علم الجرح و التعديل و أهميته في دراسة الأسانيد و الحكم علی الحديث

    از ویکی‌نور
    علم الجرح و التعديل و أهميته في دراسة الأسانيد و الحكم علی الحديث
    علم الجرح و التعديل و أهميته في دراسة الأسانيد و الحكم علی الحديث
    پدیدآورانمرعشلی، یوسف عبدالرحمن (نویسنده)
    ناشردار المعرفة
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1430ق. = 2009م.
    چاپچاپ يکم
    شابک9953-85-213-8
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/م4ع8 / 114/2 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    علم الجرح و التعديل، اثر یوسف مرعشلی، به بررسی تاریخ علم جرح و تعدیل، تطورات و اهمیتش در قبول یا رد حدیث پرداخته است. این کتاب در یک جلد به زبان عربی در سال 1430ق تألیف شده است.

    ساختار

    این کتاب، مشتمل بر مقدمه و چهار باب است. هر باب نیز دربردارنده فصول و مباحث متعددی است.

    گزارش محتوا

    در کتاب حاضر، تاریخ علم جرح و تعدیل و آغاز و تطورات و اهمیتش در تصحیح حدیث و مسائل و کتب و مذاهب آن مطرح شده است[۱]‏.

    «علم تخريج الحديث وبيان كتب السنة المشرفة»، از جمله آثاری است که پیش از این در این موضوع نوشته شده است[۲]‏.

    در باب اول کتاب در چهار باب، مباحث مقدماتی چون تعریف حدیث و انواع آن و جایگاه آن در تشریع، تاریخ سنت و تدوین حدیث، شیوه‌های محدثین و ظهور وضع و تأسیس علم جرح و تعدیل مطرح شده است. در رابطه با تاریخ تدوین حدیث سه مرحله تأثیر مهمی داشته است:

    1. مرحله روایت مشافهی در طول قرن اول هجری؛
    2. مرحله جمع حدیث و تدوین آن در مصادر تا پایان قرن پنجم هجری؛
    3. مرحله تألیف منابع با استفاده از مصادر اصلی حدیثی مذکور که تا امروز ادامه دارد[۳]‏.

    «وضع»، به معنای دروغ بستن به رسول‌الله(ص) و انتساب احادیث دروغ به آن حضرت است. نویسنده، معتقد است که ظهور وضع در حدیث پس از وقوع فتنه و کشته شدن خلفای سه‌گانه عمر و عثمان و علی(ع) به زعامت ابن سوداء (عبدالله بن سبأ) یهودی بوده است[۴]‏.

    پیروان عبدالله بن سبأ را «سبئیه» می‌نامند. از دیدگاه نویسنده، جنگ جمل برای مبارزه با این گروه و اصلاح بین مسلمین بوده است: «و موضوع جنگ جمل اقدام روشنی بود، که در تاریخ طبری به‌تفصیل تبیین شده است. بانو عایشه به جنگ با علی(ع) شورش نکرد، بلکه با صحابه برگزیده‌ای چون طلحه و زبیر به قصد یاری علی(ع) در جنگ با سبئی‌ها و اصلاح بین مسلمین خروج کردند»[۵]‏.

    باب دوم، مشتمل بر مقدمه (در تعریف، مشروعیت و اهمیت مطالعه اسانید) و چهار فصل (در شروط، معیار، طرق ثبوت و الفاظ و مذاهب جرح و تعدیل و...) است.

    جرح و تعدیل علمی است که در آن از خدشه وارد کردن یا صحه گذاشتن بر عدالت راوی با الفاظ مخصوص و از مراتب آن الفاظ بحث می‌شود[۶]‏.

    نویسنده، قرآن، سنت، اجماع و آثار اهل علم را چهار دلیل بر مشروعیت جرح و تعدیل روات می‌داند[۷]‏.

    کسانی که به کار جرح و تعدیل پرداخته‌اند بر سه‌ دسته‌اند: متشددون، متساهلون و معتدلون. نویسنده برای هرکدام، رجالی را به نقل از ذهبی متذکر می‌شود و سپس خود نیز کسانی را بر آن می‌افزاید؛ به‌عنوان مثال در رابطه با معتدلون، بخاری، احمد بن حنبل، ابی‌زرعة و ابن عدی را از ذهبی نقل کرده و خود نیز ترمذی، ابوداود سجستانی، عبدالله بن مبارک و دارقطنی را از جمله متعدلین می‌داند[۸]‏.

    علمای رجال، عوامل مختلفی را در تعارض جرح و تعدیل دخیل دانسته‌اند که اختلاف در اصول جرح و تعدیل و اختلاف در اصطلاحات از آن جمله است[۹]‏.

    نویسنده در سومین باب کتاب، علم رجال حدیث و کتب آن را در سه فصل معرفی کرده و علوم حدیث را به اعتبار زمان و صفات راوی و معرفی روات تبیین کرده است.

    بعضی از علما کتبی با عنوان «الجرح والتعديل» تألیف کرده‌اند، اما در حقیت تمامی کتب رجال حدیث تحت این نام قرار می‌گیرند؛ چراکه مشتمل بر داوری‌های علمای رجال و جرح و تعدیل راویان هستند.

    «الجرح و التعديل» عبدالرحمن بن یوسف مروزی (متوفی 283ق)، «الجرح والتعديل» ابن جارود نیشابوری (متوفی 307ق)، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانی (متوفی 259ق) و «قبول الأخبار ومعرفة الرجال» بلخی (متوفی 317ق) از آن جمله است[۱۰]‏.

    در باب چهارم، در ضمن سه فصل، مراحل مطالعه سند، تقویت حدیث با شواهد و متابعات و حکم بر حدیث مورد مطالعه قرار گرفته است. حکم بر حدیث نتیجه مباحث پیشین است که خود در ضمن یک مقدمه وسه مبحث مطرح شده است.

    حکم بر حدیث، بیان مرتبه حدیث از صحت یا حسن یا ضعف یا وضع است. مقصود از حکم بر حدیث این است که نتیجه‌ای که از خلال مطالعه اسناد بر اساس قواعد دقیق و اصول معین به‌ دست آورده‌ایم که مثلاً اسناد صحیح یا ضعیف یا موضوع است را مشخص کنیم. این نسبت به حکم بر اسناد حدیث است، اما حکم بر متن حدیث نیازمند به امور مهم دیگری نیز هست؛ به‌عنوان مثال اینکه در متن حدیث شذود یا علت قادحه‌ای وجود دارد؟ یا اینکه این متن به اسناد یا اسانید دیگری روایت شده که حکم به سبب آنها متغیر شود؟ در حقیقت حکم بر متن حدیث به اینکه بگوییم «این حدیث صحیح است» یا «این حدیث ضعیف است» دشوار و دقیق‌تر از حکم بر اسناد تنها است. بنابراین تنها از عهده علمای متبحر و باسابقه برمی‌آید و نیازمند آگاهی وسیع از اسانید و متون است[۱۱].

    نویسنده، معتقد است که به صرف وجود حدیث در صحیح بخاری و مسلم می‌توان حکم به صحت آن نمود: «پس وجود حدیث در یکی از صحیحین بخاری و مسلم در حکم به صحت حدیث کفایت می‌کند و نیازی به بحث در اسناد آن نیست؛ چراکه غایت از بحث در اسناد رسیدن به شناخت صحت یا عدم صحت حدیث است»[۱۲]. البته در حکم به احادیث ذکرشده در صحاح دیگر نیز همان استدلال را مطرح می‌کند: «وجود حدیث در صحیح ابن خزیمه در حکم به صحت آن حدیث کفایت می‌کند؛ چراکه نویسنده آن تنها ملتزم به گردآوری احادیث صحیح بوده است»[۱۳].

    این موضوع در رابطه با دیگر کتب اهل سنت صادق نیست و نویسنده باید تصریح به صحت حدیث کند: «و صحت حدیث در کتب سنت مورد اعتماد مشهور مانند: سنن ابی‌داود، جامع ترمذی، سنن نسایی و سنن دارقطنی به این شرط است که نویسنده در آن تصریح به صحت آن احادیث کند و مجرد ذکر حدیثی در آن کتاب کفایت نمی‌کند؛ چراکه نویسندگان آنها ملتزم نبوده‌اند که فقط احادیث صحیح را در این آثار ذکر کنند؛ یا به این شرط که یکی از علمای بزرگ تصریح به صحت آن کند و آن حدیث به اسناد صحیح از او نقل شده باشد، مانند: سؤالات احمد بن حنبل و سؤالات ابن معین که نص ایشان در تصحیح حدیث کفایت می‌کند»[۱۴].

    نگارش کتاب در شهر بیروت در ماه رجب سال 1430 به پایان آمده است[۱۵].

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب، علاوه بر فهرست مطالب، فهرست مصادر با ذکر اطلاعات دقیق طبع هر مصدر ارائه شده است. مستند مطالب و ارجاعات متعددی در پاورقی‌های کتاب برای مراجعه محققین ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها