صاحب شناسنامه 678؛ تأملی در شعر و اندیشه فروغ فرخزاد
| تأملی در شعر و اندیشه فروغ فرخزاد | |
|---|---|
| پدیدآوران | قراگوزلو، محمد (نویسنده) |
| ناشر | نگاه |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1398 |
| شابک | 8ـ440ـ376ـ600ـ978 |
| موضوع | فرخزاد، فروغ، ۱۳۱۳ - ۱۳۴۵ -- نقد و تفسير,واقعگرايي سوسياليستي در ادبيات |
| کد کنگره | PIR ۸۱۶۴ /ق۴ص۲ ۱۳۹۸ |
صاحب شناسنامه 678؛ تأملی در شعر و اندیشه فروغ فرخزاد تألیف محمد قراگوزلو، در این کتاب کوشیده شده تا حد ممکن از نکاتی سخن گفته شود که در ارزیابی شعر و اندیشۀ فروغ یا مکتوم مانده یا دستکم از این زاویه و منظر مورد بررسی و نقد واقع نشده است.
ساختار
کتاب در 12 فصل نگاشته شده است.
گزارش کتاب
زندگی شعری فروغ بسیار کوتاه بوده است و به تبع همین کوتاهی، بهسختی میتوان فراگرد فکری او را در قالب تحولات اجتماعی روزگارش بررسید. بهویژه اینکه در برهۀ نخست شعری او، یعنی دوران سیاهمشقهای سه دفتر، نه فقط اندیشۀ منسجم و قابل تأملی در آثارش دیده نمیشود، بلکه اساس این شعرها و شخص شاعر ـ با وجود مسائل حاد اجتماعی از جمله کودتای 28 مرداد ـ درگیر حوادث سیاسی روز نشدهاند. از سوی دیگر حتی در برهۀ «تولدی دیگر» و بعد از آن نیز هیچ اشارۀ روشن و مشخصی به حوادث اجتماعی معین در شعرهای فروغ به چشم نمیآید.
افزون بر اینها شعرهای فروغ ـ بعد از «اسیر» ـ تاریخ ندارد؛ نه در ذیل شعر و نه در متن آن به صورت اشاره یا حتی تلمیح و ایهامی به حادثهای. کسانی این خصلت شعر را به حساب قوت آن گذاشته و برای شعر به قول خودشان «مناسبتی» کارت زرد صادر کردهاند و کسان دیگری ـ از جمله نگارنده ـ این ویژگی را به پای محافظهکاری و انتزاع شاعر از پیرامون خود نوشتهاند.
با این همه فروغ در همان سالهای کوتاه و در عین حال بسیار پربار پس از گذار از دیوار و فراپشت نهادن تفلسفهای بیمقدار «عصیان» به گونۀ ویژهای با وقایع اتفاقیه درگیر شده است. بازتاب انتقادی این درگیری در بخشهای قابل توجه «تولدی دیگر» و سه شعر فلسفی اجتماعی انتقادی در دفتر «ایمان بیاوریم......» بهوضوح پیداست. نگارنده در این کتاب کوشیده مهمترین ابعاد عاطفی، اجتماعی و فلسفی اندیشه و زندگی فروغ را در متن این شعرها ارزیابی کند.
فروغ برای فرار از «دیوار» سنتهای دیرپایی که او را درگیر و «اسیر» سکون سیاه زندگی سطحی و مبتذل کرده بود و گریز از قید و بندهای پیچیده در مدرنیتۀ قلابی «روشنفکر» و «فندک» و «زوزههای» توخالی شبهاعتراضی، ناگزیر بود درهای «تولد دیگر» گونهاش را از دریچۀ «عصیان» بگشاید، در واقع بشکند؛ بشکند تا «پنجره» او را به دیار روشناییها و آفتاب رهنمون شود.
او برخلاف انبوهی از مبالغههای ستایشآمیز تا حد تقدیس و تعرضهای موهن تا حد تقبیح، فقط یک شاعر منحصربهفرد بود که میتوانست نقاش و سینماگری متفاوت نیز باشد. همان «زن تنها»یی که قرار بود بیاید و آمد. در واقع «کسی که مثل هیچکس نیست» خود او بود و «کسی که قرار بود بیاید» و خیلی کارهای خوب بکند، خود او بود که آمد اما مجالاش «بیرحمانه اندک بود». به همین سبب زندگی شخصی و شاعرانهاش نیز از یک نظر با تمام شاعران تاریخ شعر فارسی فرق دارد. هیچ شاعری را نمیشناسیم که از شروع نوشتن و نخستین شعرش و انتشار اولین دفتر شعرهایش اینچنین در معرض هجو و هتک و در عین حال تشویق و تحسین واقع شده باشد و این روند نهتنها تا پایان عمرش ادامه داشته باشد که پس از هیچکارۀ هستی شدناش شدت یافته باشد.
فروغ بیگمان زبان شعر را و تمام روزنهای شناختهشده و ناشناس بیان شعر را شناسایی و فتح کرده بود. جان درخشانش به روان شعر پیوند خورده بود. چنین اتحادی بهندرت در تاریخ شعر فارسی شکل بسته است. شعر او داغ حرمان رنجهایی است که جانش را زخمی کرده بود. چون موریانه او را میجوید و با تولد هر شعر، تکهای از هستیاش میکاست. این پدیده در شعر معاصر و در یک برهۀ عجیب با نیما تجربه شده است و با شاملو و گاه نیز نصرت و رؤیایی! اخوان، با وجود تسلط کممانند بر زبان کهن فارسی کمتر.
در این کتاب کوشیده شده تا حد ممکن از نکاتی سخن گفته شود که در ارزیابی شعر و اندیشۀ فروغ یا مکتوم مانده یا دستکم از این زاویه و منظر مورد بررسی و نقد واقع نشده است. کوشیده شده تا حد ممکن مباحث در یک فرایند منسجم و منظم مدون شود و کتاب از روال مشخصی برخوردار باشد. همچنین در حد امکان از تکرار مؤلفههای مکرر پرهیز شده و به ارجاع بسنده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات