فراز و فرود فکر فلسفی

    از ویکی‌نور
    فراز و فرود فکر فلسفی
    فراز و فرود فکر فلسفی
    پدیدآورانابراهیمی دینانی، غلام حسین (نويسنده)
    ناشرمؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1395ش
    چاپ1
    شابک978-600-7009-52-9
    موضوعفلسفه اسلامی - انسان شناسی فلسفی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    1395 4ف 1301 BBR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    فرازوفرود فکر فلسفه، نوشته غلامحسین ابراهیمی دینانی (متولد ۱۳۱۳ش)، فیلسوف و پژوهشگر حوزه حکمت و فلسفه است. این کتاب به بررسی عمیق ماهیت فکر فلسفی، فرازوفرودهای آن و مفاهیم بنیادی در فلسفه اسلامی و انسان‌شناسی فلسفی می‌پردازد.

    اهمیت کتاب

    1. تبیین مفاهیم بنیادی فلسفی: این کتاب به طور عمیق به مباحثی نظیر «حرکت جوهری»، «ذات و صفت»، و «جوهر و عرض» می‌پردازد که از مفاهیم کلیدی و بنیادین در فلسفه اسلامی برای فهم تحول و وجود هستند.
    2. تحلیل انسان‌شناختی فلسفه: این اثر با تمرکز بر «انسان‌شناسی فلسفی» به «فراز و فرود»های فکری و وجودی انسان، آزادی، خودشناسی، و پیوند او با گذشته و آینده می‌پردازد که درکی عمیق از تجربه هستی انسان ارائه می‌دهد.
    3. تأکید بر ماهیت حقیقی فلسفه: کتاب بر این نکته اصرار دارد که فلسفه صرفاً یک «فعالیت عقلانی» یا «متاع بازاری» نیست، بلکه یک «باور به ذات و گوهر هستی» است و به حکمت الهی و شناخت حقایق می‌انجامد[۱].

    ساختار

    کتاب شامل دوازده فصل اصلی است که هر فصل به یکی از مباحث فلسفی اختصاص دارد.

    سبک نگارش

    1. تحلیلی و پژوهشی: نویسنده با «بحث و بررسی‌های فراوان» به تحلیل مسائل فلسفی می‌پردازد و خواننده را به «تفکر و تأمل» دعوت می‌کند. [۲].
    2. دیالکتیکی و پویا: عنوان «فراز و فرود فکر فلسفه» نشان‌دهنده رویکردی است که به ماهیت پویا و تحول‌پذیر اندیشه فلسفی می‌پردازد و آن را در بستر تغییرات و تحولات بررسی می‌کند. [۳].
    3. تمایزگذاری مفهومی: نویسنده با دقت و ظرافت به «تفاوت میان» مفاهیم مختلف فلسفی، مانند ذات و صفت، جوهر و عرض، و حرکت جوهری و عرضی، می‌پردازد[۴].

    گزارش محتوا

    مقدمه: مقدمه کتاب «فرازوفرود فکر فلسفه» به مفهوم حرکت و تحول در جهان اشاره می‌کند و ریشه‌های شناخت «حرکت جوهری» را توضیح می‌دهد. این بخش به اهمیت تمایز میان حرکت جوهری و حرکت عرضی پرداخته و تأکید می‌کند که حرکت جوهری ذاتی است و از طریق حس ادراک نمی‌شود. همچنین، مقدمه به‌ضرورت فهم رابطه «وجوب و امتناع» و «فرازوفرود» موجودات می‌پردازد. این بخش بیان می‌کند که هستی انسان همواره در «صعود و نزول» است و اندیشه انسان نیز پیوسته در «فرازوفرود» قرار دارد. «آزادی» به‌عنوان یک «ویژگی ذاتی» فکر فلسفی و اندیشه انسان مطرح می‌شود که از بیرون قابل‌شناسایی نیست[۵].

    فصل اول: ذات و صفت، جوهر و عرض: این فصل به بررسی تفاوت میان «ذات و صفت» و «جوهر و عرض» می‌پردازد. در این بخش توضیح داده می‌شود که انسان «صفت» را به واسطه «ذات» می‌شناسد و وابستگی ذات به صفت یا صفت به ذات موردبحث قرار می‌گیرد. همچنین، تفاوت میان «جوهر و عرض» به‌عنوان دو مفهوم اساسی در فلسفه مطرح شده و بیان می‌گردد که جوهر قائم به خود است و عرض نیازمند موضوع. این فصل بر این نکته تأکید می‌کند که تفاوت «ذات و صفت» در ادراک و شناخت آنها آشکار می‌شود. دوگانگی میان حقیقت و مجاز، پس از تفاوت و دوگانگی میان ذات و صفت و جوهر و عرض، مهم‌ترین و بنیادی‌ترین دوگانگی است که در عالم فکر و اندیشه مطرح شده و منشا اثر قرار گرفته است [۶].

    فصل دوم: وجود و ماهیت یا بودونبود: این فصل به بررسی مفهوم بنیادین وجود و ماهیت می‌پردازد و رابطه آن‌ها با یکدیگر را کاوش می‌کند. سؤال اصلی این است که آیا وجود و ماهیت یک چیز، دو امر متمایز هستند یا با یکدیگر یگانه و متحدند. منابع نشان می‌دهند که برخی وجود را مستقل از ماهیت می‌دانند و آن را عامل تحقق ماهیت در جهان خارج می‌شمارند، درحالی‌که ماهیت همان چیستی یک چیز است که حتی اگر آن چیز وجود خارجی نداشته باشد، قابل‌درک است. فصل دوم به تفاوت ادراک ذهنی و عینی از این دو مفهوم می‌پردازد. این بحث‌ها به چگونگی شناخت انسان از هستی و درک او از تمایزات بنیادین در جهان منجر می‌شود و دیدگاه‌های مختلف فلسفی در این زمینه موردتوجه قرار می‌گیرد[۷].

    فصل سوم: باور و گمان یا یقین و شک؟ این فصل به ماهیت باور، گمان، یقین و شک به‌عنوان ویژگی‌های اساسی اندیشه انسانی می‌پردازد. تأکید اصلی بر تمایز بین این حالات ذهنی و چگونگی رسیدن به‌یقین حقیقی است. منابع به این نکته اشاره می‌کنند که شک می‌تواند مقدمه‌ای برای رسیدن به‌یقین باشد، اما در نهایت یقین مرحله‌ای فراتر از شک و گمان است. این فصل بررسی می‌کند که انسان چگونه می‌تواند از باورهای خود به‌یقین دست یابد و چگونه می‌توان بین باورهای صحیح و باورهای باطل تمایز قائل شد. مفهوم خودآگاهی نیز در این فصل جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا خودآگاهی به انسان کمک می‌کند تا باورهای خود را بهتر بشناسد و تفاوت میان یقین و گمان را درک کند. همچنین، این فصل به نقش عقل و اندیشه در تحقق یقین و غلبه بر خطا و تردید اشاره دارد[۸].

    فصل چهارم: نقش کلیات در عالم آگاهی و ادراک: این فصل بر نقش کلیات در عالم آگاهی و ادراک انسانی تمرکز دارد. کلیات مفاهیم عامی هستند که انسان از طریق آن‌ها موجودیت‌های جزئی را درک می‌کند. این بحث شامل این می‌شود که آیا کلیات وجود خارجی مستقل دارند یا صرفاً ساخته‌های ذهن انسان هستند[۹].

    در سایر فصول کتاب نیز به ترتیب، به موضوعاتی چون: «حکمت، موعظه و جدل»، «آن و نقطه، اکنون و اینجا»، «آن چیست؟ آیا هست؟ چرا هست؟»، «بسیط چیست؟ مرکب کدام است؟»، «تفاوت میان کلی و فرد منتشر»، «ادراک حرکت، مستلزم حرکت در ادراک نیست»، «در جستجوی آن‌ام که اکنون آن نیستم» و «فلسفه، متاع بازاری نیست» پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص7- 18
    2. متن کتاب، ص131-77
    3. مقدمه، ص18
    4. متن کتاب، ص20-19
    5. ر.ک: مقدمه، ص7- 18
    6. متن کتاب، ص76- 19
    7. همان، ص132-77
    8. همان، ص168- 133
    9. همان، ص204- 169

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها