عبده، محمد

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از شیخ محمد عبده)
    NUR01813.jpg
    نام
    نام‎های دیگر
    نام پدر عبده
    متولد 1266ق
    محل تولد محله نصر» در شهر «شبراخیت» از توابع استان «بحیره» واقع در شمال مصر
    رحلت هشتم جمادی‌الاولی 1323، در شهرک «رمل»، واقع در اسکندریه
    اساتید شیخ حسن الطویل

    سید جمال‌الدین اسدآبادی

    برخی آثار رسالة التوحيد

    ترجمه رسالة التوحید

    البصائر النصیریة في علم المنطق

    شرح نهج‌البلاغه (محمد عبده)

    كتاب شریف نهج‌البلاغه همراه با شرح محمد عبده (فقیهی)

    التعليقات علی شرح الدواني العقائد العضدية

    التعريف بكتاب العقائد العضدية و شراحه

    صفوة شروح نهج‌البلاغة

    کد مؤلف AUTHORCODE01813AUTHORCODE

    محمد عبده (1266-1323ق)، فقیه، حقوق‌دان، اصلاحگر و پژوهشگر دینی مصر و صاحب «شرح نهج البلاغة». سید جمال‌الدین اسدآبادی، از اساتید وی و محمد رشید رضا، از شاگردان او بوده‌اند.

    ولادت

    محمد عبده در سال 1266ق، در دهکده‌ای به نام «محله نصر» در شهر «شبراخیت» از توابع استان «بحیره» واقع در شمال مصر، جایی که رود نیل به مدیترانه می‌ریزد‌، دیده به جهان گشود.

    تحصیلات

    محمد، ده‌ساله بود که خواندن و نوشتن را فراگرفت. سپس به مکتب رفت و نزد یکی از حافظان قرآن، قرائت قرآن را آغاز کرد و پس از دو سال، قرآن را حفظ کرد. در سال 1279ق، برای تکمیل قرائت قرآن و تجوید و فراگیری دیگر علوم دینی، به شهر «طنطا» (واقع در استان غربی‌مصر) رفت، تا در «مسجد احمدی» تحصیلات خود را ادامه دهد.

    محمد پس از آموزش کامل قرآن و تجوید در سن پانزده سالگی در همان مسجد احمدی شروع به تحصیل ادبیات عرب نمود، اما به دلیل پیچیدگی خاص کتب آموزشی در زمینه ادبیات عرب و عدم رعایت حال طلاب نوجوان در تألیف آنها، چندی نگذشت که محمد از ادامه تحصیل ناامید شد و قصد بازگشت کرد و سرانجام به وطن بازگشت.

    پس از مدتی پدرش او را برای رفتن به طنطا و آموختن علم وادار کرد. محمد پس از سفر، در دهکده «کنیسه اورین» با پیرمردی وارسته معروف به «شیخ درویش» آشنا شد و بر اثر قضایایی که بین آن دو گذشت، پس از گذشت پنج روز انقلابی در او پدید آمد؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌چیز به‌اندازه مطالعه و فهم مطالب برای او محبوب‌تر نبود.

    محمد شانزده‌ساله بود که در جمادی‌الثانی سال 1282 به طنطا بازگشت و در مسجد احمدی با روحیه‌ای تازه و هدفمند، به تحصیل پرداخت. محمد پس از چهار ماه تحصیل در آنجا‌، تصمیم گرفت به دانشگاه معروف «الأزهر» برود؛ بنابراین در نیمه شوال 1282 به قاهره مسافرت نمود.

    محمد عبده در دانشگاه الأزهر

    محمد در دانشگاه الأزهر علوم تفسیر، فقه، اصول، ادبیات و تاریخ اسلام را فراگرفت و چون علوم عقلی در این دانشگاه تدریس نمی‌شد، برای فراگیری منطق و فلسفه به محضر «شیخ حسن الطویل» راه یافت و بخشی از فلسفه ابن ‌سینا ‌و منطق ارسطو را نزد او آموخت. سپس در سال 1287ق، با آمدن «سید جمال‌الدین اسدآبادی» به قاهره، محمد نزد وی آمد و در مجلس درس او حاضر شد.

