طرق الاستدلال و مقدماتها عند المناطقة و الأصوليين
طرق الإستدلال و مقدماتها عند المناطقة و الأصوليين | |
---|---|
پدیدآوران | باحسین، یعقوب (نويسنده) |
سال نشر | 1422ق - 2001م |
چاپ | 2 |
موضوع | اصول فقه اهل سنت - قرن 15ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ب2 ط4 157 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
طُرُق الاستدلال و مقدماتها عند المناطقة و الأصوليين، نوشته پژوهشگر سنّی و استاد دانشکده شریعت دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود، یعقوب بن عبدالوهاب باحسین، پژوهشی روشمند و نوآورانه است که روشها و مقدمات استدلال را از منظر دانشوران دو علم منطق و اصول فقه تبیین میکند و به مقایسه و داوری میپردازد. نویسنده گاهی به نظر اصولیان شیعه نیز توجه کرده است.
هدف و روش
نویسنده میگوید: برخی از مباحث مربوط به مقدمات اصولی را هنگام تدریس این ماده درسی در دانشکده شریعت (ریاض) نوشتم، ولی مطالبش پراکنده بود و جز در موضوع تعلق به مباحث الفاظ و استدلال منطقی، ارتباطی نداشت و آن را با اعتماد بر کتاب روضة الناظر و جنة المناظر نوشته ابن قدامه مقدسی گردآوری کرده بودم. به نظرم رسید کتاب جدیدی لازم است که نظر و موضع اصولیان را در این زمینه روشن سازد و روش پژوهش و استدلال آنان را توضیح دهد[۱].
ساختار و محتوا
اثر حاضر، از یک مقدمه، 5 فصل و یک خاتمه بهترتیب ذیل تشکیل شده است:
- مقدمه (مهمترین مبادی مرتبط با این علم: تعریف، موضوع، فایده، تاریخ و حکم آموختن منطق و تأثیرش در علم اصول فقه).
- تصورات.
- قضایا و اقسام آن.
- استدلال مباشر و انواع آن.
- استدلال غیر مباشر و اقسام آن.
- ملحق به قیاس (قیاس تمثیل و استقراء).
- خاتمه (عوامل واقع شدن در اشتباه). یعقوب بن عبدالوهاب باحسین، یادآور شده است: برخی از مباحثی که منطقیان مطرح میکنند در این اثر ذکر نشده است، مانند بحث موجّهات؛ زیرا به اینگونه قضایا نیازی نیست و در مباحث اصولی طرح نمیشود و فهم و تصورش نیز برای دانشجویان، آسان نیست[۲].
جنبه آموزشی
اثر حاضر برای تدریس فراهم شده و به همین جهت، نویسنده در موارد بسیاری، شکلها، نمودارها و جداولی ترسیم کرده است تا فرایند یادگیری بهتر انجام شود[۳]. همچنین او گاهی از هنر شعر عربی نیز برای این منظور استفاده کرده است[۴].
انتقادی بر کتاب
این نقد بر مطالب کتاب وارد است که مباحث تطبیقی در آن غالب نیست و اکثر مطالبش شرح و توضیح مباحث منطقی منطقدانان قدیم و جدید است و بینرشتهای و تطبیقی (منطقی - اصولی) نیست و بلکه حتی مثالهای اصولی و بررسی مقایسهای بین علم منطق و اصول فقه نیز در آن، کم و نادر است. یکی از آن موارد اندکی که نویسنده وارد مقایسه این دو علم شده، مسئله حجیت استقرای ناقص در احکام شرعی است؛ زیرا ما را به ظنّ میرساند و کسانی که قیاس در احکام شرعی را میپذیرند، قیاس تمثیلی را قبول دارند؛ پس استقرای ناقص را نیز به طریق اولی پذیرفتهاند؛ چه، استقرای ناقص برتر از تمثیل است[۵].
نمونه مباحث
- یعقوب بن عبدالوهاب باحسین، با بیان این مطلب که مغالطات فراوان است و تقسیمبندی آن بهصورت جامع و کامل، آسان نیست، افزوده است: ارسطو، مغالطه را در 2 گروه اصلی (در سخن و خارج از آن) قرار داده است؛ یعنی لفظی و معنوی. نویسنده با تأکید بر آنکه مغالطات لفظی، 6 دسته است، یکی از آن را اشتباه بر اثر ابهام در مرجع ضمیر معرفی کرده و یکی از مثالهایش را اینگونه روایت کرده است: از شخصی پرسیدند: کدامیک از صحابه پیامبر(ص) برتر است؛ علی(ع) یا ابوبکر؟ پاسخ داد: «مَن بنتُه في بيتِه»؛ یعنی کسی که دخترش در خانه اوست! این پاسخ مبهم است؛ زیرا معلوم نیست که ضمیر در "بنتُه" و "بيتِه"، بهترتیب به پیامبر(ص) و علی(ع) برمیگردد یا به ابوبکر و پیامبر(ص)[۶].
- نویسنده با اشاره به آنکه گاهی در مباحث اصولیان، دلالتهای التزامی وجود دارد، ولی با این عناوین از آن یاد نمیشود، بهعنوان مثال، مسئله مقدمه واجب و قاعده "ما لا يتمّ الواجبُ إلّا به فهو واجبٌ" را ذکر کرده و افزوده است: این دلالت، التزامی است؛ هرچند اصولیان در لازم به معنای اخص بودنش و نیز دلالت لفظی داشتنش، نظر یکسانی ندارند و سید ابوالقاسم خویى آن را از مباحث عقلی دانسته است، ولی منظورش، استقلال عقل در استنباط احکام شرعی نیست، بلکه مقصودش این است که از این مقدمه عقلی، با ضمیمه کردن مقدمهای شرعی، میتوان حکم شرع را فهمید[۷].
مآخذ نویسنده
نویسنده برای تألیف این اثر، از 168 کتاب (منطقی، کلامی، فلسفی، اصولی، فقهی، تاریخی و...) به زبان عربی استفاده کرده است[۸].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.