غزالی و مکتب اشعری
غزالی و مکتب اشعری | |
---|---|
پدیدآوران | فرانک، ریچارد (نویسنده)
کرمی، میثم (مترجم) مدنی، منصور (مترجم) مصباح، مریم (مترجم) |
ناشر | نگاه معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
چاپ | يکم |
شابک | 4ـ113ـ290ـ622ـ978 |
موضوع | غزالي ، احمد بن محمد، - 520ق. فيلسوفان اسلامي -- قرن ?5ق.? |
زبان | فارسي |
کد کنگره | 1402 4ف4غ / 278/8 BP |
غزالی و مکتب اشعری تألیف ریچارد فرانک، دیدگاه غزالی دربارۀ ارزش کلام و ارتباط آن با کلام سنتی اشعری موضوع بسیاری از بحث و گفتگوهای دانشمندان بوده است. این کتاب با همت میثم کرمی، منصور مدنی، مریم مصباح ترجمه شده است.
ساختار
کتاب در پنج بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
از نوشتههای غزالی مشخص است که او شخصیتی بسیار پیچیده و پررمزوراز، ذهنی پویا و مطمئن دارد؛ اما با این وجود در برخورد با مسائل مهم دچار تردید درونی و رفتاری کاملاً کممایه است. او نتوانست به نظریههای گمانپردازانۀ خود کاملاً اطمینان کند و بنابراین به زهد صوفیایی روی آورد و آنجا بود که تأییداتی بر باور خود پیدا کرد و خلأهای موجود را با کمک حالات غیرمعقول ذهن پر نمود و بر اساس الگویی نوافلاطونی، آنها را پایه و تأییدیۀ گزارههای مفهومی و نظری قرار داد. او بیش از هر چیز استاد برجستۀ فقه شافعی بود و هرچند خود کلام سنتی اشاعره را رد کرد، پیوندیش با مکتب شافعی در تمام طول زندگی شخصیاش اهمیت زیادی برای او داشت. تنش حاصل از چندگانگی ارتباط او با مکتب شافعی به اشکال گوناگونی بروز میکند و او میکوشد تا اختلافهای ایجادشده بین خود و بعضی همکارانش را در بیشتر نوشتههای اصلیاش به روشهای مختلف خاموش، توجیه یا انکار کند.
غزالی نزد ابوالمعالی عبدالله جوینی در مدرسهای به تحصیل پرداخت که وزیر نظامالملک آن را اختصاصی برای او ساخته بود و کرسی استادی فقه شافعی را در اختیار داشت. جوینی هنوز هم یکی از بزرگترین استادان فقه شافعی به شمار میآید. کتاب «الشامل فی الاصول الدین» او یکی از مفصلترین و جامعترین رسالههای کلام اشعری بود و چنان محبوبیت داشت که بعد از مرگ جوینی، چند چکیده از آن کتاب نوشتند که دو عنوان از آنها باقی مانده است.
دیدگاه غزالی دربارۀ ارزش کلام و ارتباط آن با کلام سنتی اشعری موضوع بسیاری از بحث و گفتگوهای دانشمندان بوده است. بیشتر دانشمندان معتقدند او نظریههای اصلی اشعری را کاملاً حفظ کرده است؛ اما در شیوۀ ارائه و استدلال آنها تغییراتی ایجاد کرده است. اما پژوهشهای اخیر نشان میدهند اینطور نیست، هرچند چگونگی و وضعیت رابطۀ او با مکتب اشعری هنوز مبهم است.
مشکل کلی رابطۀ غزالی با کلام سنتی به دو صورت متمایز خودش را در آثار او نشان میدهد؛ مورد اول که شواهد آن تا حدودی روشن و واضح است، اظهارنظرهای گوناگون و گاهی متناقض او دربارۀ کلام به عنوان کلام نظری سنتی مکاتب است. در این متون تقریباً هرجا بحث از کلام است، غزالی به کلام اشعری پرداخته است. مسئلۀ دوم که شواهد چندانی ندارد و نمیتوان بهآسانی آن را تحلیل و تفسیر کرد، ارتباط بین کلام غزالی و کلام مکتب اشعری است.
مسئلۀ ارتباط بین کلام غزالی و مکتب اشعری در دو جای کاملاً جدا آشکار است؛ یکی از آنها دو کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» و «القدسیه» است که آشکارا دربارۀ کلام اشعری نوشته است و دیگری توضیحات اعتقادی مستقیم و غیرمستقیم او دربارۀ پرسشهای بنیادی کلام اسلامی که در آثار دیگرش پراکندهاند.
نویسنده در این کتاب به دنبال ردیابی و نشاندادن جهتگیری اصلی و گرایش اساسی و همیشگی غزالی دربارۀ کلام سنتی مکتب اشعری و پیروان آن است؛ زیرا لایههای زیرین نوشتههای او به شیوههای گوناگون و در موارد مختلف هنوز کمابیش مبهم است. در این کتاب ابتدا آنچه غزالی بهصراحت در مورد کلام و جایگاه آن به عنوان یکی از علوم دینی بیان کرده است، بررسی میشود. سپس به بررسی شکل و محتوای تعدادی از عبارات و بخشهایی از متون «الاقتصاد فی الاعتقاد» و «القدسیه» که مغایر با پیشینۀ مذهب کلاسیک اشعری است، و بررسی آنچه غزالی در آثار دیگر بیان میکند، پرداخته میشود تا چشمانداز روشن منطقی از آنچه غزالی دقیقاً گفته یا نگفته است و آنچه به طور ضمنی یا بهصراحت به آن پایبند است یا نیست، به دست آید. سپس شواهد موجود در «فیصل التفرقة» و «الجامع العوام من علم الکلام» در ارتباط با جدایی غزالی از مکتب اشعری بررسی شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات