فلسفه در جهان اسلام؛ درآمدی بسیار کوتاه
فلسفه در جهان اسلام؛ درآمدی بسیار کوتاه تألیف پیتر آدامسون، با ترجمه زرین مناجاتی، حنیف امین بیدختی؛این کتاب نخستین کتابی از پیتر آدامسون است که به فارسی برگردانده میشود و یکی از عنوانهای بسیار محبوب «درآمدهای بسیار کوتاه» از انتشارات آکسفورد است. اهمیت کتاب در این است که با وجود حجم اندک خود، دیدی گسترده و گشوده دارد و به زبانی نوشته شده که حد فاصل زبان تخصصی فلسفه و زبان عادی گفتگوی رسمی است.
| فلسفه در جهان اسلام | |
|---|---|
| پدیدآوران | آدامسون، پیتر (نویسنده)
مناجاتی، زرین (مترجم) بیدختی، حنیف امین (مترجم) |
| ناشر | شوند |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1398 |
| شابک | 4ـ18ـ6359ـ622ـ978 |
| موضوع | لسفه اسلامی Islamic philosophy |
| کد کنگره | BBR ۱۷/آ۴ف۸ ۱۳۹۸ |
ساختار
کتاب در شش فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
این کتاب نخستین کتابی از پیتر آدامسون است که به فارسی برگردانده میشود و یکی از عنوانهای بسیار محبوب «درآمدهای بسیار کوتاه» از انتشارات آکسفورد است. اهمیت کتاب در این است که با وجود حجم اندک خود، دیدی گسترده و گشوده دارد و به زبانی نوشته شده که حد فاصل زبان تخصصی فلسفه و زبان عادی گفتگوی رسمی است. افزون بر اینکه نویسنده از انگشتشمار تاریخنگاران فلسفه است که حوزۀ تخصصی او فلسفۀ باستان سپسین و فلسفه در جهان اسلام است. نویسنده کوشیده در این حجم کم هدفی به ظاهر دستنیافتنی را نشانه رود: او میکوشد تاریخ فلسفه در جهان اسلام را به گونهای نو و تازه بنویسد و نشان دهد که تاریخ فلسفه در جهان اسلام بسی فراتر از تلقیهای رایج از آن در درون و بیرون از جهان اسلام میرود.
رویکرد کلی کتاب، تاریخی و موضوعمحور است. به این ترتیب که در فصل نخست نویسنده طرحی مختصر و اجمالی از سیر فلسفه در جهان اسلام ـ از نخستین گامها تا دوران معاصر ـ ترسیم میکند که میتواند کارکرد نقشۀ راهنما برای فصلهای موضوعمحور پس از خود را بازی کند و سپس در فصلهای دیگر چند موضوع برگزیده را به صورت نظاممند و تاریخی برمیرسد و در هر مورد میکوشد تا داستان را از آغاز تا امروز بازگوید. نویسنده در این راستا نهتنها به روند گسترش فلسفه در قلب جهان اسلام در خاورزمین میپردازد که اشارههایی سودمند به بحثهای فلسفی در هندوستان، سرزمینهای عثمانی و نیز باختر جهان اسلام در اسپانیای مسلمان هم دارد. همچنین میکوشد گفتگو از فلسفه، کلام و فقه یهودی در دوران میانه و نیز فلسفهورزیهای مسیحیان جهان اسلام را نیز در این بستر بنشاند که خاک پرورنده و سرزمین مادر این بحثهاست.
با اینکه بسیاری از فیلسوفان یهودی و مسیحی نهتنها در جهان اسلام زیستهاند، بلکه در اندیشهورزیشان نیز آشکارا زیر تأثیر بحثهای فلسفی و کلامی در جهان اسلام بودهاند، ولی این نکته در بیشتر کتابهای تاریخ فلسفه در جهان اسلام غایب بوده است. به این ترتیب نویسنده در این کتاب ویژگیای را برجسته میکند که ذاتی فرهنگ اسلامی دوران میانه بوده است و آن همانا همزیستی طبیعی و آشتیجویانۀ فرهنگها، دینها و زبانهای مختلف در جهان اسلام است؛ و این نکتهای است با اهمیت سیاسی بسیار که باید به همۀ مخاطبان معاصر ـ چه بیرون و چه درون جهان اسلام ـ گوشزد شود.
همچنین روایت نویسنده از ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام به دریافت سنتی مسلمانان نزدیکتر است؛ داستانی است سراسر پیوستگی بیهیچ گسستی، داستان گسترش و تداوم است و نه انحطاط و امتناع. این گسترش البته گاه تند و جریانشکن بوده است؛ مانند ژرفاندیشیهای خواجه رئیس یا سهروردی یا ملا صدرا و گاه کند و سرگرم جزئیات؛ مانند فلسفهورزیهای شاگردان ابن سینا یا مکتب کندی و صدرائیان. از این نظر فلسفه در جهان اسلام استثناء و بیهمانند هم نیست، بلکه بهخوبی مقایسهپذیر است با کلام و فلسفۀ لاتینی در اواخر دوران میانه، فلسفۀ نوکانتی در سدۀ نوزدهم و نیز فلسفۀ تحلیلی همروزگار که به میانجی پدران فلسفیشان فراهم و گسترده شده است. ولی هر چه باشد، تاریخ اندیشه در جهان اسلام هرگز تهی از فلسفه نبوده است.
هرچند باید گفته شود که گرچه روایت نویسنده به درک تاریخی مسلمانان نزدیکتر است؛ ولی آدامسون به عنوان پژوهشگر تاریخ فلسفه گاه انگشت بر چهرههایی میگذارد که در شکلدهی به اندیشۀ فلسفی پرتأثیر بودهاند؛ ولی میزان اهمیتشان برای خوانندۀ امروزی چندان روشن نیست؛ مانند فخر رازی یا ابن مسکویه و ابوالبرکات بغدادی. این واپسین نکتهای است که از این کتاب منبعی میسازد سرشار از اندیشههایی برای پژوهشهای تازه که میتواند برای دانشجویان فلسفه سودمند باشد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات