علم و جامعه

    از ویکی‌نور
    علم و جامعه
    علم و جامعه
    پدیدآوراناسمیت، آلن جی.ار. (نویسنده) حقی، علی (مترجم)
    ناشرعلم
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک9ـ405ـ246ـ622ـ978
    موضوعتا‌ریخ‌- علوم‌,علم‌ و تمدن‌,جنبه‌ها‌ی اجتما‌عی‌ - تا‌ریخ‌- علوم‌
    کد کنگره
    ‏Q۱۲۵/الف۵،ع۸

    علم و جامعه تألیف آلن جی.ار. اسمیت، مترجم علی حقی؛ این کتاب یک بررسی تاریخی و فلسفی در رابطه با تحولات علمی و تغییرات اجتماعی در سده‌های شانزدهم و هفدهم است.

    ساختار

    این کتاب از چهار بخش تشکیل شده است. عناوین این بخشها عبارت است از:

    1. علم و جامعه در 1500
    2. انقلاب علمی ـ خاستگاه‌ها
    3. انقلاب علمی ـ اکتشافات بزرگ ـ ریاضیات نو
    4. انقلاب علمی ـ تأثیرات بر جامعه ـ روش هندسی

    گزارش کتاب

    پیشرفت‌های علمی سده‌های شانزدهم و هفدهم در شمار بزرگ‌ترین تحولات خلاقۀ تاریخ جهان است؛ آنان شیوۀ نگرش انسان به جهان و نگرش او را به جایگاه خودش در جهان دگرگون کردند.

    در آغاز اندیشه‌های نو را فقط اقلیت فرهیختۀ مردمان اروپای غربی می‌فهمیدند؛ ولی همین اقلیت عنصر پویایی در جامعۀ آن روزگار بود که تأثیری ژرف بر دین، حکومت، زندگی معیشتی و ادبیات می‌گذاشت. علم نو همۀ این حوزه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌داد. اهل علم در پایان قرن هفدهم در دنیای ذهنی متفاوتی، غیر از اسلاف خودشان در 1500 زندگی می‌کردند. افزون بر این انقلاب علمی قرن هفدهم مسیر تمدن اروپایی را یک‌سره تغییر داد، نه فقط به سبب تأثیراتش در این دوران تا سال 1700، بلکه بدین سبب که تمدن اروپایی روابطی حیاتی و سرنوشت‌ساز با پیشرفت‌های چشمگیر علم نو داشت. در اینکه علم در شکل‌دادن به کل حیات معیشتی و اجتماعی دنیای معاصر نقش داشته است؛ حیاتی که بر اساس دستاوردهای فناورانۀ فراهم‌آمده از ناحیۀ اکتشافات علمی صدسال اخیر پایه‌ریزی شده است، به هیچ روی تردیدی وجود ندارد. دانشمندانی که مسبب این اکتشافات بودند که خود درمجموع به انقلاب علمی دومی انجامید، بیش از هر کسی دیگر به اسلاف خودشان در قرن هفدهم که موجد نخستین انقلاب علمی بودند، وام‌دارند.

    این کتاب کوششی است در بحث از فحوای آن دسته از اکتشافات علمی که تاریخ‌نگاران متأخر اهمیت آنها را در تأسیس اندیشه‌های نو در خصوص انسان و جهان، اندیشه‌هایی که تا سال 1700 نمایان شدند، بازشناخته‌اند. بنابراین در این پژوهش حوزه‌هایی از معارف سده‌های شانزدهم و هفدهم، همانند کیمیا و اخترگویی که از دل‌مشغولی‌های عمده در آن روزگار بودند، ولی از آن پس به عنوان معارفی غیرعلمی انگاشته شدند، حذف شده است.

    در 1500 اندیشه‌های کیهان‌شناختی بشر بر آمیزه‌ای از تفکرات مسیحی و ارسطویی پایه‌ریزی شد. در آن زمان این باور وجود داشت که زمین در مرکز عالم ساکن و در پیرامون آن چند فلک متحرک است که از ماده‌ای بلورین ساخته شده‌اند. این افلاک محیط بر زمین و تمام فضا را اشغال کرده بودند. ارسطو هشت فلک را مجسم کرده بود؛ ولی اخترشناسان بعدی دو مورد دیگر به آنها افزودند؛ به گونه‌ای که در 1500، بیشتر طرح‌های عالم مشتمل بر ده فلک بود. در بخش نخست کتاب به بررسی علم و جامعه در 1500 پرداخته شده است.

    از نیروهای مهم اجتماعی که علم را به تحرک و پیشرفت واداشت، طب و جنگ بود. در همۀ دوران‌ها، خواستۀ بهکرد سرنوشت انسان از راه فهم بیشتر جسم او و کارکردهایش وجود داشته است. پیشرفت‌هایی که در کالبدشناسی، فیزیولوژی و درمان بیماری‌ها صورت پذیرفت، محصول اشخاصی از قبیل پاراسلسوس، وسالیوس و هاروی بود. در بخش دوم کتاب دربارۀ خاستگاه‌های انقلاب علمی سخن گفته شده است.

    کار دانشمندان بزرگ قرن هفدهم بر پیشرفت‌های چشمگیری مبتنی بود که در آن دوران در عرصۀ ریاضیات، روش‌شناسی علمی و در ساختن ابزارهای علمی صورت گرفت. این تحولات که عمدتاً خود دانشمندان پدیدآورندۀ آنها بودند، اکتشافات شگفت‌انگیز آن دوران در اخترشناسی و مکانیک، اکتشافاتی که در کانون انقلاب علمی جای داشتند، میسر نمودند. بخش سوم کتاب به انقلاب علمی، اکتشافات بزرگ و ریاضیات نو اختصاص یافته است. در این بخش افزون بر اشاره به انجمن‌های علمی، دربارۀ شخصیت‌هایی چون کوپرنیک، تیکو براهه، یوهانس کپلر و ... و دستاوردهای آنان سخن گفته شده است.

    بخش پایانی کتاب اختصاص به بررسی تأثیرات علم و انقلاب علمی بر جامعه و روش هندسی دارد. در این بخش به مباحثی چون علم و حکومت، ارتباط علم و ادبیات، گسترش علم و علم و اقتصاد پرداخته شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها