لب اللباب في طهارة أهل الكتاب

    از ویکی‌نور
    لب اللباب فی طهاره اهل الکتاب
    لب اللباب في طهارة أهل الكتاب
    پدیدآورانمرتضوی لنگرودی، سید محمدحسن (نویسنده)
    عنوان‌های دیگردراسه موضوعیه و فقه استدلالی...
    ناشرانصاريان
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1376 ش
    موضوعاهل کتاب - طهارت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏185‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏4‎‏ل‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    لب اللباب في طهارة أهل الكتاب اين كتاب اثر آیت‌الله سيد محمدحسن مرتضوى لنگرودى است كه براى بيان ادله طهارت اهل كتاب تأليف شده است. اين كتاب به زبان عربى و در سال 1414ق تأليف گرديده و انگيزه تأليفش برداشتن پاره‌اى از محدوديت‌ها و مشكلات از پيش روى مسلمانان به واسطه نجس دانستن اهل كتاب مى‌باشد.

    ساختار

    مؤلف، ابتدا مقدمه‌اى بر آن نوشته و انگيزه خود را از تأليف كتاب و مشكلات پيش روى مسلمانان را به دليل ارتباط غير اصولى با غير مسلمانان مورد بررسى قرار داده است. در مرحله بعدى به تحرير محل نزاع پرداخته و با بيان اقسام كفر، مسلم بودن نجاست كفار را تحليل نموده است. در نجاست اهل كتاب نيز مراد از اهل كتاب و نظريات فقها در مورد طهارت اهل كتاب و مطلبى از محقق همدانى در اين زمينه و ادله قائلين به طهارت و هم‌چنين ادله قائل به نجاست آنان مطرح گرديده است.

    گزارش محتوا

    تحرير محل نزاع:

    اينكه در ميان اماميّه مسئله نجاست كافر محل اشكال است شكّى نيست. ادعاى اجماع به هر دو قسمش نيز شده است لكن از صاحب مدارك اشكالى در اين مورد مطرح مى‌باشد. لكن صاحب جواهر نجاست كافر را در جلد ششم جواهر از ضروريات مذهب شمرده و مرحوم وحيد بهبهانى در حاشيه مدارک قول به نجاست كافر را شعار شيعه دانسته است. اين اجمالى از نظريات علماى شيعه در نجاست كفار است اما در نجاست اهل كتاب مشهور نجاستشان مى‌باشد اما در نزد عامّه مشهور طهارتشان مى‌باشد.

    اقسام كفر:

    مؤلف در اقسام كفر به اقسام پانزده‌گانه‌اى كه مرحوم سيد يزدى در عروه آورده اشاره كرده، بعد به توضيحش پرداخته است؛ اين اقسام عبارتند از:

    1. منكرين وجود خداوند و معتقدين به قديم بودن عالم.
    2. انكار توحيد ذات قديم از حيث مبدئيت.
    3. انكار توحيد خداوند در مقام فاعليّت و مؤثر دانستن غير خدا در حوادث.
    4. انكار توحيد خداوند در مقام عبادت و شریک دانستن غير.
    5. انكار مطلق رسالت.
    6. انكار نبوت بعضى از انبيا مانند انكار نبوت پيامبر(ص).
    7. انكار مطلق يك ضرورى از ضروريات دين.
    8. انكار معاد.
    9. خوارج و نواصب.
    10. غاليان.
    11. مجبّره كه به معنى قائلان به جبر است.
    12. مفوّضه كه به معنى قائلان به تفويض است.
    13. مجسّمه و مشبهه(اولى به معنى كسانى است كه به جسم بودن خدا قائلند و دوّمى براى خداوند شبيه قائل هستند).
    14. قائلان به وحدت وجود اگر به لوازمش ملتزم شوند.
    15. فرقه‌هاى ديگر شيعه غير از اثنا عشريه در صورتى كه نسبت به ائمه ديگر ناصبى، سابّ و معاند نباشند. مؤلف در ادامه مى‌فرمايد: آنچه براى ما از نجاست كفار يقينى است، نجاست غير اهل كتاب مى‌باشد مانند بت پرست‌ها و غيره، اما بحث كتاب در مورد اهل كتاب است كه نجس بودنشان اختلافى مى‌باشد. ايشان مراد از اهل كتاب را يهود، نصارى و مجوس مى‌داند كه دوتاى اولى يقينى بوده و سومى در صورتى كه كتاب آسمانى‌شان واقعا معتبر باشد به آنها ملحق خواهد شد كه فى الجمله چنين است.

    رواياتى نيز از ائمه نقل شده كه مجوسى‌ها را از اهل كتاب دانسته‌اند و گفته شده آنها پيغمبرى داشتند و كتابى كه در روايتى از پيامبر(ص) نام كتابشان جاماست بيان شده است.

    امّا آنچه از فقهاى شيعه در مورد اهل كتاب رسيده بر خلاف اهل سنت قول به نجاستشان مى‌باشد طبق مشهور، لكن مخالف‌هايى هم داشته‌اند كه از جمله مرحوم شيخ مفيد مى‌باشد كه سؤرشان را مكروه تلقّى كرده است.

    از جمله نظريات قابل توجه در اين زمينه نظريه مرحوم آخوند خراسانى است كه مى‌فرمايد: با وجود قوى بودن قول به طهارت، مخالفت با مشهور كه قائل به نجاستشان هستند سخت بوده و نجات در احتياط مى‌باشد.

    ادلّه قائلين به نجاست اهل كتاب:

    قائلين به نجاست اهل كتاب علاوه بر اجماع به كتاب و سنت و امر اعتبارى نيز تمسك كرده‌اند. آيه 28 سوره توبه كه مى‌فرمايد: «يا أيها الذين آمنوا إنّما المشركون نجس، فلا يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا» اولين دليل آنها مى‌باشد كه البته استدلال به آن مبنى بر دو امر مى‌باشد:

    اول اينكه آيه بر نجاست مشركين دلالت كند.

    دوم اينكه اهل كتاب از مشركين باشند.

    مؤلف، در مورد اين دو امر به تفصيل بحث كرده است كه اولا چگونگى استدلال به آيه براى نجاست مشركين محل اشكال بوده كه البته از آن پاسخ داده شده است. ثانيا جزو مشركين نبودن اهل كتاب مستند به چند آيه از آيات قرآن كريم مى‌باشد. مسلمان مطيع شيطان هم جزو مشركين شمرده شده كما اينكه به رياكار نيز مشرك اطلاق شده است كه نشان از جامعيت مفهوم اين واژه قرآنى دارد و نتيجه گرفتن را با تأملات جدّى مواجه مى‌سازد.

    دليل بعدى نجاست اهل كتاب، سنّت است كه در اين‌جا هم مناقشات جدّى وجود دارد. يكى از اين اخبار، موثّقه سعيد اعرج است به اين صورت: «قال: سألت أبا عبداللّه‌ عليه‌السلام عن سؤر اليهودي و النصراني؟ فقال: لا» و نصّ آن طبق آنچه در فقيه است به اين شكل مى‌باشد: «و سأله سعيد الأعرج عن سؤر اليهودي و النصراني أ يؤكل أو يشرب؟ قال: لا» همان گونه كه ملاحظه مى‌شود و مؤلف نيز بر آن تأكيد دارد، روايت هيچ دلالتى بر نجاست ندارد و نهايتا اجتناب از سؤرشان را مى‌رساند كه به معنى باقى مانده آب يا غذاشان مى‌باشد. اما وجه اعتبارى براى نجاست اهل كتاب اين است كه نجس دانستن آنها نوعى تحقير به حساب مى‌آيد و باعث مى‌شود تا مسلمين در روابط بين المللى و ديپلماسى خارجى نوعى برترى و تفوقى نسبت به آنها داشته باشند كه البته همان گونه كه مؤلف مى‌گويد اين نوعى استحسان به حساب آمده و قابل اعتماد در اثبات حكم شرعى نمى‌باشد.

    ادله قائلين به طهارت اهل كتاب:

    قائلين به طهارت اهل كتاب نيز به كتاب و سنت و اصل تمسك كرده‌اند كه اولين آيه مورد استدلالشان، آيه 5 سوره مائده است كه فرموده: «اليوم أحلّ لكم الطيبات و طعام الذين أوتوا الكتاب حلّ لكم و طعامكم حلّ لهم» در اين‌جا خداوند طعام اهل كتاب را بر مسلمين و طعام مسلمين را بر آنها حلال نموده است كه با حلال شدن خوراكى‌ها معلوم مى‌شود تمام ساخته‌هاى دستشان نيز حلال خواهد شد؛ حال با وجود نجاست آنان چگونه مى‌توان به چنين حكمى ملتزم گرديد؟ تخصيص طعام به حبوبات نيز خلاف اطلاق آيه مى‌باشد ضمن اينكه چنين حكمى در مورد مطلق مشركين نيز صادق مى‌باشد؛ يعنى گندم و جو و ساير حبوبات آنان نيز بر مسلمين حلال بوده و دليلى بر حرمتش وجود ندارد. در اين صورت چه نيازى به چنين تقييدى هست كه اهل كتاب را جدا ذكر كند؟ مضاف بر اينها واضح است كه آيه در مقام امتنان بوده و در صدد عنايتى ويژه بر مسلمين مى‌باشد پس نمى‌توان به اين راحتى آن را ناديده گرفت و از چنين امتنانى بى‌بهره ماند. مؤلف شواهد ديگرى نيز بر اين معنا آورده است. اما اخبارى كه در اين زمينه به آنها استناد شده، اخبار مستفيضه‌اى هستند كه به خوبى طهارت اهل كتاب را مى‌رسانند؛ از آن جمله روايت صحيح اسماعيل بن جابر است از امام صادق(ع) كه مى‌گويد: «قلت لابي عبداللّه‌ عليه‌السلام: ما تقول في طعام أهل الكتاب؟ فقال لا تأكله ثم سكت هنيئة ثم قال: لا تأكله ثم سكت هنيئة ثم قال: لا تأكله و لا تتركه تقول: إنه حرام و لكن تتركه تتنزه عنه إن في آنيتهم الخمر و لحم الخنزير»، در اين روايت علت نهى از طعام اهل كتاب وجود خمر در ظروف آنها مى‌باشد يا گوشت خوك كه هر دو باعث نجاست عرضى هستند و الاّ نجاست ذاتى در آنها وجود ندارد، زيرا اگر بود نيازى به چنين تعليلى نمى‌شد.

    روايت‌هاى ديگرى نيز هستند كه در كتاب آمده‌اند و وجه دلالتشان معيّن گرديده است. دسته بعدى روايات، آنهايى هستند كه نماز خواندن در لباس‌هاى مستعمل توسط يهود و نصارى را جايز شمرده‌اند كه به نيكى گوياى طهارت جسمشان مى‌باشند.

    مؤلف به اصل نيز اشاره كرده است با اينكه با وجود ادله قابل استناد، نوبت به اصل نمى‌رسد لكن دانستنش خالى از فايده نيست و آن اينكه هر جا شك در طهارت يا نجاست چيزى بشود حكم به طهارتش مى‌نماييم. ايشان نواحى ديگرى هم براى طهارت اين طايفه ذكر كرده‌اند كه مجموعا هشت ناحيه مى‌باشد؛ اولين آنها جواز غسل دادن اهل كتاب، مسلمان را مى‌باشد كه در صورت عدم وجود مماثل و محرم است.

    جواز نكاح با اهل كتاب و... نيز نواحى ديگر مى‌باشند كه مؤلف اين نواحى را مستقلا كافى در طاهر دانستنشان تلقّى كرده است.

    ايشان در ضمن دفع وهمى، نجس دانستن اهل كتاب را قابل توجه دانسته و نتيجه مذكور؛ يعنى طهارتشان را نتيجه تتبعات بى‌وقفه فقهاى عظام در طول ساليان متمادى دانسته و با بيان ثمره قول به طهارت اهل كتاب مطالب خود را به پايان رسانده است.

    وابسته‌ها