عارف پابرهنه: بشر بن حارث مروزی خراسانی

    از ویکی‌نور
    عارف پابرهنه: بشر بن حارث مروزی خراسانی
    عارف پابرهنه: بشر بن حارث مروزی خراسانی
    پدیدآورانمحمود، عبدالحلیم (نویسنده)

    انصاری، قاسم (مترجم)

    برزگر خالقی، محمدرضا (مترجم)
    ناشرزوار
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک8ـ590ـ401ـ964ـ978
    کد کنگره

    عارف پابرهنه: بشر بن حارث مروزی خراسانی تألیف عبدالحلیم محمود، با ترجمه دکتر قاسم انصاری و دکتر محمدرضا برزگر خالقی؛ نویسنده در این کتاب افزون بر اشاره به زندگی‌نامۀ بشر حافی، به دیدارهای او با عالمان، کرامات منقول از او و همچنین مقام او در عرفان و پندها و حکمت‌های باقی‌مانده و منسوب به او اشاره کرده است.

    ساختار

    کتاب از هفت فصل و خاتمه تشکیل شده است.

    گزارش کتاب

    بشر پسر حارث معروف به حافی (پابرهنه) کنیه‌اش ابونصر و اصلش از روستای مابرسام مرو و از فرزندان رؤسا و نویسندگان بود؛ غرض از نویسندگان کسانی است که در کاخ سلطنتی کار می‌کنند و مقام و منزلتی مخصوص دارند و امین رازها هستند، وزیر را یاری می‌دهند.

    او از کسانی بود که در پارسایی و زهد سرآمد مردم زمان خود و در فراوانی عقل، انواع فضل، خوش‌روشی و پایداری در مذهب و کاستن از زایده‌ها یگانه بود. صاحب «حلیه» ابونعیم اصفهانی دربارۀ او می‌گوید: «بشر در آغاز اهل لهو و لعب بود، با دوستان به لهو لعب می‌نشستند و اوقات را به خوش‌گذرانی می‌گذراندند؛ ولی خدای تعالی برای بشر در ازل منزلتی گرامی آماده و اسبابی برای رسیدن او به آن درجه مهیا فرموده بود، خدای سبحان هرکه را بخواهد برمی‌گزیند و هرکه به سوی وی بازگردد، هدایت می‌کند».

    بشر بن حارث در بغداد بزرگان زیادی را ملاقات کرد؛ از جملۀ آنان احمد بن حنبل بود. امام شعرانی از او می‌گوید: «از آنان (صوفیان) عامر بن عبدالله بن قیس است که می‌گوید: اگر تمام دنیا از آن من باشد و خدا به من امر کند که همۀ آن را از دل بیرون کنم، با طیب خاطر آن را دل بیرون می‌رانم، و می‌گوید: از هنگامی که خدای عزوجل را در هر حال و چه در شب و چه در روز دوست داشته‌ام، به غیر او اهمیت نمی‌دهم.

    دکتر عبدالحلیم محمود در حدود شصت کتاب در فلسفه و روان‌شناسی تألیف کرد که بعضی از آنها به زبان فرانسه است و این کتاب، یکی از کارهای اوست. این کتاب مجموعه‌ای است از آیات قرآنی و احادیث نبوی و قدسی و اقوال عرفا. احاطۀ نویسنده به کتب عرفانی سبب شده هرجا اصطلاحی عرفانی پیش آمده به مدلول «الکلام یجرّ الکلام» هرچه به آن اصطلاح مربوط است، از قرآن و سنت و کتب معروف عرفانی و دربارۀ بشر آنچه مربوط به خود او و رفتار و گفتارش بوده، آورده است و از عهدۀ معرفی کامل بشر به‌خوبی برآمده است. نویسنده در این کتاب افزون بر اشاره به زندگی‌نامۀ بشر حافی، به دیدارهای او با عالمان، کرامات منقول از او و همچنین مقام او در عرفان و پندها و حکمت‌های باقی‌مانده و منسوب به او اشاره کرده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها