محلهای که بود: رویکردی تاریخی بر شناخت نظام زندگی محلهای (تهران قدیم)
محلهای که بود: رویکردی تاریخی بر شناخت نظام زندگی محلهای (تهران قدیم) | |
---|---|
پدیدآوران | اکبری، محمدعلی (نویسنده) |
ناشر | نی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 5ـ0564ـ06ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
محلهای که بود: رویکردی تاریخی بر شناخت نظام زندگی محلهای (تهران قدیم) تألیف محمدعلی اکبری(عضو هیئت مدیره تاریخ دانشگاه شهید بهشتی)؛ نویسنده در این پژوهش با التزام به منطق و روش روایت روندی به شناخت موضوع تأسیس نظام زندگی محلهای در تهران عصر دوجهانی پرداخته است. بر حسب منطق شناختی روایی، این پدیده از ویژگی یکتایی در وقوع تاریخی برخوردار است و تکرارشونده نیست.
ساختار
کتاب از یک پیشگفتار و مقدمه و پنج فصل تشکیل شده است و با نتیجهگیری و بیان منابع به پایان میرسد. عناوین فصلهای کتاب عبارت است از:
- تهران، از شهر چنارهای بلند به دارالخلافۀ ناصری
- رویههای سکونتگزینی
- زیستن در شبکۀ پیوندها
- سازمانها و رویههای مدیریت محله
- کارویژهها
گزارش کتاب
تهران پایتخت، کلانشهری بر پهنۀ کوهپایۀ البرز، در روزگاری نهچندان دور شهری کوچک بود بر سر راه قافلههایی که به سوی خاوران و شمال شرق ایران ره میبردند. قاجاران که به قدرت رسیدند، این شهر پایتخت ایران شد و همراه با تحولات جهانی و تأثیرات این وقایع بر جغرافیا و سبک زندگی مردم، به عصر جدید قدم نهاد. تحولات یادشده از مدتها پیش و با برآمدن تمدنی نوین در مغربزمین آغاز شده و طرحی نو در آدمیان و عالمیان درانداخته بود. این تمدن سوار بر دو بال سرمایهداری و فناوریهای تمدنی نوین، بهسرعت از موطن خود پا فراتر گذاشت و تمام اقطار جهان را به قدر طاقت و اقتضائات تاریخی ملل درنوردید و صورت و سیرتشان را دگرگون کرد. تهران پایتخت نیز از این وضعیت جدید برکنار نماند و از وجوه مختلف این تجربۀ نوین جهانی متأثر شد.
نظام زندگی دیرپای ایرانیان در جوامع شهری و از جمله در پایتخت، نظام زندگی محلهای بود که در مواجهه با این بالا و پایینشدنها و با سربرآوردن شیوه و منطق زیست اجتماعی نوین شهری، دچار موانع و مشکلات فراوان شد و با وجود پایداریهای بسیار، درنهایت سپر انداخت و به دل تاریخ پیوست.
در این کتاب شیوۀ زیست مردم تهران پایتخت در نظام زندگی محلهای به روزگار پیشامدرن روایت شده است و موانع و مشکلات و دگرگونیهای این نظام در نخستین مواجهۀ تاریخیاش با تجربۀ زیست مدرن شهری به تصویر کشیده شده است.
از زمانی که آقامحمدخان به سال 1200 قمری تهران را پایتخت خود کرد، این شهر حوادث تلخ و شیرینی را به خود دیده است و دگرگونیهای عظیمی را بر کالبد و جان خویش تحمل کرده است. تهران طی دو ـ سه قرن سه تجربۀ تاریخی را از سر گذراند: دورهای برآمده از سنت قدمایی ایرانی؛ دورۀ پایتختی در عصر برزخی دوجهانی به زمان سلطنت قاجاریه؛ دورۀ کلانشهری به روزگار پادشاهی شاهان پهلوی. در این دگردیسی تاریخی، تهران از شهری کوچک با رنگوروی ایرانی ـ اسلامی به کلانشهری با هزاران رنگ و لعاب بدل شد و از جنوب به انتخاب پهنۀ جغرافیایی ری قدیم و از شمال به لبۀ رودبار قصران در دامنۀ سلسلهجبال البرز رسید و خود را بهغایت بر پهنۀ این بستر جغرافیایی بگستراند.
نخستین نشانهها از تغییر در نظام زیست محلهای در تهران به هنگام گسترش محله قدیمی سنگلج و تأسیس محلۀ دولت پدیدار شد. در نظام قدیمی زندگی محلهای، محلات بر اساس طبقۀ اقتصادی و اجتماعی ساکنان از یکدیگر جدا نمیشدند. بدین ترتیب افراد متمول و ثروتمند و فقیر و متوسط محله در یک فضای محلهای زندگی میکردند؛ حال آنکه در محلات جدید جداییهای فضایی بر مبنای دوگانۀ فقیر و غنی کموبیش رخ داد و بهویژه با نحوۀ ساماندهی ساکنان در محلۀ جدیدالتأسیس دولت، اولین دوگانۀ شمال ـ جنوب و اقتصادی ـ اجتماعی میان ساکنان شهر رخ نمود.
پیدایش خیابان یکی دیگر از مظاهر زندگی شهری در تهران بود که هم در فضای کالبدی محلات و هم در فضای ارتباطی آن مؤثر بوده است. البته باید توجه داشت در نظام شهری قدیم خیابان به عنوان یک شاهراه شهری وجود داشت که معمولاً دو یا چند منطقه را به هم متصل میکرد. از این نظر خیابان را نمیتوان پدیدۀ نوظهری در شهر دانست، بلکه آنچه جدید بود، یکی در تعداد و دیگری در کاربری اجتماعی خیابان در این دوره و دورۀ پیشین بود.
در مجموع میتوان گفت در دورۀ تاریخی قاجار که تهران با دو تجربۀ پایتختی و نوسازی روبرو شد، نظام زندگی محلهای دچار موانع و مشکلاتی شد که نوید وقوع رخدادهایی جدید را میداد. این درست است که هنوز در این دوره نیز کار سامانبخشی فضایی و اجتمعای را در این نظام زندگی به انجام میرساند؛ ولی وقوع تغییرات شهری ـ محلهای که ریشه در تحولات بزرگتری داشت، آیندۀ نهچندان خوبی را برای تداوم زندگی محلهای در پایتخت ترسیم میکرد.
نویسنده در این پژوهش با التزام به منطق و روش روایت روندی به شناخت موضوع تأسیس نظام زندگی محلهای در تهران عصر دوجهانی پرداخته است. بر حسب منطق شناختی روایی، این پدیده از ویژگی یکتایی در وقوع تاریخی برخوردار است و تکرارشونده نیست. نویسنده در این کتاب در پی شناخت عوامل مؤثر بر شکلگیری و تحول نظام زندگی محلهای در شهر تهران طی دو سدۀ دوازدهم و سیزدهم شمسی میباشد. در این دوران تهران دو تجربۀ مهم و همزمان را از سر گذراند: یکی تجربۀ پایتختی و دیگری قرارگرفتن در موقعیت برزخی دوجهانی. همافزایی دامنه و شدت تحولات این دو اتفاق تهران را دستخوش تغییرات مهمی کرد. در این میانه، نظام زندگی محلهای که سامانبخش زیست کالبدی ـ فضایی و اجتماعی ساکنان شهر بود، به تبع آن تحولات کلان با موانع و مشکلاتی روبرو شد.[۱]
پانويس