قزوینی، لطیف
نام | لطیف قزوینی |
---|---|
نامهای دیگر | قزوینی، لطیف |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | |
اساتید | ميرزا رضى |
برخی آثار | فوائد الطفية |
کد مؤلف | AUTHORCODE08392AUTHORCODE |
لطیف قزوینی طبیب، شاعر
معرفی اجمالی
در مورد لطيف قزوينى بايد گفت در هيچ مدرک پزشکى از وى ياد نشده است و از كتاب او نيز تنها يك نسخه خطى خوانا و شكسته نستعليق در كتابخانه مرحوم آيتالله مرعشى نجفى موجود است كه متعلق به اواخر قرن سيزدهم تا اوايل قرن چهاردهم هجرى قمرى است.
وى علاوه بر طبابت، شاعرى معمولى و متوسط الطبع بوده و گواه آن برخى از اشعارى است كه در متن كتاب مندرج است و مسلماً از خود اوست. چنانكه در صفحه سه كتاب مىگويد:
در بحر سخن، گوهر معنى سفتيم | از هيأت و صرف و نحو حرفى گفتيم | |
جاروب كش در طبيبان گشتيم | تا مبحث علم طب به مژگان رفتيم |
از همين شعر چنين بر مىآيد كه مؤلف، احتمالاً ديوان اشعارى داشته، در صرف و نحو عربى و هيأت و احتمالاً نجوم، تبحر نسبى و شايد نوشتههايى داشته، ولى به خدمت استادان طب رسيده و در آن بصيرت يافته است.
همو در صفحه شش، پس از مدح ناصرالدين شاه قاجار (قتل 1313ق)، و ذكر القاب او، به نثر چند بيتى به اشاره در ثناى وى سروده و سرانجام ماده تاريخ تأليف كتاب را در بيت زير آورده است:
خرد ز الفاظ جستش سال تاريخ | فزون بر زهره ديدى لفظ مريخ |
جمع اعداد زهره و مريخ به حروف ابجد، 1269 مىباشد. در صورتى كه در صفحه 139 كتاب، صريحاً پانزدهم ماه شعبان 1277ق را تاريخ پايان قسمت اصلى كتاب مىداند. قاعدتاً به همين تاريخ بيشتر مىتوان اطمينان كرد تا ماده تاريخ، كه احتمالاً در محاسبه آن اشتباهى رخ داده است. علاوه بر مدارک پزشکى و فهرست كتابخانهها، در تذكرههاى شعرا و رجال دوران قاجاريه، تا آنجايى كه مربوط به مدارک اصلى است، از وى چيزى يافت نشد. تنها در لغتنامه دهخدا به نقل از «قاموس الاعلام» تركى در مورد فردى به نام لطيف قزوينى اثرى مىيابيم:
اى ديده خون ببار مبادا كه پاى يار | ممنون دستگيرى رنگ حنا شود |
از همين يك بيت شعر چنين بر مىآيد كه اين لطيف قزوينى شاعرى است كه سبک هندى داشته و نسبتاً زبردست بوده است. اين فرد، با لطيف قزوينى طبيب- كه شاعرى متوسط است و سبک معمول بازگشت ادبى زمان قاجاريه در ابياتش هويداست- نمىتواند يكى باشد.
لطيف قزوينى در دو مورد از استاد خويش حكيم قبلى و در يك مورد از استاد ميرزا رضى ذكر مىكند: تحقيق اين مطلب بر طريق وضوح از تحقيقات جناب مولانا استادى قدوة المحققين و اخر المتطببين، افلاطون الزمان، ميرزا محمد حكيمباشى، الشهير بقبلى- زيد فضله- واضح و مبرهن است و آن مطالب در كتاب ناصريه، كه از افكار و تصانيف ايشان است مندرج است.[۱]
و: چنانى كه در اين باب متوجه شداند مولانا استادى ميرزا محمد حكيمباشى تبريزى مشهور به قبلى در كتاب ناصريه در نسخه معالجات..[۲]
و: در علاج داء الفيل لازم است در او اولاً به مبادرت به فصد و بعد از آن منضجى از طبيخ سورنجان و بعد اسهال به قى. ولى آنچه خود حقير در خدمت استادى جناب ميرزا رضى مشاهده نمودم، اصلاح مرض داء الفيل را به استعمال جهت مسهل مذكور يافته.[۳]
پانویس