مرآت الممالك؛ سفرنامهای به خلیج فارس، هند، ماوراء النهر و ایران
مرآت الممالك: سفرنامهای به خلیج فارس، هند، ماوراء النهر و ایران | |
---|---|
پدیدآوران | گنجهلی، علی (مترجم)
سیدی، علی رئیس (نویسنده) تفضلی، محمود (مترجم) |
عنوانهای دیگر | سفرنامه به خلیج فارس، هند، ماوراءالنهر و ایران |
ناشر | بنياد فرهنگ ايران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1355 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | خاور میانه - سیر و سیاحت - قرن 10ق.
سفر نامهها سفر نامههای ترکی سیدی، علی رئیس، - 970ق. - سفرها - خاورمیانه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 47 /س9م4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مرآت الممالك يا سفرنامهای به خلیج فارس، هند، ماوراء النهر و ایران ترجمهاى است از كتابى به همين نام، به زبان تركى عثمانى اثر سيّدى على رئيس، معروف به كاتبى كه به اهتمام آقاى على گنجهلى صورت گرفته است.
نویسنده كه از فرماندهان ناوگان عثمانى در درياى سرخ و خليج فارس بوده و ماموريت دشته كه تعدادى كشتىهاى عثمانى را كه در دربند بصره به پايگاه سوئز بازگرداند، در راه اين سفر، از سرزمينهاى هند، افغانستان، ماوراءالنهر و ايران عبور مىكند. اثر، گزارش و سرگذشت اين درياسالار در طول اين راه مىباشد.
سيّدى على در اول محرم الحرام 961ق از حلب حركت كرد و سفر خود را به سوى كانال سوئز مصر آغاز نمود كه پس از حدودا سه سال و هشت ماه در شعبان 964 هجرى وارد شهر غلطه(گالاتا) تركيه شده، پايان سفرش را اعلام نمود.
سيّدى على كه از حلب حركت و از راه موصل و بغداد به بصره آمد، پس از مدّتى توقف به بحرين حمله و مدّتى در آنجا ماند. در اين مدت ناوگان پرتقالىها از وضع ناوگان عثمانى مطلع و قسمت عمده نيروههاى خود را به مسقط فرستاد، در جنگهاى سختى كه ميان اين دو ناوگان درگرفت، نيروهاى پرتقالى پيروز و نيروهاى عثمانى فرارى شدند. سيّدى على پس از اين شكست كه مىخواست به سوئز برگردد، گرفتار طوفان شديد در درياى عمان گشت و به سواحل هند كشانيده شد و چون بازگشت از راه دريا ممكن نبود، به اتفاق گروهى از افسران همراه خود ناچار شد، در راه اين سفر از سرزمينهايى كه در بالا آمد، عبور و بعد هم از راه مشهد به ايران آيد و در قزوين به حضور شاه طهماسب رسيد و مدّتى هم در دربار او ماند و سپس از طريق بغداد به تركيه بازگشت.
مؤلف انگيزۀ خود از تدوين اثر را درخواست همراهان خود در اثناى سفر ذكر مىكند و نوشتن اين چند صفحه را براى فهم و اطلاع با زبانى ساده و روزمره بازگو مىنمايد. و به خاطر آنكه در اين اثر، اوضاع و احوال هر شهر و ديار را بيان نموده است، نام كتاب مرات الممالك(آئينه كشورها) ناميده است.
ساختار
كتاب از يك ديباچه(مقدمه) و بقيه گزارش سفر در يازده مورد: در بيان آنچه در درياى هرند روى داد، در بيان حوادثى كه در درياى هند روى داد، در بيان احوالى كه در ولايت گجرات روى داد، در بيان احوالى كه در ولايت سند روى داده، در بيان احوالى كه در دربار هندوستان روى داد، در بيان سرگذشتى كه در باختر زمين(زابلستان) روى داد،... در بيان احوالى كه در ماوراءالنهر واقع شده در بيان احوالى كه در دشت قبچاق و ولايت خوارزم روى داد، در بيان وقايعى كه در ولايت خراسان روى داد، در بيان احوالى كه در غراق عجم (قزوين پايتخت عراق عجم) روى داد و آخر در بيان بقيّه احوال آمده است، و تشكيل شده است.
گزارش محتوا
مقدّمه به معرفى اثر در ابتدا مىپردازد و براى آنكه خواننده را در فهم بهتر حوادث و مطالب اثر يارى رساند، زمينهها و سوابق تاريخى و رويدادهاى آن در اين مقدّمه آورده است و مختصرى از شرح حال مؤلف، آثار و ترجمههايى كه از اين اثر تا كنون انجام گرفته را بيان مىدارد.
در يك نگاه كلى اين اثر را مىتوان به سه دسته تقسيم نمود.
اوّل آن دسته مطالبى است كه در مورد وضع حكومتها و كشورهاى همسايه ايران آن زمان بدست مىدهد: از جمله در صفحه 63 در مورد گجرات مىآورد «پس از وفات پادشاه سابق گجرات سلطان بهادر، جحوانى دوازده ساله به نام سلطان احمد از خويشاوندان او به عنوان پادشاه، گجرات بر تخت نشسته مراسم جلوس به عمل آورده و لشكر از او اطاعت كردهاند. اما يكى از خانهاى بزرگ به نام ناصرالملك سلطنت او را قبول نكرده، چتر برافراشته و به ادعاى پادشاهى قيام كرده و سپاهى انبوه گرد آورده است».
دوم آن دسته مطالبى است كه به موضوعات تاريخى ايران در دوران صفويه مىپردازد كه مىتواند براى بررسى تاريخ ايران در دوره صفويه مفيد باشد. در صفحه 171 آمده است. «تفصيل اين بود كه مدّتى پيش از آن شاه، محمد ميرزا (پسر شاه طهماسب) را كه در هرات بود، به قزوين فراخواند و پسر ديگرش اسماعيل ميرزا را به آنجا فرستاده بود.
اسماعيل ميرزا در خراسان ناراحتىهايى به وجود آورده بود. به دستور شاه يكى از اميران او در خراسان به نام محمدخان، يكى ديگر از اميران را كه اين آشوبها دست داشت، با چند تن ديگر از اطرافيان و نزديكان اسماعيل ميرزا دستگير كرد و كشت. و از شاه هم خواسته بود كه اسماعيل ميرزا را به قزوين بازخواند و دوباره محمد ميرزا را به هرات بفرستد.» يا در صفحه 171 آمده است: «هنگام ملاقات با محمد ميرزا خدابنده اين فقير با خبر شد كه در ميان شاه و پادشاه سعادت و دستگاه رابطه دوستى استوارى برقرار شده است.» كه اين مطلب، اشاره به پيمان ارض دوم، ميان شاه طهماست و سلطان سليمان عثمانى است كه به يك دوره از جنگهاى خود پايان داده بود.
و اين پيمان صلح به سال 946 هجرى در شهر آماسيه منعقد شده بود.
سوم ذكر نام شهرهایى است كه در اين سفر از آنها عبور كرده و از آنجا كه سيّدى على، مددى مسلمان بوده و در هر شهر براى ملاقات، درك فيض روحانیان، عالمان زنده، زيارت قبور، مزار مقدّسان، مشايخ، مشاهير و زاهدان مىرفته است، به طور كامل آن را آورده كه در شناسايى مزار و عالمان آن شهرها بسيار حايز اهميت است؛ از جمله در مشهد به زيارت مرقد امام رضا(ع)، در نجف به زيارت مرقد حضرت آدم، نوحه نبى، و شمعون عليهمالسلام و حضرت على(ع) رفته است.
از ويژگىهاى ديگر اين اثر آن است كه سيّدى على علاوه بر هنر دريانوردى با ادبيات آشنا و ذوق شعرى در سرودن اشعار نيز داشته است. در هر جا كه طبع او اقتضاء مىكرده، تا با مسألهاى مواجه مىشده، ابياتى در ذهن او مرور مىگشته است، كتاب پر از اين اشعار به زبان عربى است كه در پاورقىها ترجمه آنها آمده است.
در پايان اثر متن، دو نامه يكى از طرف همايون پادشاه هند و ديگرى از طرف شاه طهماسب صفوى براى سلطان سليمان نوشته شده كه به وسيله سيدى على ارسال گشته به عنوان ضمايم نقل شده است.
بعد از اين ضمايم، فهرست اشخاص و فهرست اماكن و جاها گنجانده شده است. و در اول كتاب، فهرست مطالب آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.