    شاگردان

    از مهم‌ترین شاگردان او «محمد رشید رضا» است که در درس‌های تفسیر محمد عبده شرکت می‌کرد و آموخته‌هایش را در ضمن کتابی به نام تفسیر المنار به رشته تحریر در آورد‌. از شاگردان دیگر عبده می‌توان به کسانی چون «سعد زغلول» (متوفای 1346ق)، «طه حسین» (متوفای 1393‌ق)، «شیخ عبدالقادر مغربی»، «شیخ مصطفی عبدالرزاق» و «شیخ محمد مصطفی مراغی» اشاره کرد.

    مبارزه‌های اصلاح‌طلبانه

    سید جمال به تأسیس یک تشکل سیاسی به نام «حزب وطنی» اقدام نمود و از دانشجویان زبده و خوش‌فکر خود عده‌ای را که بیش از سیصد تن می‌شدند‌، جمع کرد. محمد عبده به‌عنوان شاخص‌ترین فرد بعد از سید جمال، در این حزب فعالیت می‌کرد.

    سرانجام سید جمال‌الدین در اثر فشار سفیر بریتانیا، محکوم به اخراج از مصر گردید. در پی آن شیخ محمد عبده از مقام استادی در مدرسه دارالعلوم و مدرسة الألسن، برکنار شد و در اواسط رمضان سال 1296 محکوم شد به دهکده خود بازگردد‌. هنگامی که سید جمال از مصر بیرون می‌رفت، این جمله را بر زبان آورد: من شیخ محمد عبده را در مصر گذاشتم و برای کشور مصر دانشمندی چون او کافی است.

    مبارزه از طریق مطبوعات

    شیخ محمد عبده اگرچه به دهکده خود تبعید شده بود، به روستای خود نرفت، بلکه در اطراف قاهره مخفی شد‌. علاقه وافر ریاض پاشا (نخست‌وزیر مصر‌) به ادبیات و حرکات ادبی در کشور به‌طوری‌که با حمایت وی دائرة‌المعارف بستانی نوشته شد‌، محمد را بر آن داشت تا با وی تماس بگیرد و با وساطت او از جانب خدیو (خدیو مصر، توفیق پاشا) عفو شود.

    او در سال 1297ق، مسئولیت اداره روزنامه «الوقائع المصرية» را پذیرفت‌. محمد دوستان خود از قبیل سعد زغلول و ابراهیم هلباوی و دیگران را به دور خود جمع کرد و به نگارش روزنامه مشغول شد. دوران سردبیری ‌این روزنامه هیجده ماه به طول انجامید و وی در همین مدت کوتاه، مقالات متعدد دینی، ادبی و اجتماعی ارزشمندی را عرضه نمود.

    مقالات متعدد شیخ محمد عبده در زمینه ضرورت وجود مجلس اعلای تصمیم‌گیر، باعث شد مجلس اعلای مصر تأسیس شود و خود وی نیز به عضویت در آن نائل آید.

    تبعید

    محمد در پی مشارکت با انقلاب عرابی (احمد عرابی) و پس از شکست عرابی، سه ماه به زندان رفت و سپس از مصر اخراج و تبعید گردید. وی که در هنگام تبعید 33ساله بود، به بیروت مسافرت کرده و در آنجا رحل اقامت افکند. سید جمال که در پاریس بود، طی نامه‌ای از وی دعوت کرد تا به او بپیوندد و در کنار هم و با کمک یکدیگر فعالیت‌های سیاسی خود را دوباره آغاز کنند. وقتی شیخ محمد عبده به پاریس رفت، در کنار سید جمال دست به انتشار مجله‌ای به نام «العروة الوثقی» زدند که وحشتی در دل استعمار انداخت و باعث آگاهی امت اسلامی شد. مقالات این مجله ضمن اینکه لبه تیز خود را متوجه استعمار کهنه انگلیس کرده بود، در مورد وحدت مسلمانان و ادیان آسمانی به چاپ می‌رسید‌. مقالاتی با عناوین: «مسیحیت، اسلام و پیروان آن ‌دو»، «وحدت اسلامی» و «دعوت مردم ایران برای اتحاد با افغان‌ها»، از این دسته‌اند.

    بازگشت به بیروت

    پس از تعطیلی مجله عروة‌الوثقی در سال 1302ق‌، سید جمال برای ادامه مبارزه به ایران سفر کرد. شیخ محمد عبده نیز از استاد خود جدا شد و به بیروت بازگشت؛ زیرا از رفتن به مصر محروم بود. این آخرین دیدار دو مرد بزرگ بود. شیخ محمد در بیروت بیشتر به کارهای اصلاحی از طریق نوشتن کتاب و مقالات بیدارگرانه می‌پرداخت و مقالات او در روزنامه «ثمرات الفنون» به چاپ می‌رسید‌. وی در بیروت با کتاب ارزشمند نهج‌البلاغة آشنا شد و چنان شیفته آن گردید که تصمیم گرفت شرحی ادبی بر این کتاب بنگارد.

    یکی از کارهای شیخ محمد عبده، نوشتن لایحه‌ای برای اصلاح برنامه‌های مدارس اسلامی در بیروت بود. وی در این لایحه پیشنهادهایی در مورد هریک از دوره‌های تحصیلی و حتی معلمان ارائه داد‌.

    بازگشت به مصر

    در سال 1306ق، اوضاع سیاسی مصر اندکی دگرگون شد و ریاض پاشا دوباره به قدرت رسید و به‌عنوان وزیر کشور منصوب شد. این رویداد، زمینه بازگشت شیخ محمد را به مصر فراهم ساخت. توفیق پاشا خدیو مصر با وجود اینکه بسیار از دست شیخ ناراحت بود، اجازه داد به شرطی که در مسائل سیاسی دخالت نکند، به مصر بازگردد. شیخ محمد نیز به دلیل اینکه از روش‌های سیاسی محض ناامید شده بود، با پذیرفتن این شرط به مصر بازگشت و تصمیم داشت از راه بالا بردن سطح آگاهی مردم‌، جامعه را اصلاح نماید. وی پس از ورود به مصر تقاضا کرد بار دیگر به او اجازه داده شود تا در مدرسه دارالعلوم تدریس کند، اما توفیق پاشا موافقت نکرد، ولی پیشنهاد داد شیخ محمد به‌عنوان قاضی در محاکم مصر مشغول به‌کار شود. او پس از دو سال فعالیت قضایی به‌عنوان مستشار (رایزن) در محکمه استیناف، تعیین گردید.

    با مرگ توفیق پاشا در سال 1309ق، فرزندش عباس پاشا، خدیو مصر گشت‌. مشی سیاسی عباس پاشا برخلاف پدر بود و در زمان وی بسیاری از مخالفان پدرش دور او گرد آمدند و محمد عبده نیز فرصت را غنیمت شمرد و به عباس پاشا نزدیک شد. شیخ محمد به خدیو مصر پیشنهاد داد تا به جمع استادان دانشگاه الأزهر بپیوندد و در پی آن بتواند دست به اصلاحاتی در این دانشگاه بزرگ بزند و تأکید کرد که این کار اصولاً سیاسی به‌حساب نمی‌آید و یک کار فرهنگی - دینی است. خدیو مصر این پیشنهاد را پذیرفت و دستور داد شورایی برای اداره و تنظیم برنامه‌های الأزهر تشکیل شود. شیخ حسونه به‌عنوان ریاست آن شورا و شیخ محمد عبده نیز یکی از اعضای آن بشمار می‌رفت.

