عبدالقادر گیلانی: زندگی، آثار، دیدگاهها
عبدالقادر گیلانی | |
---|---|
پدیدآوران | گورر، دلاور (نویسنده) وفایی، داود (مترجم) |
ناشر | مولی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 4ـ128ـ339ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
عبدالقادر گیلانی: زندگی، آثار، دیدگاهها تألیف دلاور گورر، ترجمه داود وفایی، این کتاب توسط یکی از اندیشمندان مسلمان کشور ترکیه به رشتۀ تحریر درآمده است. جمعآوری و ارائۀ مشخصات تمام منابع مرتبط با عبدالقادر و طریقت او، همچنین تهیۀ فهرستی از آثار شیخ و مناقبنامههایی که پیرامون شخصیت او نگاشته شده، از ویژگیهای کتاب است.
ساختار
کتاب در نه فصل تدوین یافته است.
گزارش کتاب
عبدالقادر گیلانی از مفاخر ایران و جهان اسلام است. او در سال 470 هجری قمری در گیلان به دنیا آمد و در 561 در بغداد از دنیا رفت. ابن عربی چهرۀ تابناک عرفان اسلامی، متوفای 638 تقریباً با عبدالقادر همعصر بود. او در «فتوحات» بارها از عبدالقادر گیلانی و ابوالسعود از مریدان مشهور او به بزرگی یاد میکند. طریقت قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانی از جریانهای صوفیانۀ فراگیر در جهان اسلام به شمار میرود. قادریه با تمام شاخههایی که دارد، آموزههای عرفانی عبدالقادر معروف به «غوث اعظم» را در سیروسلوک سرمشق خود قرار میدهد. این طریقت امروزه در مناطق متعددی از جهان اسلام به عنوان جریانی تأثیرگذار حضور دارد و پیروان بیشماری را گرد اندیشههای شیخ جمع کرده است.
این کتاب توسط یکی از اندیشمندان مسلمان کشور ترکیه به رشتۀ تحریر درآمده است. جمعآوری و ارائۀ مشخصات تمام منابع مرتبط با عبدالقادر و طریقت او، همچنین تهیۀ فهرستی از آثار شیخ و مناقبنامههایی که پیرامون شخصیت او نگاشته شده، از ویژگیهای کتاب است. به طوری که خواننده افزون بر اطلاع از منابع متعددی که دربارۀ عبدالقادر در کتابخانههای مختلف نگهداری میشود، پیرامون زندگانی و اندیشههای عارفانۀ او نیز آگاهیهای کافی به دست میآورد.
عبدالقادر گیلانی در زمانی میزیست که تصوف همچون دیگر علوم اسلامی از نشاط و تحرک چشمگیری برخوردار بود. صوفیان از یکسو میکوشیدند پایههای تصوف را بر اساس قرآن و سنت مستحکم کنند و از دیگرسو عقاید دینی و فعالیتهای ارشادی خود را از مرزهای جهان اسلام فراتر برند. متصوفه برای اصطلاحات و تعابیر صوفیانه تفاسیر جدیدی ارائه میکردند و میکوشیدند مردم را با اهداف اصلی تصوف آشنا کنند و قواعد کلی را برایشان بازگو نمایند. به تعبیر دیگر بزرگان تصوف در این دوره غالباً با تأیید اصول پیشینیان، برای آموزشهای فردی علاقمندان، قواعد و احکام لازم را تدوین میکردند.
صحبت از طریقت و پیر که میشود، عبدالقادر گیلانی و طریقت قادریه از نخستین نامهایی است که به ذهن خطور میکند. به دیگر سخن، عبدالقادر گیلانی و قادریه از عناصر اصلی تاریخ علمی و فرهنگی و حیات اجتماعی امروز مردم ترکیه به شمار میروند. با این حال پژوهش جدیای در ترکیه دربارۀ او وجود ندارد. مهمترین دلیل پرداختن نویسنده به موضوع قادریه نیز همین کمبود منابع بوده است. این کتاب شامل سه بخش اصلی است. در بخش ارزیابی منابع، دربارۀ منابع و مآخذی که در کتاب مورد استفاده قرار گرفته، توضیح داده شده است. در بخش اول تاریخ مختصر عرفان بیان شده است با نگاهی به دوران حیات عبدالقادر گیلانی. آنگاه به بررسی زندگانی، آثار، کتابهای منسوب به او، مناقبنامههای مرتبط و پژوهشهای اخیر پرداخته شده است. از نخستین منابع مربوط به عبدالقادر گیلانی دانسته میشود که او کتاب مینوشته و شعرهایی میسروده است؛ با این حال جز ابن کثیر و ابن رجب کسی دربارۀ آثار او چیزی نگفته است. آثار موجود او عبارتند از: الغنیة لطالبی الحق، الفتح الربانی و الفیض الرحمانی، جلاء الخاطر من کلام الشیخ عبدالقادر فی الظاهر والباطن، فتوح الغیب، مکتوبات، السراج الوهاج فی لیلة المعراج، الدرر السنیة فی المواعظ الگیلانیة و .... .
در بخش دوم با استفاده از آثار عبدالقادر گیلانی، دیدگاههای عرفانی او طرح شده است. نگاه عبدالقادر به مسائل کاربردی است. او همواره در پی یافتن راههای عملی برای مشکلات و معضلات است. او به جوانب رسمی، نظری و صوری مسائل چندان توجهی ندارد و اغلب بر مبانی، نتایج و غایات متمرکز میشود. بدین اعتبار نمیتوان در آثار او با معانی واژۀ تصوف، مشتقات و ساختار صرفی آن مواجه شد. او بیشتر با معنای اصطلاحی تصوف کار دارد و تلاش میکند مبانی و پایههای موضوع را ترسیم کند. با این حال عبدالقادر گیلانی دربارۀ ریشۀ کلمات متصوف و صوفی به اختصار میگوید: همچنانکه در عربی برای کسی که قمیص (پیراهن) بر تن میکند با استفاده از فعل تقمص، متقمص میگویند؛ یا به کسی که دراع (عبا، زره) میپوشد، از ریشۀ تدراع، متدرع میگویند، کسی را هم که به تازگی به زهدورزی پرداخته متزهد مینامند. متزهد هرگاه در زهد خود به مرتبۀ نهایی رسد، همه چیز را پست و ناچیز میبیند. لذا از همه چیز میگذرد و آنها را به صاحبشان وامیگذارد؛ در این مرحله او را زاهد مینامند. زاهد کسی است که به اموال و اشیاء دوروبرش کاملاً بیتوجه است.
موضوع بخش سوم «قادریه» است که نحوۀ گسترش این طریقت، شاخهها، اصول، آداب و ارکان آن بیان شده است. قادریه که پیروانش امروزه در بیشتر مناطق مسلماننشین حضور دارند، طریقتی صوفیانه و منتسب به عبدالقادر گیلانی است. این طریقت از کهنترین طریقتهایی است که تا امروز به حیات خود ادامه داده و بیشترین پیرو را دارد. مهمترین عامل در گسترش این طریقت، شخصیت عبدالقادر گیلانی است. عناصر اصلی شخصیت تاریخی او به واسطۀ کتابهایی که نوشت و مناقبی که دربارهاش نوشتند، به نسلهای بعد انتقال یافت.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات