی جز فروغلتیدن و بازایستادن پیاپی نیست. این تحقیق در حالی انجام میشود که اطلاعات جامعی حتی دربارهی اینکه چه علومی در دارالفنون تدریس میشدهاند و چه کتابهایی در آن نوشته شدهاند نداریم و البته احتمالا هرگز نخواهیم داشت. اما در عین حال، موضوعات آن در پژوهشهای بسیاری با اجمال و تفصیل نسبی طرح شدهاند و همین اشارات و تصریحات، مبنای حرکت تحقیقی بودهاند، و گرچه محققان خود را مدیون این تلاشها میدانند، اما به علت پراکندگی آنها، توان نام بردن تمامی شان در اینجا وجود ندارد.
این کتاب به تاریخ علم ناظر بر انسان در دارالفنون میپردازد، به معنای خاصی از تاریخ علم که در آن شکل گیری مفاهیم، در زمینههای تاریخی شان موضوع بحث است. مسئله این است که اگر دارالفنون آغازگاه نهاد دانش مدرن در ایران و موجد و مروج طبقه بندی نوینی از علوم در ایران بوده، این مهم را چگونه از طریق تولیدات علمی خود دنبال کرده است؟ مواجهه با این متون دربارهی علوم جغرافیایی و تاریخی خصوصا بخشی از آن که ناظر به انسان است، میدان نیرویی را رؤیت پذیر میکند که کمتر به آن پرداخت شده. مسئله این نیست که آیا در دارالفنون فهم درستی از دانش غربی وجود دارد یا نه. آنچه اهمیت دارد اثرات این فهم است، ولو اینکه آن فهم از علم با فهمی که در غرب رایج است، اگر بتوان از یک «فهم رایج در غرب» حرف زد، تفاوت داشته باشد. اندیشه و فهم نه همچون نظام صدق - کذب راستین، که همچون نیرویی مادی عمل میکند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران