كاتب، حسن محمود

    از ویکی‌نور
    كاتب، حسن محمود
    NUR21613.jpg
    نام کاملحسن محمود کاتب
    لقبجلال‌الدین
    ولادتاواخر نیمه‌ی اول قرن ششم هجری
    محل تولداحتمالا در قزوین و یا حوالی آن
    پیشهمنشی، شاعر، نویسنده اسماعیلی
    اطلاعات علمی
    معاصرین
    برخی آثاردیوان قائمیات

    حسن محمود کاتب، ملقب به جلال‌الدین، یکی از سرایندگان و نویسنده‌های اسماعیلی‌مذهب در اواخر نیمه‌ی اول قرن ششم هجری و صاحب «دیوان قائمیات» است.

    تولد و وفات

    حسن به احتمال زیاد در قزوین و یا حوالی آن زاده شده و در عنفوان جوانی به مذهب اسماعیلیه گرویده و یا به تعبیر خودش قائمی شده است. تولد او در اواخر نیمه‌ی اول قرن ششم هجری روی داده باشد. زیرا هنگام اشاره به ابلاغ دعوت قیامت به وسیله‌ی حسن علی ذکره السلام (وفات:561/1166ق) می‌گوید (دیوان قائمیات، مقدمه صفحه‌ی 107) "و این همه بشارت‌ها در خداوند علی ذکره السلام بدیدیم". از آنجا که فعل دیدن در این عبارت به صیغه‌ی جمع ذکر شده می‌توان چنین حدس زد که نویسنده در اینجا استنادش به نگرش عام است و احتمالا در آن زمان در سنین کودکی بوده است و در قصیده‌ی شماره‌ی 75 که به تصریح استاد مدرس رضوی می‌باید در سال 1191م /587 روی داده باشد و به احتمال زیاد شاعر می‌بایست در آن زمان بیست ساله بوده باشد. از سال وفات شاعر اطلاعاتی در دست نداریم.[۱]

    شرح حال

    حسن محمود کاتب ملقب به جلال‌الدین که گاه با نام‌هایی چون سیّدالدعات صلاح‌الدوله والدین منشی جهان مبدع النثر و النظم حسن محمود، حسن صلاح، حسن صلاح منشی و یا حسن صلاح بیرجندی از او یاد می‌شود. وی به شغل کتابت و منشی‌گری در دستگاه ناصرالدین محتشم اشتغال داشته است. از بررسی سخن قصاید دیوان بر می‌آید که سراینده آن مردی دانشمند، ادیبی توانا و مسلط بر همه فنون و صنایع ادبی و عروضی بوده است.[۲]

    پیرامون زندگانی وی، اطلاع اندکی در دست می‌باشد. سید جلال حسینی بدخشانی، در مقدمه «دیوان قائمیات»، به این نکته اشاره دارد که جز در «زبدة التاريخ» که نامی از این شاعر و نمونه‌هایی از شعر او دیده شده، در منابع غیر اسماعیلی، نام و نشانی از او وجود ندارد[۳].

    وی می‌توانست به‌عنوان یک شاعر در بسیاری از تذکره‌ها و جنگ‌ها، مطرح باشد؛ چون از دید ارزش شعری، بی‌هیچ اغراقی، می‌تواند یکی از نمایندگان شعر نیمه اول قرن هفتم بشمار آید. شاید به این دلیل که تمام شعرهای او در ستایش «دعوت قیامت» است و تحمل مبانی الهیاتی دعوت قیامت برای جامعه فارسی‌زبان آن روز که اعم اغلب ایشان، از مسلمانان اهل سنت بوده‌اند، امکان‌پذیر نبوده است، دیوان اشعار او، در پرده خاموشی و مکتوم مانده است و دارندگان نسخه‌های آن نیز در ارائه آن به دیگران، ضنت می‌ورزیده‌اند[۴].

    آشنایی با موسیقی

    با مطالعه کتاب او، می‌توان دریافت که وی با موسیقی آشنایی داشته و با نوازنده و خنیاگری به نام «بدر حبش»، همواره در ارتباط بوده است. جای تأسف است که وی توضیح بیشتری درباره او و جایگاه موسیقایی او، نمی‌دهد تا بدانیم اهل کجا بوده و مقیم کجا؟ آیا در ناحیه قهستان و تون که یکی از پایگاه‌های مهم اسماعیلیان بشمار می‌آمده است، اقامت داشته یا از مقیمان «کرسی دیلم»، یعنی قلمرو فرمان‌روایی نزاریان الموت و جانشینان حسن صباح بوده است:

    بدر حبش خوش بزن و خوش بگوکاشک من آن چوبک چوپانمی

    و از این بیت به‌خوبی دانسته می‌شود که این بدر حبش هم گوینده و هم نوازنده بوده است[۵].

    دانشمندان هم‌عصر

    ناصرالدین محتشم حکمران قهستان کسی است که خواجه نصیر اخلاق ناصری را برای وی نوشته و به احترام وی آن را اخلاق ناصری نام نهاده است و حسن محمود با وی معاشرت داشته و از ایشان تأثیر پذیرفته است. از دیگر دانشمندانی که حسن محمود از وی بهره برده و با وی یار و همکار در قلاع قهستان و الموت بوده است خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. خواجه مدت سی سال در قلاع اسماعیلیه به سر برده است و بیشتر آثار خویش را در همان زمان تألیف کرده است. آنچه را که خواجه در باب عقاید اسماعیلیه به نثر گفته حسن محمود آن را به نظم آورده است.

    به هنگام اقامت در الموت و میمون دژ، حسن به جمع‌آوری منشآت و امالی خواجه درباره‌ی مبانی اعتقادی اسماعیلیه پرداخته و مجموعه‌ای که خواجه آن را روضه‌ی تسلیم، سیر و سلوک، آغاز و انجام، تولا و تبرا و احتمالا پاره‌ای دیگر از رسائل خواجه درباره‌ی مذهب اسماعیلی را - که به مرور زمان از بین رفته‌اند به نظم درآورد.[۶]

    آثار

    دیوان شعر وی، «دیوان قائمیات» نام دارد. ارزش ادبی این اثر، در جایگاه خودش، بسیار والاست. ما از طریق این دیوان، با مجموعه چشمگیری از مفردات، ترکیبات، کنایات و امثال آشنا می‌شویم که یا به‌کلی بی‌سابقه است یا در حدی است که می‌تواند شواهد نادر و اندک‌یاب متون و فرهنگ ما را تکمیل کند و هیچ فرهنگ‌نویسی از آن بی‌نیاز نیست[۷].

    پانویس

    1. ر.ک: حسنی، رضا، ص22
    2. ر.ک: حسنی، رضا، ص20-21
    3. ر.ک: حسینی بدخشانی، سید جلال، صفحه بیست‌ودو
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، صفحه بیست‌وپنج - بیست‌وشش
    6. ر.ک: حسنی، رضا، ص22
    7. ر.ک: حسینی بدخشانی، سید جلال، صفحه بیست‌وشش

    منابع مقاله

    1. حسینی بدخشانی، سید جلال، مقدمه «دیوان قائمیات»، سروده حسن محمود کاتب، با مقدمه سید جلال حسینی بدخشانی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1390.
    2. حسنی، رضا، تاویل از دیدگاه حسن محمود کاتب با استناد به دیوان قائمیات، تاریخنامه خوارزمی زمستان 1399 - شماره 32 (‎10 صفحه - از 19 تا 28).

    وابسته‌ها