    در سال 1310ق، محمد عبده برای اصلاح تفکر آموزگاران و استادان مدارس مختلف مصر‌، در تأسیس مرکزی به نام «جمعیت خیریه اسلامی» مشارکت نمود و در سال 1313ق، به ریاست دانشگاه الأزهر برگزیده شد و در این سال‌ها توانست به اقداماتی از جمله تغییر برخی متون درسی دست بزند. وی در تاریخ 24 محرم 1317، مفتی اعظم مصر شد و توانست از این موقعیت استفاده کرده، دامنه اصلاحات خود را گسترش دهد. از همان تاریخ به بعد دروس تفسیر خود را در الأزهر آغاز کرد و در 18 صفر همان سال عضو مجلس شورای قوانین شد. در سال 1318ق، جمعیتی به نام «جمعية إحياء العلوم العربية» را تأسیس کرد که تحقیق و نشر آثار اسلامی را برعهده داشت.

    او در طلب وحدت بین مذاهب اسلامی و ادیان الهی، «جمعية التقريب بين الأديان و المذاهب» را تأسیس کرد. وی در این کانون درباره وحدت ادیان الهی سخن می‌گفت و عقیده داشت که پیروان سه دین مهم الهی (اسلام، مسیحیت و یهود) باید با هم برادر باشند.

    وفات

    محمد عبده در هشتم جمادی‌الاولی 1323، در شهرک «رمل»، واقع در اسکندریه در سن 56 سالگی دار فانی را وداع گفت[۱].

    آثار

    1. تفسیر المنار (رشید رضا از محرم سال ۱۳۱۷ق، تا نیمه محرم سال ۱۳۲۳ق، نکات تفسیری استادش عبده را یادداشت می‌کرد و تا آیه ۱۲۶ سوره نساء پیش رفت و بر اثر فوت استاد ناتمام ماند، سپس خود، آن را تا آیه 53 سوره یوسف ادامه داد)؛
    2. رسالة التوحيد؛
    3. شرح نهج‌البلاغة؛
    4. حاشیه بر شرح دوانی بر «العقائد العضدية»؛
    5. الواردات؛
    6. كلمات الإمام و مقتبس السیاسة[۲].

    پانویس

    1. ر.ک: بی‌نام، ص135-149
    2. ر.ک: بانک اطلاعات و نشریات کشور (مگ ایران)، به نقل از مجله اعتماد

    منابع مقاله

    1. بی‌نام، «شیخ محمد عبده، پرچم‌دار اصلاح (1266-1323ق)»، مجله: اندیشه تقریب، بهار 1384، شماره 2، پایگاه مجلات تخصصی نور.
    2. بانک اطلاعات و نشریات کشور (مگ ایران)

    وابسته‌ها

    رسالة التوحيد

    ترجمه رسالة التوحید

    البصائر النصیریة في علم المنطق

    شرح نهج‌البلاغه (محمد عبده)

    كتاب شریف نهج‌البلاغه همراه با شرح محمد عبده (فقیهی)

    تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار

    التعليقات علی شرح الدواني العقائد العضدية

    التعريف بكتاب العقائد العضدية و شراحه

    صفوة شروح نهج‌البلاغة

    العروة الوثقی (عبده)

    خلاصة الحاوي في الطب «للرازي الطبیب»

    الأعمال الکاملة

    ... الهداية

    ‏دلائل الإعجاز في علم المعاني

    ‏تفسير القرآن الحکيم المشهور بتفسير المنار

    ديوان المعاني

    ‏نهج البلاغة

    ترجمه رسالة التوحید (عبده)

    إعادة بناء علم التوحيد

    الإسلام دين العلم و المدنية

    الإسلام و النصرانية مع العلم و المدنية

    تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسير المنار

    الصوفية نشأتها و تطورها

    مقدمة في أسباب اختلاف المسلمين و تفرقهم

    المعتزلة بين القديم و الحديث

    الإسلام بين العلم و المدنية

    حركة النفس الزكية، كيف نستفيد من أخطاء الماضي؟

    مقامات أبي الفضل بديع الزمان الهمذاني‌

    مقتبس السياسة و سياج الرياسة

    التعليقات على شرح الدواني للقصائد العضدية

    الرسول صلی‌ الله‌ علیه‌ و سلم‌ و خلفا‌ؤه‌ رضي‌ الله‌ عنهم‌