قواعد علم الحديث

    از ویکی‌نور
    قواعد علم الحديث
    قواعد علم الحديث
    پدیدآوراننورانی، مصطفی (نويسنده)
    ناشرمکتب اهل البيت (علیهم‌السلام)
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1422ق
    چاپ1
    موضوعحدیث - حدیث - علم الدرایه - حدیث - علم الروایه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    9ق9ن 109 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    قواعد علم الحديث، نوشته فقیه معاصر و نماینده مجلس خبرگان رهبری، مصطفی نورانی اردبیلی (1305- 1382ش)، به بررسی ارزش حدیث و علوم و اصطلاحات آن و اهمیت دانش درایه می‌پردازد و اصول و قواعدی را در باب سنجش احادیث ارائه می‌کند.

    هدف و روش

    • مصطفی نورانی اردبیلی نوشته است: شناخت احوال راویان از متعلقات احکام شرعی است که باید از روایات پیامبر(ص) و خاندان پاکش(ع) گرفته شود و به همین جهت، شاگردان امامان معصوم(ع) و دیگران تلاش‌های بسیاری کردند و آثار گوناگونی را پدید آوردند و علم فقه به کتاب‌های روایی نیاز دارد... و ما در علم درایه به همین کتاب مختصر بسنده کرده و در باب حدیث، طبقات رجال و فقیهان، کتاب‌هایی نوشته‌ایم که منتشر خواهد شد[۱].

    ساختار و محتوا

    مطالب این کتاب، بدون تقسیم به بخش و فصل و مانند آن، ذیل عناوین متعددی مطرح شده است. برخی از محورهای مهمّ این اثر عبارت است از: علم حدیث، سفر رفتن برای حدیث‌یابی، منع حدیث، حدیث در عصر رسول خدا(ص)، املای حدیث و شنیدن آن، آداب نقل حدیث، تفاوت علم الحدیث و درایة الحدیث، سخت‌گیری در اسناد روایات برای شناسایی راویان، چگونگی عمل بر طبق نصّ، انواع مورخان، حدیث‌سازی و تحریف‌گری، پنهان‌سازی جرح، سیره کشی در رجال، صحیح در نزد قدما، حجیت خبر واحد، اصحاب اجماع، احادیث معطل و مضمر، ارزش کتاب کافی، صحت احادیث مضمر و قرینه‌های رجالی.

    نمونه مباحث

    • «اصحاب اجماع»: ما اصحاب اجماع و مانند آنها (همانند اصحاب اصول و کسانی که امامان معصوم(ع) آنها را ثقه شمرده‌اند) را یاد می‌کنیم که معصومان به ما امر کرده‌اند به آنان مراجعه کنیم و به روایاتشان عمل کنیم و همچنین کسانی که عدالتشان با تواتر ثابت شده است وقتی در سند روایت باشند، قرینه‌ای بر ثبوت نقل و وثوق حاصل می‌شود، هرچند باواسطه روایت کرده باشند[۲].
    • توثیق عالمان رجال، از باب شهادت نیست؛ چون شهادت شاهد با صرف نوشتن ثابت نمی‌شود تا چه برسد به اینکه دیگری بنویسد و این شهادت را به او نسبت بدهد، بلکه توثیق رجالی از باب قرائن قطعی است که بر حال و وضع راوی دلالت دارد؛ پس جای اشکال نیست که فقط یک رجالی، راوی را توثیق کرده باشد و نیازی به شهادت دو نفر نیست[۳].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص6
    2. ر.ک: متن کتاب، ص182
    3. ر.ک: همان، ص210

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها